ویکی پدیا
گابلین آب (ترجمه گوگل)
شعر
Vodník داستانی را در چهار قسمت از یک گابلین آب شرور روایت می کند که روح های غرق شده را در فنجان های چای واژگون به دام می اندازد.
اجنه آبی روی یک صنوبر کنار دریاچه نشسته است و برای ماه آواز می خواند و یک کت سبز و چکمه های قرمز برای عروسی اش که به زودی می آید می دوزد.
مادری به دخترش از خوابی میگوید که دخترش را با لباسهای سفید پوشانده است که مانند آب کفآلود میچرخد و مرواریدهای اشک غم و اندوه عمیقی را بر گردن او پوشانده است. او احساس می کند این خواب یک تظاهر است و به دخترش هشدار می دهد که به دریاچه نرود. با وجود هشدارهای مادر، دختر مانند تسخیر شده به سمت دریاچه کشیده می شود و برای شستن لباس هایش راهی دریاچه می شود. لحظه ای که او اولین لباس خود را در آب می گذارد، پلی که روی آن نشسته بود فرو می ریزد. همانطور که آب او را می بلعد، او توسط اجنه آب بدخواه که در آنجا زندگی می کند ربوده می شود.
او را به قلعه زیر آب خود می برد و برای دامادها با خرچنگ سیاه و برای ساقدوش هایش ماهی می گیرد. پس از تولد اولین فرزندشان، همسر ربوده شده آن را لالایی می خواند که اجنه آب را خشمگین می کند. او سعی می کند او را آرام کند و التماس می کند که به او اجازه داده شود یک بار مادرش را ملاقات کند. او به سه شرط تسلیم می شود: او نباید یک روح، حتی مادرش را در آغوش بگیرد. او باید بچه را به عنوان گروگان رها کند. و با زنگ شب عشاء باز خواهد گشت.
دیدار دوباره مادر و دختر بسیار غم انگیز اما سرشار از عشق است. وقتی غروب می شود، مادر پریشان دخترش را نگه می دارد و او را از رفتن منع می کند حتی وقتی زنگ ها به صدا در می آیند. اجنه آب عصبانی میشود، لانهاش را در دریاچه رها میکند و به در میکوبد و به دختر دستور میدهد که با او برود، زیرا شام او باید درست شود. وقتی مادر به او میگوید برو و هر چه برای شام در لانهاش دارد بخور، او دوباره در میزند و میگوید تختش باید مرتب شود. دوباره مادر به او می گوید که آنها را تنها بگذارد، پس از آن اجنه می گوید فرزندشان گرسنه است و گریه می کند. به این التماس مادر به او می گوید که بچه را پیش آنها بیاورد. اجنه با خشم خشمگین به دریاچه باز می گردد و از میان طوفان فریاد فریادهایی که روح را سوراخ می کند به گوش می رسد. طوفان با صدای بلندی به پایان می رسد که مادر و دخترش را به هیجان می آورد. وقتی در را باز می کند، مادر یک سر کوچک بدون بدن و یک بدن کوچک بدون سر را می بیند که در خون آنها روی آستان کلبه اش افتاده است.
نامه ای به هیرشفلد
برای اولین نمایش اتریشی در وین توسط فیلارمونیک وین به رهبری هانس ریشتر در 22 نوامبر 1896، از دکتر رابرت هیرشفلد خواسته شد تا یادداشت های برنامه را بنویسد. به همین مناسبت دوورژاک نامه ای نوشت که در آن قصد و راه حل های موسیقایی خود را برای ترجمه شعر اربنس به موسیقی بیان کرد.
Allegro vivace : گابلین آب (فلوت) به تنهایی.
Andante sostenuto : دختر (کلارینت) و مادرش (ویولن) که خواب بدی را به دختر می گوید و به او هشدار می دهد که نزدیک دریاچه نرود.
Allegro vivo : دختر هشدار (ویولن و ابوا) را نادیده می گیرد و به دریاچه می افتد و به دست اجنه آب می افتد.
Andante mesto come prima : بدبختی دنیای زیر آب.
Un poco più lento e molto tranquillo : دختر برای نوزادش لالایی می خواند (فلوت و ابوا).
آندانته : اجنه آب به او میگوید که با عصبانیت از آواز خواندن دست بردارد و آنها با هم دعوا میکنند که در نهایت دختر اجازه دارد به دیدن مادرش برود، اما باید قبل از زنگ شب برگردد.
Lento assai : دختر به خانه نزد مادرش می رود (ویلنسل و ترومبون)، جایی که آنها یک ملاقات غم انگیز دارند.
Allegro vivace : طوفان در دریاچه، زنگ های کلیسا شنیده می شود که پس از آن به در می زند و در نهایت هنگامی که اجنه کودک مرده را به در می اندازد، صدای بلندی می زند.
Andante sostenuto : قورباغه های غرغور (پیکولو و فلوت)، ناله مادر در مورد آن جمعه که روز بدشانسی بود (کور آنگلا و کلارینت باس)، ناراحتی وحشتناک مادر (ابوها، ویولن سل و باس). ناپدید شدن مرموز گابلین آب در اعماق دریاچه.