یادش بخیر چه خاطرات شیرینی زنده شد با شنیدن دوباره ش. فارغ از جنبه ی رمانتیکش هم میگم :) حس خوبی که اون روزای 7.8 سال قبل داشتیم (حس خوب به معنای واقعی کلمه!) و زندگی ساده و بی دغدغه مون...
عشق تو توی وجودم
عشق تو گرمی شبهام
مثل یک راز نگفته شعله میکشه رو لبهام
عشق تو خونه تو رگهام
حس این چشمای گریون
تن تو گرمی آفتاب توی چله تابستون
لمس تو زیباییه یک شبه رویاییه
حس به تو رسیدن معکوس تنهاییه
دلگیرم از نفسهات بخند و آرومم کن
منو به جرم قلبم به رویا محکومم کن
عشق تو توی وجودم
عشق تو گرمیه شبهام
مثل یک راز نگفته شعله میکشه رو لبهام
عشق تو خونه تو رگهام
حس این چشمای گریون
تن تو گرمی آفتاب توی چله تابستون
نقش تو زیباییه یک شبه آفتابیه
تورو نفس کشیدن انکاره بی تابیه
مثل خورشید در برم
تنم رو شعله ور کن
رویای هرشبم رو بایک بوسه معتبر کن
عشق تو توی وجودم
عشق تو گرمیه شبهام
مثل یک راز نگفته شعله میکشه رو لبهام
عشق تو خونه تو رگهام
حس این چشمای گریون
تن تو گرمی آفتاب توی چله تابستون
تن تو ادامه ی جاده ی خورشیده
چشم تو نور روتنه لحظه ها پاشیده
تا تو با منی نگاهم خیس یک رویاست
با تو موندنی شدن چقده زیباست
عشق تو توی وجودم
عشق تو گرمیه شبهام
مثل یک راز نگفته شعله میکشه رو لبهام
عشق تو خونه تو رگهام
حس این چشمای گریون
تن تو گرمی آفتاب توی چله تابستون
عشق تو خونه تو رگهام
حس این چشمای گریون
تن تو گرمی آفتاب توی چله تابستون