حکیم عمر خیام در دانشنامه نجومش در توضیح «ستاره» می آورد: «حجمی کروی که در فلک جایگاهی بی تغییر و ساکن دارد. روشنایی می بخشد، قابل فساد و فروپاشی نیست و جایگاهش در آسمان ثابت است.»
اما اگر تعریف ستاره را از زبان هوادارانی که شب بارانی سال 1995 به ورزشگاه اتیوتاردینی رفته بودند بشنوید، قطعا یک نام خواهد بود: «جیان لوییجی بوفون» پسر 17 ساله ای که 19 نوامبر روز شانس اش بود. انگار که سوپرمن از آسمان به زمین سقوط کرده باشد و در شمایل یک پسربچه 17 ساله ظاهر شود؛ پسربچه ای که 22 سال بعد از روز شانس اش، هنوز هم پسوند ستاره را کنار اسمش می بیند.کافی است چشمان تان را ببندید و تمام روزهایی که او را دیده اید، در ذهن تان مرور کنید. چه فرقی می کند او را با کدام مدل مو یا لباس دروازه بانی به یاد بیاورید. بوفون همیشه جزیی از خاطرات فوتبالی همه ما بوده است. در نزدیکترین فاصله به قفس توری دروازه و با نقش ابدی «آخرین مرد ایستاده».
فقط کاش می شد موهایش را کوتاه کند تا سپیدی شقیقه هایش کمتر توی ذوق بزند و باورمان شود نامیرایی سوپرمن گورخرها را؛ شبیه داستان «آخرین برگ» اُهنری که دختر بیمار از پشت پنجره، چشم به افتادن آخرین برگ روی درخت داشت تا زندگی اش را تسلیم کند و ما که هنوز بعد از 22 سال از عادت کردن به دیدن بوفون در فوتبال ، ایمان داریم آخرین مرد ایستاده، هیچ وقت نمی افتد.
ستاره متولد شد
فقط یک هفته به دیدار سخت با میلان فابیو کاپلو باقی مانده بود، دیدار با میلان رویایی با مثلث هجومی وه آ، باجو و سیمونه که هیچ امتیازی را تا آن موقع از دست نداده بودند.
دروازه بان اول تیم، لوکا بوچی مصدوم شد و تویو اسکالا، مربی پارما مجبور شد بوفون 17 ساله را از تیم جوانان پارما به تیم بزرگسالان اضافه کند. وقتی تمرینات هجومی شروع شد، هیچ کس در تمرین نتوانست به او گل بزند. اسکالا رو می کند به مربی دروازه بان ها و می پرسد: «تو هم آن چیزی را که من می بینم، می بینی؟ این پسر فوق العاده است.»پس اسکالا بعد از تمرین به سمت بوفون می رود و می گوید: «اگر فردا بازی کنی...»، «مشکلی نیست مربی... نگران نباش.» به همین راحتی فردا بعدازظهر بوفون گمنام در ترکیب اصلی پارما برابر میلان بزرگ کاپلو قرار گرفت. بوفون وارد زمین شد. همه توپ های میلانی ها را دفع کرد، پنالتی ژرژوه آ را گرفت و بعد از بازی بدون اینکه خوشحالی کند، داخل رختکن رفت و از مربی به خاطر فرصتی که به او داده بود، تشکر کرد.
انگار که عادی ترین کار دنیا را به یک پسر 17 ساله سپرده باشی. هر چند نویو اسکالا در پایان فصل پارما را ترک کرد اما برای هواداران زردهای پارما یک یادگاری باقی گذاشته بود؛ جیان لوییجی بوفون که با 17 سال و 9 ماه و 21 روز برای اولین بار دستکش های دروازه بانی را دستش کرده بود که فردای بازی با میلان در ویترین ستاره های تیم مثل زولا، کاناوارو و تورام قرار گرفته بود.
عجیب اینکه وقتی در 13 سالگی وارد تیم پارما شده بود، به عنوان هافبک بازی می کرد و مداتم سعی می کرد شبیه مارکو تاردلی و نیولا برتی بازی کند اما بالاخره تحت تاثیر عملکرد توماس انکونو، دروازه بان تیم ملی کامرون در جام جهانی 1990، تصمیم گرفت دروازه بان باشد.
نمایش دروازه بان کامرون در بازی افتتاحیه جام مقابل آرژانتین مارادونا، جیان لوییجی 13 ساله را شگفت زده می کند و تصمیم می گیرد دروازه بان شود؛ تصمیمی که تا امروز هم پابرجاست.سوپرمن وارد می شود
درخشش بوفون جوان باعث می شود چزاره مالدینی، مربی تیم ملی ایتالیا او را به جام جهانی 98 فرانسه ببرد تا بعد از پالیوکا، دروازه بان دوم تیمش شود. یک سال بعد بوفون جوان با مهار پنالتی دورتموندی ها در فینال جام یوفا، ناجی پارما لقب می گیرد. قهرمانی جام یوفا با نمایش خیره کننده بوفون، یک لقب ویژه هم برای او به همراه دارد: «سوپرمن».
بالاخره هم سرخوشی هواداران پارما از داشتن بوفون به پایان می رسد. سال 2001 یوونتوس با پول فروش زیدان به رئال مادرید، پای بوفون را به دال آلپی کشاند. با قیمتی خیره کننده که او را تا 16 سال بعد و همین امروز به گران ترین دروازه بان دنیا تبدیل کرد؛ 54 میلیون یوروسوپرمن وارد می شود
درخشش بوفون جوان باعث می شود چزاره مالدینی، مربی تیم ملی ایتالیا او را به جام جهانی 98 فرانسه ببرد تا بعد از پالیوکا، دروازه بان دوم تیمش شود. یک سال بعد بوفون جوان با مهار پنالتی دورتموندی ها در فینال جام یوفا، ناجی پارما لقب می گیرد. قهرمانی جام یوفا با نمایش خیره کننده بوفون، یک لقب ویژه هم برای او به همراه دارد: «سوپرمن».
بالاخره هم سرخوشی هواداران پارما از داشتن بوفون به پایان می رسد. سال 2001 یوونتوس با پول فروش زیدان به رئال مادرید، پای بوفون را به دال آلپی کشاند. با قیمتی خیره کننده که او را تا 14 سال بعد و همین امروز به گران ترین دروازه بان دنیا تبدیل کرد؛ 54 میلیون یورو..ی عدالتی فوتبال
شاید کنایه آمیز باشد که دروازه بانی مثل بوفون هیچ وقت به جایزه فردی توپ طلا نرسیده اما وقتی نام سوپرمن بین کاندیداهای بهترین های سال 2015 دنیا هم جایی نداشت، همه شیوه انتخاب بازیکنان برای عنوان بهترین بازیکن سال را زیر سوال بردند.
بازیکنان زیادی در دنیای فوتبال پیدا می شوند که برای مدتی به اوج می رسند و بعد مثل فواره ای پایین می روند اما بوفون در 22 سال گذشته، از روزی که پنالتی ژرژوه آ را در سال 95 گرفت تا رساندن یووه به فینال لیگ قهرمانان سال 2015و2017 کمترین تلاطم و فراز و فرود را در عملکردش نشان می دهد.
ثبات، وفاداری و انگیزه خصلت هایی هستند که کمتر بین فوتبالیست های پول زده این روزها می توان پیدا کرد. او هنوز بعد از هزاران هزار دقیقه ایستادن درون دروازه بیانکونری، همان است که همیشه دیده ایم؛ بدون هیچ تغییری و حتی نشانه های افت در 40 سالگی. او نمادی کامل از فاکتور تلاش و انگیزه است. بوفون رد فوتبال نقش دانیل دی لوییس در هالیوود را بازی می کند؛ با همان چشمان نافذ، قدرت تاثیرگذاری روی مخاطب و البته انرژی فوق العاد بوفون در هر نمایی که بروز می دهد، فارغ از بازیکنانی که در کنارش بازی می کنند، شبیه ستاره ای است که فیلم به حضورش وابسته است. او می تواند در پایان نمایش اش شما را به گریه بیندازد یا شبیه تمام قصه های هپی اند، کاری کند که مثل پسربچه ها از شادی فریاد بکشید؛ همانطور که دی لوییس برای فیلم «مشت زن» سه سال به تمرین بوکس مشغول شد، تمرینات سنگین بوفون هم در 22 سال گذشته هیچ وقت قطع نشده است.
همانطور که دی لوییس برای بازی در «آخرین موهیکان» شش ماه را در طبیعت زندگی کرد، بوفون هم همه زندگی اش در طبیعت کار را می گذارد؛ جایی که خودش می گوید آرام ترین منطقه دنیاست (روستای محل تولد جیجی که مهمترین عامل شناخته شدنش، سفر سالانه ستاره فوتبال ایتالیا به آن منطقه و زندگی در آنجاست.)
دی لوییس در فیلم «به نام پدر» خودش را در سلول انفرادی حبس کرد، بوفون هم برای تعصبی که به لباس بیانکونری داشت، در اوج فوتبال به سری ب رفت. دی لوییس از کار در کفاشی به هالیوود و اوج شهرت رسید و بوفون از کار در کارگاه چوب بری تبدیل به تندیس مقدس فوتبال بین ایتالیایی ها شد.
اما داستان چشم ها جداست. بوفون چشم های نافذتری دارد؛ آنقدر نافذ که حتی تیفوسی های باشگاه های دیگر ایتالیا هم هر هفته به احترامش بلند می شوند و برایش دست تکان می دهند.
فرش قرمز تاریخ
40 سال بعد از اینکه کاراکتر سوپرمن توسط جری سیگل خلق شد، آدریان و استلا، صاحب سومین فرزند خود شدند؛ پسری که سال ها بعد لقب سوپرمن گرفت. سال 2006 که یوونتوس به سری ب سقوط کرد، بوفون با وجود پیشنهادهای باشگاه هایی مثل بارسلونا، ترجیح داد در تورین بماند تا شبیه شخصیت ابرقهرمانی سوپرمن، دنیای تورینی ها را از خطر فروپاشی نجات دهد اما سوپرمن قدرت نفوذی بیشتر از یک فرازمینی دارد.