طرفداری- از نظر سران باشگاه ميلان در ابتدا ماسيميليانو آلگرى، سپس كلارنس سيدورف و حال پيپو اينزاگى در ناكامى هاى روسونرى از مقصرين اصلى هستند. بعد از هفت ماه از انتخاب اينزاگى به سمت سرمربى باشگاه ميلان، همه آمارها به ضرر وى هستند و ميلان در نيمه پايانى جدول رقابت هاى سرى آ حضور دارد،حتى جواز حضور در رقابت هاى ليگ اروپايى نيز دور از دسترس به نظر مى رسد، اين تيم در بيست و دو بازى خود در ليگ ايتاليا تنها در هفت بازى به پيروزى رسيده و از شش بازى خود در سال 2015 نيز تنها چهار امتياز كسب نموده است.
سقوط ميلان بعد از سال 2007
انداختن تقصير ناكامى ميلان در اين فصل به گردن اينزاگى سرمربى تيم و اخراج او همانند آلگرى و سيدروف راه حل مناسبى به نظر نمى رسد، چون از مدت ها پيش مشخص شده كه سيلويو برلوسكونى و آدريانو گاليانى ريشه هاى اصلى شكست ها و ناكامى هاى ميلان محسوب مى شوند.
اين دو در سال هاى گذشته و بعد از اينكه برلوسكونى ميلان را در سال 1986 خريدارى نمود، ميلان را به موفق ترين دوران خود در تاريخ باشگاه رسانده اند. تحت مربى گرى آريگو ساچى بزرگ بهترين دوران ميلان رقم خورد و اين تيم با درخشش بازيكنانى نظير ماركو فن باستن، رود گليت، فرانك ريكارد، فرانكو باره سى و پائولو مالدينى به قله فوتبال اروپا رسيد. براى دو دهه بازيكنان روسونرى از كانديداهاى اصلى دريافت توپ طلا به حساب مى آمدند و هواداران اين باشگاه با افتخار خود را "Il club piu titolato al mondo" (باشگاهى با كسب بيشترين عناوين در دنيا) مى ناميدند.
اما بعد از آخرين قهرمانى ميلان در ليگ قهرمانان اروپا در سال 2007 با نسل بازيكنان پا به سن گذاشته اى نظير مالدينى، نستا، گاتسو، سيدورف و اينزاگى، اين تيم در سراشيبى سقوط افتاده است و حتى فتح اسكودتو در سال 2011 نيز نتوانست تغييرى در روند افت اين تيم از لحاظ اقتصادى و ورزشى پديد آورد. براى افت اين باشگاه پرطرفدار دلايل زيادى قابل ذكر است، كه غروب و افت كيفى رقابت هاى سرى آ، پيامدهاى جنجال كالچوپولى و آثار اقتصادى فعاليت هاى برلوسكونى هم به عنوان سياستمدار و هم به عنوان رئيس باشگاه، ازمهمترين آنها محسوب مى شوند. حال زمان آن فرا رسيده تا برلوسكونى و گاليانى دست راست او در باشگاه، مسئوليت اين ناكامى ها و اوضاع اسف بار كنونى ميلان را بر عهده گيرند.
سياست اين باشگاه در بازار نقل وانتقالات فاجعه بار است، از سال 2007 به بعد اين باشگاه بيشتر بازيكنان مازاد، متوسط، آزاد و ستاره هاى پا به سن گذاشته را به خدمت گرفته است. براى نمونه فرناندو تورس، مايكل اسين، والتر بيرسا، كريستين زاكاردو، نيكولا لگروتگلى، امرسون و يا بازگشت كاكا و شوچنكو از مهمترين خريدهاى ميلان در اين هشت سال گذشته به حساب مى آيند. هيچ برنامه بلند مدت و يا ميان مدتى در باشگاه وجود ندارد، گاليانى نشان نداده كه براى آينده باشگاه برنامه اى خاص در نظر داشته باشد، حتى برخى از ستاره هاى جوان با استعداد و خوش آتيه اين تيم نظير آوباميانگ، سوكراتيس، ماتئو دارميان و داويده آستورى به راحتى از سوى باشگاه هاى ديگر جذب شده اند.
به نظر باشگاه بيشتر ترجيح مى دهد بر روى بازيكنانى سرمايه گذارى نمايد كه ارزش چندانى ندارند، براى نمونه ميلان در سال 2013 با پرداخت دوازده ميليون يورو به يوونتوس آلساندرو ماترى را به خدمت گرفت، در حالى كه يوونتوس در همان سال با همين مبلغ كارلوس توز را جذب نمود. در اين مدت زمان و تا قبل از انتقال ماترى به فيورنتينا اين بازيكن تنها يك گل براى روسونرى به ثمر رساند در حالى كه توز در 75 بازى بيش از چهل گل براى يوونتوس زده است. البته اين تنها مرتبه اى نبوده كه گاليانى به طور مستقيم به يوونتوس كمك مى نمايد. تصميم عجيب گاليانى مبنى بر صدور مجوز خروج آندره پيرلو از ميلان به عنوان بازيكن آزاد و پيوستن او به يوونتوس از ديگر كمك هاى وى به تيم رقيب بوده است، انتقالى كه سبب دوباره جان گرفتن تورينى ها پس از مدت ها شد. بى تريد چنين تصميماتى سبب شده كه ميلان در حال حاضر از كادرى كاملا نا متعادل برخوردار باشد.
البته گاليانى همانند گذشته از بودجه مناسبى براى هدايت باشگاه برخوردار نيست، به عبارتى ديگر برلوسكونى تمايلى براى انجام سرمايه گذارى بزرگ در باشگاه ندارد، موضوعى كه براى دومين باشگاه پرافتخار اروپا در ليگ قهرمانان غبر قابل قبول به نظر مى رسد. اگر برلوسكونى از قدرت مالى، انگيزه يا تمايل كافى براى سرمايه گذارى در باشگاه ميلان برخوردار نيست، مى بايست باشگاه را به فروش رساند و يا سرمايه گذاران جديدى براى اوج گيرى دوباره آن جذب نمايد. در واقع ماندن برلوسكونى در راس قدرت باشگاه بزرگى همانند ميلان، توهينى به هواداران اين تيم است و افتخار به موفقيت هاى گذشته نمى تواند وى را در مقابل سيل انتقادات به خاطر شرايط تاسف بار فعلى تيم ايمن سازد. زوونيمير بوبان ستاره كروات سال هاى گذشته ميلان در رابطه با شرايط اين تيم مى گويد:"ميلان پيش از اين باشگاهى عقلانى بود، من هرگز مديريت باشگاه را تا اين حد غير منطقى نديده بودم."
نوآورى هاكجا مانده اند؟
شايد برلوسكونى با 78 سال و گاليانى با 70 سال سن احساس خود را نسبت به فوتبال مدرن از دست داده اند، ميلان در سال هاى قبل از خلاق ترين و نوآورترين باشگاه هاى دنيا محسوب مى شد. آكادمى باشگاه به مديريت ژان پير ميرسمان ستارگانى نظير پائولو مالدينى و الساندرو كاستاكورتا را به باشگاه تحويل داده بود كه درتمام دوران فوتبال خود به باشگاه وفادار ماندند و عملكردى درخشان از خود بر جاى گذاشتند، اما ميلان ديگر در اين زمينه پيشتاز نيست و در فوتبال مدرن جايگاهى ندارد و اين مسئله پيامدهاى ناگوار و منفى اقتصادى براى تيم داشته است.
ميلان در كنار اينتر رقيب همشهرى خود در بين باشگاه هاى مطرح اروپايى، تنها باشگاهى است كه در فصل 2013/14 در مقايسه با فصل ما قبل آن دچار افت درآمد شده و 13.8 ميليون يورو كاهش درآمد در اين باشگاه ديده مى شود كه سبب شده ميلان براى اولين بار در بين ده تيم پر درآمد اروپايى جايگاهى نداشته باشد، درآمدهاى باشگاه از فروش بليط در سن سيرو تنها مبلغ 24.9 ميليون يورو بوده است كه در مقايسه با درآمد باشگاه هايى نظير رئال مادريد، بارسلونا، منچستريونايتد و آرسنال كه همگى از مرز صد ميليون يورو عبور كرده اند، بسيار ناچيز مى باشد.
ميلان با باشگاه هاى بزرگ اروپايى توان رقابت ندارد، بيش از همه ساختار، تجهيزات و استاديوم باشگاه ترمزى براى ميلان در اين زمينه به حساب مى آيند. استاديوم و ساختار باشگاه هرگز مدرن نيست و اين موضوع بيشتر خود را در درآمدهاى پايين باشگاه از فروش بليط و تبليغات نشان مى دهد. يوونتوس نشان داده است كه داشتن استاديومى جديد چه تاثير مثبتى مى تواند داشته باشد. با وجود اينكه تعداد تماشاگران تورينى نسبتا پايين است، اما نقل مكان به استاديومى جديد به خوبى تاثير و تغيير خود را نشان داده است كه مى تواند الگويى براى ميلان و باقى تيم هاى ايتاليايى باشد.
پايانى براى اين شرايط سخت قابل تصور نيست
ميلان براى دومين مرتبه متوالى با ادامه چنين روندى مجوز حضور در ليگ قهرمانان اروپا و كسب درآمدهاى بيشتر را از دست خواهد داد. به اين ترتيب شرايط سخت اقتصادى در ميلان حداقل براى دو سال ديگر ادامه خواهد يافت، چون به دليل قوانين فيرپلى مالى برلوسكونى مجاز به سرمايه گذارى فراوان در ميلان همانند اواخر دهه هشتاد و نود ميلادى نيست و بى ترديد باشگاه نمى تواند با چنين شرايطى درآمد لازم براى انجام سرمايه گذارى مناسب را جذب نمايد.
شرايط دشوارى ميلان را تهديد مى نمايد و جنگ قدرت بين گاليانى و باربارا دختر برلوسكونى كه هنوز به ور كامل علنى نشده است، مى تواند تاثيرات منفى بيشترى بر روند تصميم گيرى باشگاه و بازگشت اين تيم به جمع بزرگان داشته باشد. حال با چنين عواملى چگونه مى توان سرمربى را مسئول تمام ناكامى هاى ميلان در مستطيل سبز دانست؟
اخراج اينزاگى هيچ مشكلى را حل نخواهد كرد وچنين سرنوشت تلخى بى ترديد در انتظار هر سرمربى احتمالى ديگرى در ميلان نظير مائرو تاسوتى يا لوچيانو اسپالتى نيز خواهد بود و در صورت عدم تغيير روند مديريت در اين تيم محبوب ميلانى حتى سرمربيانى نظير ژوزه مورينيو، پپ گوارديولا و كارلو آنجلوتى نيز نمى توانند دگرگونى مثبتى در ميلان به وجود آورند.
به قلم كارلو گارگانزه از وب سايت گل