اختصاصی طرفداری - پس از باخت سنگین استقلال و پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا مهم ترین سوالی که می توان مطرح کرد این است که آیا اختلاف فوتبال ایران با کشور های حوزه خلیج فارس واقعا به این اندازه زیاد است ؟
قبل از جواب دادن به این سوال باید فوتبال باشگاهی و ملی را از هم جدا کنیم. در حال حاضر در فوتبال ملی اگر بهترین نباشیم قطعا یکی از بهترین های آسیا هستیم ولی در فوتبال باشگاهی سال هاست که حرفی برای گفتن نداریم. اوضاع به گونه ای شده است که صعود از یک چهارم موفقیت بزرگی به حساب می آید آن هم در حالی که تا قبل از فینال بازی ها به هیچ تیمی از شرق آسیا نخواهیم خورد و در واقع با همین تیم های غرب آسیا که اغلب از کشور های عربی هستند هم نمی توانیم رقابت کنیم.
شاید اگر خیلی کلیشه ای به قضیه نگاه کنیم باید طوطی وار یک سری مشکلات را به زبان بیاوریم : عدم مدیریت درست، نداشتن استادیوم های با کیفیت، نداشتن زمین چمن مناسبت، نبود بازی های دوستانه، نداشتن البسه با کیفیت و خیلی مشکلات دیگر که سالهاست در رسانه ها تکرار می شود. اما آیا واقعا با امکانات که مطرح شد می توان غول هایی چون العین، الهلال و الاتحاد را شکست داد؟ برای جواب این سوال شاید بهتر باشد که نگاهی به فوتبال جهان بیاندازیم. آیا کشور هایی چون شیلی، اروگوئه و پاراگوئه زیر ساخت ها و مدیریت بهتری نسبت به فنلاند، سوئد، اتریش و ژاپن دارند؟ جواب قطعا منفی است ولی چرا فوتبال این کشور ها در سطح بالا تری قرار دارد؟ آیا مدیریت، زیر ساخت ها و امکانات کشوری مثل آرژانتین و برزیل از انگلستان و آمریکا بهتر است؟
نویسنده این متن به هیچ وقت قصد ندارد از فوتبال دولتی و مدیریت نادرست حال حاضر در فوتبال ایران دفاع کند ولی موضوعی که هیچ وقت به آن توجه نشده این است که در فوتبال داشتن بازیکن حرف اول را می زند. بهترین مربیان دنیا هم اگر بازیکنان طراز اولی در اختیار نداشته باشند کار سختی برای قهرمانی و کسب جام خواهند داشت و این دقیقا فرق اساسی فوتبال ایران با دیگر کشور های آسیاست. در فوتبال ملی حداقل خیال مان راحت است که با هر مربی و در هر شرایطی بهترین های کشور را در اختیار خواهیم داشت. اما تیم های چون استقلال، پرسپولیس، فولاد، تراکتورسازی، سپاهان و دیگر تیم های ایرانی شاید هر چند سال یکبار یک ترکیب خوب و پر ستاره با بازیکنان با کیفیت را تجربه کنند. به سختی می توان بازیکنی را در ایران پیدا کرد که بعد از سه یا چهار سال درخشش در لیگ برتر لژیونر نشده باشد و فوتبال خود را در ایران ادامه دهد.
در حالی که غول های باشگاهی حوزه خلیج فارس نه تنها همیشه بهترین های کشور خود را در اختیار دارند بلکه بازیکنان با کیفیتی را از اروپا و آمریکای لاتین خریداری می کنند. اگر این صحبت های از روی میهن پرستی در نظر نگیریم و آن را اغراق ندانیم باید بگوییم که اگر استقلال و پرسپولیس هم برای یک یا دو فصل بهترین های ایران را در ترکیب خود داشته باشند به راحتی توانایی شکست هر تیمی در غرب آسیا را دارند.
بازیکنانی مثل اشکان دژاگه، سردار آزمون، قوچان نژاد، علیرضا جهان بخش، مسعود شجاعی و کاوه رضایی هیچ چیزی از عمر عبدالرحمن، ناصر الشمرانی، عمر خریبین و یاسر الشحرانی کم ندارند و مشکل فوتبال باشگاهی در ایران این است که هیچ وقت بهترین های تیم ملی را در باشگاه های خودمان نمی بینیم. اگر لژیونر های اروپا را فاکتور بگیریم و رفتن آنها و پیشرفت شان را برای تیم ملی ضروری و لازم بدانیم، بازیکنانی که صرفا به خاطر پول بیشتر به کشور های عربی رفتند نقش پر رنگی در افت فوتبال باشگاهی ایران داشته اند. برای مثل علی کریمی پنج سال از بهترین سال های فوتبال خود را در کشور های عربی گذرانده است. علی دایی دو سال در حاشیه خلیج فارس توپ زده است. فرهاد مجیدی هشت سال، مجتبی جباری سه سال، اشکان دژاگه سه سال، آندرانیک تیموریان دو سال، مهرداد پولادی چهار سال و خیلی دیگر از ستاره فوتبال ایران در مقاطعی بیشتر به دنبال پول بوده اند تا کمک به فوتبال باشگاهی ایران. نکته تلخ ماجرا اینجاست که بازیکنانی چون علی دایی و علی کریمی که از حاشیه خلیج فارس به اروپا ترنسفر شدند اگر پیشنهاد اروپایی نداشتند به احتمال زیاد تعداد سال های حضورشان در کشور های عربی خیلی بیشتر میشد و در واقع برای ستاره های فوتبال ایران بازی در لیگ برتر خلیج فارس آخرین الویت است و بعد از اروپا این باشگاه های متمول عرب هستند که بازیکنان ایرانی برای رفتن به آنجا تلاش می کنند. هنوز مصاحبه چهار سال پیش سرژیک تیموریان را فراموش نکرده ایم که صراحتا گفت برای استقلالی شدن آندو باید تا شروع لیگ ستارگان قطر صبر کنیم و اگر پیشنهادی از کشور قطر نداشتیم آندرانیک به استقلال خواهد آمد. یا فرهاد مجیدی که در اوج رقابت قهرمانی ناگهان تصمیم گرفت که استقلال را به مقصد الغرافه قطر ترک کند. یا جواد نکونام که بازی در تیمی گمنام در لیگ کویت را به بازی در قهرمان لیگ ایران ترجیح داد.
استقلال و پرسپولیس با همین مدیریت دولتی و غلط، با همین استادیوم مشترک، با همین کیفیت بد زمین چمن و لباس تمرین، اگر فقط از لحاظ بازیکن تامین باشند توانایی رقابت با هر تیمی در غرب آسیا را دارند. شرایطی که در سال نود و دو اتفاق افتاد و استقلال با انبوه ستاره های خود به راحتی العین و الهلال را در خاک کشور رقیب شکست داد.
برای یک لحظه تصور کنید که جهانبخش، قوچان نژاد، دژاگه، سردار آزمون، مرتضی پور علی گنجی و مهرداد پولادی به ایران برگردند و آنها را بین سرخابی ها تقسیم کنیم، آن وقت دیگر با ترس و لرز به ترکیب تیم های قهرمان امارات و عربستان نگاه نمی کنیم و فینال آسیا یک دستاورد دور از ذهن و محال نخواهد بود.
نکته آخر این است که اگر بازیکنان کشورمان پول های عربی و تفریحات خاص آن کشور ها در در نظر نگیرند یا تیم های نه چندان مطرح و رده پائین در کشور های ترکیه و یونان را به بازی در قطب های فوتبال ایران ترجیح ندهند به طور حتم پیشرفت چشم گیری در فوتبال باشگاهی خواهیم داشت. نمی خواهیم کسانی که فقط به دنبال بازی کردن در خارج از ایران هستند را به نداشتن عرق ملی متهم کنیم، اما اگر بدون تعارف به فوتبال ایران نگاه کنیم حتی در صورت خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس و داشتن استادیوم مجزا و سپردن بلیط فروشی به باشگاه ها، ما باز هم توانایی رقابت مالی با باشگاه پولدار غرب آسیا را نخواهیم داشت. پس به همین دلیل بازیکنان مان باید در تعریف لژیونر دقت بیشتری داشته باشند و صرفا بازی کردن در خارج از مرز های ایران را راهی برای موفقیت و پیشرفت ندانند و برای بازی در تیم آخر لیگ کشوری مثل ترکیه خود را به آب و آتش نزنند.