کاپیتان خوب کیست؟ اصولا کاپیتان در فوتبال چه نقشهایی دارد که سایر بازیکنان را بتواند تحت تاثیر قرار بدهد؟ کاپیتانی فقط به بستن یک بازوبند یا فریاد کشیدن بر سر جوانترهای تیم نیست. کاپیتانی وسیلهای برای تحکم و اعمال قدرت نیست. ماجرا عمیقتر از این حرفهاست. کم و بیش با خصوصیات یک کاپیتان آشنا هستیم و در ادامه بیشتر با این خصوصیات آشنا خواهیم شد.
1 ـ کاپیتان باید نمونه کاملی برای تیمش باشد. اگر همتیمیها کاپیتان تیمشان را فردی سختکوش و مثبتاندیش ببینند، سعی میکنند از او تبعیت کنند و به عبارتی دیگر بیشتر فرمانبر وی باشند. فرمانبری از کاپیتان به نتایج بسیار مثبتی منجر میشود.
2 ـ نقش مهمتر کاپیتان وقتی است که تیم از حریف عقب افتاده است. اینجاست که یک کاپیتان جنگجو و خلاق از راه میرسد و تیمش را بخوبی هدایت میکند. او با روحیه بالای خود باعث میشود بازیکنان سرشان را بالا بگیرند و برای گرفتن نتیجه بدوند. یک کاپیتان خوب هرگز نباید همتیمیهایش را بابت گل خوردن سرزنش و ملامت کند یا اینکه سر آنها فریاد بکشد. اگر چنین باشد حس ترس را به آنها منتقل میکند و باعث میشود اشتباهات دیگری را رقم بزنند. البته اشتباه جزئی از فوتبال است و هیچ بازیکنی کامل نیست، اما کاپیتان خوب میتواند ضریب اشتباهات را با تزریق روحیه پایینتر بیاورد. البته یک قانون نانوشته میگوید اگر یک بازیکن بیش از سه بار اشتباه کرد کاپیتان مجاز است سر او فریاد بکشد و او را به تمرکز و توجه بیشتر وادار کند، اما هرگز به او توهین نکند. بسیاری از کاپیتانها متاسفانه چنین کاری را انجام میدهند.
3 ـ وظایف یک کاپیتان فقط مربوط به میدان مسابقه نیست. کاپیتان خوب و با فکر میتواند همتیمیهایش را در خارج از وقت تمرین در یک رستوران، یک جشن یا هر جای دیگری دورهم جمع کند تا یک تیم متحد بسازد و روح همکاری و رفاقت را در آن بدمد. در این محفلهای دوستانه حتما لازم نیست کادر فنی حضور داشته باشند. اینجا کاپیتان قرار است روح رفاقت را در تیمش به عنوان یک بزرگتر بدمد.
4 ـ کاپیتان باید اعتماد به نفس داشته باشد، نه اینکه بیش از اندازه شکسته نفسی کند یا از خود راضی باشد. او گاهی اوقات باید به همتیمیهایش از طرق مختلفی اعتبار بدهد. یک کاپیتان بد به یارانش میگوید: «گل من فوقالعاده بود، من بهترین بازیکن تیم شما هستم.» اما یک کاپیتان خوب میگوید: «گل من خیلی خوب بود، ولی پاس بیلی بهتر. او کار را برای گلزنی من راحتتر کرد». در ضمن نباید فراموش کرد کاپیتان یک تیم الزاما بزرگترین و مسنترین بازیکن تیم نیست.
5 ـ کاپیتان فوقالعاده و خوب کاری میکند که همتیمیهایش از نظر فنی بهتر باشند. چگونه؟ کاپیتان باید خود خوب باشد و نکات فنی را رعایت کند. او باید همتیمیهایش را به این موضوع نیز تشویق کند. با این روش، هم او به بازیکن بهتری تبدیل خواهد شد و هم یارانش. مربیان همیشه چنین کاپیتانهایی را درون تیم خود لازم دارند.
6 ـ کاپیتان خوب کاپیتانی است که با صدای بلند و رسا با همتیمیهایش ارتباط برقرار کند. «برگرد»، «پاس بده»، «بیا جلو»، «برگرد عقب»، «سانتر کن» و... شاید عبارات سادهای به نظر برسد، اما اگر کاپیتان آنها را در وقت مناسب به کار بگیرد تاثیر شگفتآوری بر تیم میگذارد.
7 ـ کاپیتان باید برخی (توجه کنید فقط برخی) خصوصیات همتیمیهای خود را در بیرون از مسابقه و تمرین مد نظر داشته باشد، مثلا اینکه همتیمیاش در خفا یا در گفتوگو با رسانهها درباره تیم و احساسی که درباره تیم دارد چه میگوید. اگر یکی دیگر از همتیمیها در یک مسابقه عملکرد بدی داشت کاپیتان باید احساس مسئولیت کند و به صورت خصوصی به او دلداری بدهد.
8 ـ کاپیتان خوب باید هوای نظم و انضباط را هم داشته باشد. او حتی باید به همتیمیهایش گوشزد کند مبادا در ساک خود ساقبند یا مثلا پیراهن خود را نگذاشتهاند. کاپیتان باید از یارانش هم بخواهد باقیمانده خوراکیها، بطریهای آب و... را وسط زمین نیندازند و به خانه نروند.