طرفداری- ویلیام گالاس، مدافع پیشین چلسی، آرسنال و تاتنهام، مصاحبه ای مفصل و طولانی با FFT داشته است که در آن پیرامون مسائل مختلفی حرف زده است. در زیر، خواندنی ترین بخش های مصاحبه او را می خوانید:
نخستین گلت برای مارسی، از حرکتی از میانه میدان برابر منچستریونایتد در لیگ قهرمانان فصل 2000-1999 از راه رسید؛ آیا پس از آن به بازی کردن در خط حمله فکر کردی؟
هنگامی که در آکادمی فوتبال ملی فرانسه کارم را شروع کردم، در خط حمله بازی می کردم. در حالی که بازیکنان دیگر پس از دو سال به وسیله باشگاه ها استعدادیابی و جذب شدند، من یک سال دیگر آنجا ماندم چون در پست های هجومی چندان خوب کار نمی کردم. مربی ام به من گفت: «ویلیام، تو در خط حمله چندان خوب نیستی؛ به عنوان یک وینگر و هافبک هم همین طور. امسال آخرین سال تو است و بنابراین باید در خط دفاعی بازی کنی.
یادم می آید این اتفاق یپش از بازی با پاری سن ژرمن رخ داد. در سمت راست خط دفاعی به میدان رفتم و خوب بازی کردم. بازی بعد برابر اوسر بود و من باز خیلی خوب کار کردم. مربی به من گفت: «این پست مناسب تو است». در پایان فصل دعوتنامه ای از کان دریافت کردم و سپس یک سال بعد، به تیم نخست شان راه یافتم. دو فصل بعد هم راهی مارسی شدم.
وقتی در چلسی بودی، زوج خط دفاعی مارسل دسایی و جان تری برایت چگونه بود و کدام یک بازیکن مورد علاقه ات بودند؟
نمی توانم یکی را انتخاب کنم. هر دوی شان مدافعانی در سطح کلاس جهانی بودند. در 1998 مارسل بهترین مدافع دنیا بود و در حالی که جان، بهترین دورانش را در 2006 سپری کرد. فکر می کنم مارسل برای جان حکم یک مدرس را داشت. هنگامی که به چلسی پیوستم، مارسل به من گفت: «ویلیام، ما یک پسر جوان اینجا داریم که خیلی مستعد است؛ او کاپیتان آینده انگلستان خواهد بود».
نخستین جلسه تمرینی ام را با آن ها به یاد می آورم. چون همه چیز برایم تازگی داشت، کمی هراس داشتم و وقتی جان را دیدم، با خود گفتم: «خدای من، او می تواند با هر دو پایش بازی کند و توپ های بلند ارسال کند. من نمی توانم چنین کنم». او خیلی قوی هم بود. به این فکر افتادم که راهیابی به ترکیب اصلی چلسی برای من خیلی سخت خواهد بود. ولی هر روز تمام توانم را گذاشتم و البته باید همچون مارسی، در پست های مختلفی به میدان می رفتم.
درباره «گل روح» در آنفیلد در سال 2005؛ آیا توپ از خط عبور کرد؟
نه، نه؛ توپ از خط نگذشت. مطمئنم چون خودم دورش کردم! به وضوح یادم می آید. ناراحت کننده بود چون احتمالا تیم ما در 2005 قوی ترین تیم بود و اگر به فینال می رسیدیم، قهرمان می شدیم. قهرمانی در لیگ قهرمانان رویای من بود.
آیا ضربه لذت بخش تری از گل لحظه پایانی ات در بازی سال 2006 برابر تاتنهام به توپ زده ای؟
نه. آن گل یقینا بهترین گل زندگی حرفه ای من بوده است. چگونه می توانستم بهتر از آن گلزنی کنم؟ حتی پسرم هنوز آن گل را به من نشان می دهد و می گوید: «می دانی چه کار کردی؟»؛ «بله پسرم، می دانم». او هنوز به آن ویدیو افتخار می کند. چیزی که شاید مردم ندانند این است که شب قبل از آن بازی، تنها دو-سه ساعت خوابیدم. فراموش کردم که دم ظهر بازی داریم و برای همین دیر خوابیدم. هنگامی که صبح روز بعد با من تماس گرفتند، گفتم: «من به هم ریخته هستم و نمی توانم بازی کنم!» روحم خسته بود. وقتی در زمین بودم، خیلی فکر نکردم. شاید به همین خاطر آن گل را زدم!
خاطره محبوبت از دوران حضور در آرسنال چیست؟
باید بگویم که نخستین بازی ام برای آرسنال و برابر میدلزبرو بود. چون از چلسی آمده بودم و در این حالت تماشاگران در حالت عادی شما را هو می کنند. ولی وقتی برای گرم کردن قبل از بازی به زمین رفتم، همه مرا تشویق می کردند. واقعا حس خوبی بود و من انتظارش را نداشتم.
چه حسی داشتی وقتی ونگر بازوبند کاپیتانی آرسنال را از تو گرفت؟
در آن برهه فکر می کردم که خیلی منصفانه نبوده ولی از سوی دیگر، بهترین کار ممکن بود. برخی نمی خواستند که بازوبند بر بازوی من باشد و از این رو شاید مربی فکر کرد که فشار زیادی بر من وارد است و من در مورد نقش کاپیتانی خود، خیلی متعصب بودم. این اتفاق پس از مصاحبه ای از من در مورد ناآرامی های رختکن تیم رخ داد و تصویری از یک کاپیتان بد از من، جلوه داد.
فعالیتت به عنوان مفسر تلویزیونی چگونه است؟ آیا به این شغل برای باقی عمرت فکر می کنی یا شاید در آینده مربی شوی؟
واقعا نمی خواهم مربی شوم ولی شاید در مقطعی دوست داشته باشم که مربی خط دفاعی شوم. وقتی بازیکنان جوان به تیم اصلی راه می یابند، باید توانایی های شان را بهبود بخشند. ولی برخی از مربیان وقت کافی برای این که به بازیکنان شان بگویند که چگونه بهتر دفاع کنند را، ندارند. برخی بازی ها را تماشا می کنم و می بینیم مدافعان بلد نیستند چگونه دفاع کنند. مطمئن نیستم در جوانی آموزش درستی دیده باشند. حالا بیشتر به کارشناسی عادت کرده ام و دوستش دارم. همیشه تلاش می کنم تا انتقاداتی سازنده داشته باشم. من شرح می دهم که یک بازیکن چگونه می توانسته کمی متفاوت تر کار کند ولی به طور طبیعی کمی خجالتی هستم.