طرفداری | کمتر کسی دوران حضور فرانک ریبری در گالاتاسارای را بهخاطر دارد. بااینحال، وینگر فرانسوی علاوهبر دوران کوتاه و درخشانش در استانبول، یکی از بحثبرانگیزترین اتفاقات اواسط دههی ۲۰۰۰ فوتبال اروپا را هم رقم زد.
عملکرد فرانک ریبری در جمع اصلانها روی کاغذ تعریفی نداشت. او در نیمفصل حضورش، ۱۷ بار برای گالاتاسارای به میدان رفت، یک گل زد و پنج پاس گل داد. بااینحال، جرقههای ظهور یک وینگر بااستعداد فرانسوی از همان روزها زده شد.
فصل اول: ورود به استانبول
ژانویهی ۲۰۰۵ بود و گالاتاسارای حال و روز خوشی نداشت؛ آنها نه فقط در زمین بازی، بلکه از نظر مالی هم اوضاع وخیمی داشتند. باشگاه به یک جرقه برای بازگشت دوباره نیاز داشت.
یک وینگر ۲۱ ساله بهنام فرانک ریبری از باشگاه متز فرانسه وارد استانبول شد. انتقال قرضی و ششماههی ریبری با گزینهی خرید ۳ میلیون یورویی، تقریباً بهشکل بیسروصدایی انجام شد؛ تبلیغ و هیاهویی در کار نبود. فقط عطش موفقیت در چشمان او پیدا بود.
از همان ابتدا، ریبری بازیکن متفاوتی بهنظر میرسید؛ سرعت، نترس بودن و غیرقابل پیشبینی بودن ویژگیهایی بودند که او را از دیگر بازیکنان تیم در آن زمان متمایز میکرد. هواداران گالاتاسارای مدتها بود که چنین بازیکنی ندیده بودند. او مدافعان حریف را به زحمت میانداخت و انگار چیزی برای اثبات خودش داشت؛ ریبری با پیشینهی دشواری در فرانسه به ترکیه آمده بود و احتمالاً استانبول را آخرین مکانی میدید که فرصتی برای اثبات خودش داشته باشد.
ریبری و گالاتاسارای علیرغم ناموفقیت در قهرمانی در سوپرلیگ ترکیه، با بزرگترین پیروزی گالا برابر فنرباحچه از سال 1960، به قهرمانی در جام حذفی رسیدند
چند هفته نگذشته بود که هواداران نامش را در ورزشگاه فریاد میزدند. سپس، نوبت به می ۲۰۰۵ رسید؛ فینال جام حذفی ترکیه، گالاتاسرای مقابل فنرباغچه و نبردی ابدی بین دو پایتختنشین. ریبری در آن بازی یک گل زد و یک پاس گل داد، گالا رقیب سنتیاش را با نتیجهی ۵–۱ در هم کوبید تا به قهرمانی در جام حذفی برسد و ریبری یکی از بهترین بازیکنان زمین بود.
یک شهر عاشقش شده بود. اولتراها بهخاطر سرعت ریبری به او لقب «فِراریبری» (FerrariBery) داده بودند. اما پشت پردهی همهی اینها، اتفاقات ناامیدکنندهای در جریان بود.
فصل دوم: حسابهای بانکی خالی
گالاتاسرای ورشکستهشده بود. آنها نه تنها بدهکار بودند، بلکه کاملاً بیپول شده بودند. باشگاه روی موفقیت کوتاهمدت قمار کرده بود و حالا تاوانش را پس میداد. تا فصل بهار، ریبری دو ماه حقوق نگرفته بود، اما قراردادش با گالاتاسارای را در ماه مارس دائمی کرد. او ابتدا نزد هیئتمدیرهی باشگاه موضوع را پیگیری کرد، اما سه ماه گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد. ریبری در شش ماه حضورش در استانبول فقط یکماه حقوق گرفت.
مدیربرنامههای ریبری وارد عمل شد؛ همان پاسخها را گرفت و هیچ نتیجهای در پی نداشت. ریبری احساس میکرد اوضاع مشکوک است. با همتیمیهاش حرف زد و آنها گفتند:
به فوتبال ترکیه خوش اومدی!
بااینحال، ریبری با آنها تفاوت داشت و اهل صبر کردن نبود.
فصل سوم: فَراریِ استانبول
در اوایل ژوئن ۲۰۰۵، فصل تمام شده بود. ریبری شبانه و بدون اینکه به کسی در باشگاه بگوید، چمدانهایش را بست و نیمهشب، استانبول را به مقصد فرانسه ترک کرد. او سپس قراردادی با باشگاه مارسی بهامضا رساند تا از فصل ۰۶-۲۰۰۵ برای این تیم بازی کند. خبر خروج ریبری، استانبول را منفجر کرد. مسئولان گالا میگفتند مارسی ریبری را دزدیده و بازیکن فرانسوی را به «خیانت» متهم کردند و گفتند قرارداد او با باشگاه هنوز معتبر است. رسانههای ترکیه به این ماجرا لقب «Kaçış» (فرار) دادند.
دو دستگی در بین هواداران گالا موج میزد: بعضی خشمگین از فرار شبانهی ریبری بودند و برخی با او همدلی میکردند اما همهی آنها دلشکسته از اتفاقی بودند که موجب خروج ستارهشان شده بود. گالاتاسرای پرونده را به فیفا و سپس دادگاه حکمیت ورزشی (CAS) برد. آنها میگفتند ریبری هنوز قرارداد داشته و مارسی بهطور غیرقانونی او را جذب کرده است. پاسخ وکلای ریبری در همین چند کلمه خلاصه میشد:
وقتی حقوقی نمیدهید، قرارداد خودتان را نقض کردید و بازیکن آزاد میشود.
فرانک ریبری در 17 بازی برای گالاتاسارای، یک گل زد و پنج پاس گل داد
پس از نزدیک به دو سال کشمکش، رأی دادگاه آمد: حق با ریبری بود و او میتوانست آزادانه از گالاتاساری جدا شود. گالاتاسرای همهچیز را باخت؛ آنها نه پولی گرفتند و نه غرامت ۱۰ میلیون یوروییای که در ابتدا طلب کرده بودند. تنها هزینههای دادگاه و یک خاطرهی تلخ از حضور شش ماههی فرانک ریبری در استانبول برایشان باقی ماند. ریبری بعدها در گفتوگویی که با شبکهی NTV داشت، دوران حضورش در گالاتاسارای را مرور کرد:
در ماه فوریه، فقط بخش کوچکی از طلبم را گرفتم و از آن موقع به بعد دیگر هیچ پولی به من پرداخت نشد. نه حقوقی و نه حتی پاداشی. گالاتاسارای مشکلات زیادی داشت.
وقتی با انتقالم به مارسی موافقت کردم، به من گفتند گالاتاسارای میخواهد بدهیاش را پرداخت کند، اما اعتمادم به آن باشگاه را کاملاً از دست داده بودم.
ملیپوش سابق فرانسوی خبر آمدن مدیربرنامههای سابقش، جان بیکو، مدیر گالاتاسارای بولنت تولون و همچنین حاییم فرسکو به خانهاش و تهدید او با چوب بیسبال را تأیید کرد:
بولنت تولون از هیئتمدیره گالاتاسارای و حاییم فرسکو همراه با جان بیکو به خانهام در فرانسه آمدند. شش ماهی میشد که دیگر با بیکو همکاری نمیکردم.
آنها میدانستند که مدیر برنامه جدیدم برونو هایدرشاید است. در خانه با خانوادهام بودم و نمیخواستم صحبت کنم. فقط گفتم از این به بعد باید با مدیر برنامهام و باشگاهم صحبت کنند.
بیکو به پنجره خانهام کوبید و بعد گفت اگر در را باز نکنم، با چوب بیسبال ماشینم را خراب میکند. آنها کنار ماشینم بودند. من با وکیلم تماس گرفتم و او گفت کاری نکنم. بعد با پلیس تماس گرفتم و از آنها شکایت کردم.
بااینوجود، ریبری از تجربهی حضور در فوتبال ترکیه خوشحال است:
من فقط به خاطر مسائل مالی گالاتاسارای را ترک نکردم. اعتمادم از بین رفته بود و دروغها هم در این ماجرا نقش داشتند. پیش از امضای قرارداد با مارسی، هر کاری میتوانستم کردم تا در گالاتاسارای بمانم.
با اینکه حقوقی نمیگرفتیم، هر کاری از دستمان برمیآمد برای هواداران و باشگاه در زمین انجام دادیم، اما دیگر نمیتوانستم اینطوری ادامه دهم.
هنوز هم خوشحالم که در ترکیه بازی کردم و با هوادارانشان آشنا شدم. مردم آنجا نماینده کشور و باشگاهشان هستند و با فوتبال زندگی میکنند. آنها من را دوست داشتند و قبول کردند؛ از اینکه مجبور شدم آنجا را ترک کنم، ناراحتم.
فصل چهارم: درخشش در راه رسیدن به قلهی اروپا
عملکرد ریبری در مارسی درخشان بود. او ظرف یک سال به تیم ملی فرانسه دعوت شد. ریبری در تابستان ۲۰۰۷، طی انتقالی به ارزش ۳۰ میلیون یورو به بایرن مونیخ پیوست. او طی ۱۳ سال حضورش در فوتبال آلمان، به یکی از بهترین خارجیهای تاریخ بوندسلیگا و صد البته اسطورههای بایرن مونیخ تبدیل شد. ریبری نقش فوقالعاده بزرگی هم در سه گانهی ۱۳-۲۰۱۲ بایرن مونیخ ایفا کرد.
فرانک ریبری و ایستادن بر قلهی فوتبال اروپا در ومبلی
داستان شش ماه حضور ریبری در استانبول همچنان بهعنوان یکی از عجیبترین دوران حضور یک بازیکن در فوتبال ترکیه بهشمار میرود. هنوز هم برخی به چشم خائن به او نگاه میکنند و برخی هم ریبری را نابغه میدانند. بااینحال، همه قبول دارند که او فرار کرد و هیچکس مثل او موفق به انجام این کار نشده بود.
گالاتاسرای او را با امید به قماری آورد که جواب نداد. او هم باشگاه را با داستانی که هنوز هم گاهوبیگاه در فوتبال ترکیه مورد بحث قرار میگیرد، ترک کرد.