لیریکس :
این بازی ساده نیست پسر
اینجا هرکی برد تهش باید باشه حیله گر
با مهربونی که کسی جا نمیشه تهش
می خوای مهربون باشی؟ وازلین بزن
ما خودمونم عازمیم پسر
قانعیم به جنگ این روز طعمه ی شام تیره هست
پاره میشه مغز از خائنی جمع
به خاطر همین دیگه نبردم تو سادگی به سر
اینجا ساده میشه جنگ
خودشونم نمیدونن که واسه چیه جنگ
هر کیو دوست داشتم رفت تو دام تیر مرگ
وقتی مردی تهش خوابت میشه پر
اصن کرم مال پیله هست
که بتونه بزنه تو دهن مار پیر سگ
البته اگه زنده موند سال دیگه هم
از کاملی بترس
اینجا گوشاشونو بریدن تا نشون
اصن بشنوی همه میکنن سریع مسخرت
میوفتی از قلم بهت میگن اینا
مقلتس جیزه جیزه خطرنکه دست نزن
از اینا کشیدم بیرون خب پس منم
یوهویی تغییر کردم شدم چن ورق
یعنی هر طرف برم یکی دیگم
دو رو شدم که کنده بشه شر ازم
تو مزاحمی تو شهر پر خرمگس
نداری علمی نادونی خیلی وقتی همه احمقن
داری یه حسی توی بهشتی وقتی که هستی جهنم
داستان از بالیاس بقیه ملعبن
عن بازم عنه نداره فرقی باشه حتی تو زر ورق
هر کاری کردی فقط بدون که یه موقع لق نزن
میگن خیلی کلکن بزرگترین کلکشون اینه
پاشونو قطع کردن که یه موقع تو جنگ نرن
اینجا یه جای دیگس
هر چند خارج نیست نه
غریبه داره بیشتر
اینجا یه جای دیگس
نیست واسه سادگیت نه
نازکا پاره میشن
نکن جلب توجه همه پشت صحنه سگن چون
همه دم درن منتظرن واسه ضربه غلطو
هر چی بدم پیش بره همه سر منن خب
ولی از اون لحظه که سگ بشم زهله ترک شو
ندارم بات حوصله کله زدنو
وگرنه الان تن بی سر بودی کله بی دهن و یه
جمع بی جَ و (مععععععع) قلعه بی درو
چه سرایی که تو برفنو خفه میشن خب
اینجا عمرت به خودت بسه
یعنی گنده شی مردی و گوده قبرت
یا گنده شدی کنی چنتا قردادو امضا
که اگه کنی میبینی شرفت کلش رفته
مث اینه که الان قرصه دسِت
ولی نمی دونی پاره ای صبح بعدش
منم دیگه گفتم غصه بسه
چون فایده ای نداره فقط طعمه هستش
همه اهل صدمه زدنن
برنده اونه که نشست فقط
صحنه رو نظر کرد پرمو کندم
تا رفتم پیشت حالا با یه ضربه
الکی سقتم کن بگو بعدم بدم و خرم من
آه زمونه سمیه تا بوده همینه
ته مونده همیشه داغونه بقیه
خوبن و اون تنهاس و آرومه ولی کن
از آدما زده شده ولی رویه بدیه
گاوه برای ما کردن بیداره
ولی خب برای شیر دادن می خوابه
هزارتا داستانو واس خودش می سازه
که بگه بیماره نداره شیر آخه
راحته خیالش به تنبلی خودشم
داره مینازه فک میکنه دیگه کلا خب بیکاره
ولی نمیدونه صاحاب مزرعه از گاوای
خسته ساندویچ می سازه
این داستان تازگی نداره
هرکیو تا بگی خرابه خوابه بی قراره
سادگی بلاعه کسی که چاره ای نداره
هر راه بی جوابی دیگه دارای جوابه براش
بنا به دلایل بدم میاد از تمام سلایق
لایق بوده همواره خلایق
اینجا یه جای دیگس
هر چند خارج نیست نه
غریبه داره بیشتر
اینجا یه جای دیگس
نیست واسه سادگیت نه
نازکا پاره میشن