David Beckhamژانر ترسناک مورد علاقم نیست و فقط فیلمایی که سر و صدا میکنن میبینم سالی یک یا نهایت دو تا فیلم از این ژانر ببینم.
این فیلم رو چند روز پیش دیدم اونم تنهایی نه اون تنهایی که دوستان تعریف میکنن بین ساعت 1 تا 5 صبح من من شهامت اونها رو ندارم من این رو از ساعت 18 تا نزدیکای غروب افتاب دیدم. درمورد فیلم بگم یه سری از سکانس هاش شبیه Insidious بود و میزان ترسی که در طول فیلم به ببینده القا میشد به مراتب بیشتر از ترسی بود که در سایر فیلم ها مشابه دیده بودم ولی بعد از گذشت یک سوم فیلم دیگه هیچ ترس یا غافلگیری رو احساس نمیکردم چون صحنه های ترسی که بعد ها پیش میومد قابل حدس بود. و در ادامه، بار ترس فیلم بر روی داستان فیلم بود و روابطی که در طول فیلم آشکار میشد و من متاسفانه ارتباط خیلی خوبی با فیلم و داستانش برقرار کردم جوری که اکثر اوقات فکرم رو مشغول کرده و احساس میکردم فضاهایی که تو فیلم دیده میشه چندان غریب نیست دلیلش بر میگرده به قرابت فرهنگی که بین کشورمون با ترکیه هست و تصوری که از اجنه از کودکی داشتم و اینکه من خودم ترک هستم.