از باواریا تا روهر، از مدرنیسم تا سنت گرایی
اختصاصی طرفداری – این مقاله سعی دارد تا به مناسبت بازی مهم و پیش روی بایرن دورتموند نگاهی به آنچه در طول سال ها بر سر این 2 تیم امده است بیندازد.
بایرن مونیخ پرافتخارترین تیم آلمان روز شنبه به مصاف بورسیا دورتموند قهرمان دو فصل گذشته بوندس لیگا می رود.
همانطور که در ابتدا گفتیم بایرن یکی از 2 نماینده پرافتخار ایالت باواریا بیشترین عنوان قهرمانی در تمامی تورنومنت های خارچی به علاوه لیگ قهرمانان اروپا را در بین تیم های اروپایی در اختیار دارد.
علاوه بر این بایرن رکورد های ریز و درشت بسیاری در لیگ آلمان به جای گذاشته است.
از طرفی دورتموند نیز تیمی ریشه دار و با سابقه در فوتبال آلمان است و با 8 قهرمانی بوندس لیگا یکی از پرافتخارترین تیم های آلمان می باشد و در حال حاضر به کمک سرمربی خود یورگن کلوپ و پتانسیل بازیکنان جوان خود توانسته بعد از مدتها و بعد از وقفه ای 8 9 ساله به سطح اول فوتبال اروپا باز گردد و در تمامی تورنومنت های خود به یکی از مدعیان اصلی کسب قهرمانی تبدیل شود.
طی 2 3 فصل گذشته رقابت بین این 2 تیم تنگاتنگ تر و داغ تر شده است و از چالش های بیشتری برخوردار گردیده و حالا بعد از مدت ها تیمی در آلمان پیدا شده که می تواند جلوی بایرن قد الم کند.
در این مقاله خارج از دیدگاه فنی و جایگاه 2 تیم در جدول و مباحث درون زمین به نبردی زاتی در لا به لای 2 گروه 2 شهر و 2 ایالت این کشور خواهیم پرداخت.
در ابتدا به قسمتی از کتاب دکتر صدر به نام روزی روزگاری فوتبال می پردازیم
"باشگاه بایرن ستاره جنوب هرگز غروب نمی کند، چرا که ما همیشه در دوران خوب و بد کنار هم خواهیم ایستاد.
بایرن مونیخ شاهزاده فوتبال آ لمان را معرفی کرد. قدرت اقتصادی ایالت باواریا و سنت سرمایه داری باشگاه را.
در حالی که مونیخ 1860 چهل سال زودتر از بایرن شکل گرفته بود و باشگاه محبوب طبقه کارگر بود به تدریج در سایه بایرن فرو رفت و تا سال 2010 تنها یک عنوان قهرمانی بوندس لیگا کسب کرده بود در حالی که بایرن تا آن موقع 52 عنوان قهرمانی در جام های مختلف به دست آورده بود.
بایرن پس از جنگ دوم جهانی بود که به بام فوتبال آلمان نزدیک شد و تا قبل از آن فقط در سال 1932 توانسته بود با پیروزی بر تیم اینتراخت فرانکفورت یک قهرمانی در مسابقات منطقه ای آلمان به دست آورد.
اما ربودن جام حذفی در سال 1957 با پیروزی یک بر صفر در برابر فورتنا دوسلدورف مقدمه جهش بایرن مونیخ بود.
درخشش ژرمن ها در جام جهانی 1966 نگاه ها را به فوتبال باشگاهی آلمان معطوف کرد و در آن موقع بایرن مونیخ در صف اول رقابت ها قرار گرفته بود و از دهه 70 به باشگاهی پر طرفدار و پرافتخار تبدیل شد.
تشکیلات نو و مدرن بایرن سنت باشگاه داری وابسته به طبقه کارگر را کنار زد و طرحی نو افکند.
از آن پست سرشناس ترین ستاره های فوتبال آلمان از آن بایرن بودند: فرانس بکن بائر رومنیگه گرد مولر و ...
حتی مربی های بایرنی ها نیز ستاره بودند اودو لاتک یوپ هاینکس سورن لربی اریش ریبک هیتسفیلد و ...
بایرنی ها حتی در سطح مدیریت هم ستاره بودند
از دهه 90 فرانتس بکن بائر اولی هوینس و رومنیگه ستاره سال های نه چندان دور ژرمن ها مدیریت باشگاه بایرن را به عهده گرفتند.
ثروت فراوان بایرن حضور چهره های سرشناس و توفیق دائمی اش هم تعداد طرفدارانش را افزایش داد و هم دشمنانش را.
در حقیقت می توان علاقه مندان به فوتبال در آلمان را به دو دسته تقسیم کرد:
آن هایی که به بایرن عشق می ورزند و آن هایی که از بایرن متنفرند.
در سوی دیگر روحیه سنت گرایی از نوع آلمانی در باشگاه بورسیا دورتموند تبلور یافت. بورسیا دورتموند که در منطقه صنعتی روهر برپا شده بود به کارگران سختکوش دورتموندی دل سپرد.
پایگاه مردمی دورتموند با به قدرت رسیدن نازیسم در آلمان و نه گفتن رئیس باشگاه به حکومت و برکناری اش بیشتر شد .
اعدام چند تن از اعضای باشگاه به دلیل فعالیت های ضد نازیسم یکی از نقاط اوج باشگاه بورسیا دورتموند در زمینه واکنش به مسائل سیاسی بود .
به همین دلیل طرفداران دورنموند همیشه به تاریخ غنی خود بالیدند."
با خواندن این مطلب که البته گزیده ای از کتاب دکتر صدر است و نظرات شخصی ایشان می باشند میتوان دریافت که بایرن مونیخ نماینده ایالت باواریا و دورتموند نماینده ایالت وستفالن 2 نقطه مقابل هم در فوتبال آلمان هستند.
یک غول سرمایه دار فوتبال آلمان و دیگری شاید بزرگترین نهاد کارگری در کشور.
این 2 تیم حتی اگر در بالای جدول نباشند حتی اگر مثل این غیبت چند ساله دورتموند با هم اختلاف بسیاری داشته باشند باز هم بازی رو در رویشان همین است که میبینید. تقابل 2 نقطه متضاد و 2 روی سکه.
تقابل مدرنیسم بایرن با سنت گرایی دورتموندی ها تقابلی که همیشه یک کارگر با صاحب کارخانه و کارفرمای خود خواهد داشت.
تقابلی که حتی رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت همانطور که در متن بالا خواندیم دورتموندی ها همیشه در صف اول مقابله با نازیسم بودند و مونیخ نیز پایتخت حزب نازی و جایی که نازیسم از آن جا شکل گرفت.
از طرفی نیز مونیخی ها آخرین نقطه ای بودند که پس از سقوط هیتلر و بعد از تسلیم شدن سایر ایالت ها تسلیم شدند.
چه دلیلی بهتر از این برای دشمنی ابدی این 2 تیم و این 2 شهر؟
تقابلی که با بازگشت دورتموند به رده اول فوتبال اروپا شکل و بوی تازه ای به خود گرفته.
اگر بایرن باشگاه خود را همین امروز منحل کند و هر سال دورتموند در تمامی تورنومنت ها به قهرمانی برسد تعداد قهرمانی های دورتموند در بوندس لیگا 14 سال دیگر و در دی اف بی پوکال 12 سال دیگر و در لیگ قهرمانان اروپا 3 سال دیگر به بایرن خواهد رسید.
اما این نه برای وستفالنی ها مهم است و نه برای باواریایی ها آنها در هر بازی از تیم محبوبشان برد میخواهند همین و بس.
دورتموندی ها ادعا می کنند که سیگنال ایدونا پارک پر تنش ترین و داغ ترین جو را در میان ورزشگاه های اروپا دارد از طرفی بایرنی ها نیز مدعی مالکیت مدرن ترین و پیشرفته ترین ورزشگاه اروپا آلیانز آرنا هستند.
همین ادعا نشان می دهد که هنوز هم همان مدرنیسم مونیخی بایرنی ها همواره نسل به نسل پس از چندین دهه در برابر سنت گرایی و شور و نشاط طبقه کارگر سال های دور دورتموند همچنان صف آرایی می کنند و یک دیگر را به چالش می کشند.
شاید طی این سال ها مدرنسیم بایرن در اکثر فصول بر سنت گرایی دورتموندی ها غلبه کرده و آن را شکست داده و نتیجه آن 22 قهرمانی بوندس لیگا 15 قهرمانی دی اف بی پوکال و 4 قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در برابر 8 قهرمانی بوندس لیگا 3 قهرمانی دی اف بی پوکال و یک قهرمانی لیگ قهرمانان اروپای دورتموند است.
بایرن از همان ابتدا به کمک پشتوانه مالی خود و ستارگان آکادمی خود مثل بکن بائر، سپ مایر و شوارزنبک و .. و ستارگان جوان خود مثل اولی هوینس ، گرونت روهر، پاول برایتنر ، فرانز روث و ... و بازیکنان با تجربه ای مثل جانی هانسن و راینر زوبل توانست افتخارات ملی و اروپایی بسیاری کسب کند و اعتبار خود را در تمامی سطوح از آکادمی تا بزرگسالان افزایش دهد.
اما در نقطه مقابل سیستم سنت گرایی دورتموندی ها دستاورد چندانی برای آن ها نداشت و بعضا باعث شکست های تحقیر آمیزی از جمله شکست یازده بر یک این تیم در سال 1971 در برابر بایرن و یا سقوط این تیم به دسته پایین تر در همان دهه شد.
دورتموند و بایرن در طول این سال ها با تمام این اختلافات همواره بازی های جذاب و دیدنی در مقابل هم به نمایش گذاشته اند که حاصل آن 38 پیروزی برای بایرن و 22 پیروزی برای دورتموند بوده است و 26 بار نیز به تساوی رسیده اند و در مجموع این 86 بازی 271 گل رد و بدل شده است که سهم بایرن 162 گل و سهم دورتموند 109 گل بوده است.
با تمام این اوصاف و فاصله 11 امتیازی این دو تیم در جدول برای مونیخی ها و برای وست فالنی ها این 3 امتیاز طعم دیگری خواهد داشت 3 امتیازی متفاوت با بقیه امتیاز ها.