دفاعیه ای برای آنتونیو کونته
کونته در ماه فوریه در تمجید از ویلیان(دوره اوج ویلیان) گفت : < او اولین نفری است که در ترکیب یازده نفره تیم انتخاب میکنم. > در بازی برگشت با بارسلونا ، هازارد تعویض می شود و ویلیان با شایستگی در زمین باقی می ماند.(این نشان دهنده این است که مربی تیم قدردان ارزش بازی بازیکنانش به دور از اسم آنهاست) اما ویلیان در نیمه نهایی حذفی وقتی در دقیقه 60 تعویض می شود به نشانه اعتراض و بی احترامی به مربی مستقیم به رختکن می رود.گویا او شرایط اسفبار خود را در نیم فصل اول فراموش کرده بود.
-نتیجه از نظر مدیران چلسی: کونته مقصر است چون رابطه خوبی با بازیکنانش ندارد و از آنها حمایت نمی کند!
ماه ژانویه 2017 هست که چلسی در صدر لیگ برتر با ده امتیاز اختلاف نسبت به لیورپول.ناگهان کاستا هوس سفر توریستی به چین (نه هوس پول!!) به سرش می زند.میخواهد رفیق نیمه راه باشد.اهمیتی به افتخار نمی دهد.کونته سرش داد می زند که گورش را گم کند.اما باشگاه طرف بازیکن را میگرد و با او مماشات میکند.کونته هم چاره ای ندارد که به جز چند بازی که او را دور از ترکیب 18نفره قرارداده چون جانشینی ندارد و مهاجمی هم برای او نخریده اند به ناچار دوباره به او بازی دهد. تا فرصت به دست آوردن لیگ از دست نرود.
-اما نتیجه دوم از نظر مدیران چلسی : کونته در مدیریت بازیکنانش ضعیف هست و باید از بازیکنان متعهدی چون کاستا حمایت بیشتری کند!
مورد سوم ماتیچ هست.بیشتر از فابرگاس در ترکیب اصلی قرار می گیرد.چند اشتباه مهلک دارد از جمله بازی با کریستال پالاس و تاتنهام.اما مربی همچنان از او حمایت میکند و مثل مربی سابقش دقیقه 60 او را وارد زمین نمیکند وسپس دقیقه 75 تعویضش نمی کند.و در آخر مسابقه نیز علیه او مصاحبه تحقیرآمیزی انجام نمی دهد.
- نتیجه : فروش ماتیچ تقصیر کونته بوده و به او بی احترامی کرده!
مورد بعدی هازارد هست.که هر ماه بعد از هر گلی که می زند هوای رئال به سرش می زند.کونته به خاطرش تغییرات تاکتیکی می دهد تا نقش موثرتری به او دهد اما هنوز ستاره عزیز ما توقع بیشتری دارد. به هرحال او که دنبال رئال هست مورد سرزنش قرارنمی گیرد اما کونته را که به دلیل تعهد به قرارداد و کارش به چلسی پیشنهاد حتی مذاکره با رئال را رد می کند پولکی خطاب می کنند و متهمش می کنند که از عمد تیمش را برای باخت به میدان برده است.(اتهامی که قبلا هم در ایتالیا سر تبانی به او وصله زده اند اما همه ایتالیا طبق گفته خود کونته و بازیکنانش او را می شناسند که مجنون و شیفته پیروزی هست.)
کونته توقع خرید یورنته (20میلیون به تاتنهام) – بونوچی(40میلیون به میلان) – ویدال – ساندرو و کاندروا را دارد.اما میگویند او خیلی پرتوقع هست و خرید های بنجل و مصدومی که در روز آخر نقل و انتقالات بدون گذراندن پیش فصل (اصلا چه اهمیتی دارد از نظر مدیران؟؟) به تیم اضافه میکنند را انتخاب خود کونته می دانند. بازیکنانی که در روز آخر خریده اند: لوییز و الونسو در فصل اول – زاپاکوستا و درینکواتر در این فصل! بازیکنان مصدومی که به چلسی اضافه شده اند در دو فصل اخیر: باکایوکو – بارکلی – پالمیری(بدون هیچ تاثیر مثبتی بر ترکیب تیم)
فصل دوم را این چنین شروع می کند: بدون هازارد و پدرو - بوگا و موسوندا در پست وینگر – بدون هافبک به جز کانته – و لوییز در نقش هافبک - با دو وینگ بک خسته و بی جانشین . موراتا و رودیگر دیر به پیش فصل اضافه شده اند. اخراج کاپیتان در بازی اول فصل. کمبود بازیکن را حتی ونگر هم معترف هست که کونته نیازی به دلسوزی او نمی بیند. فصل قبل هم تقریبا تمام فصل با 14 بازیکن چلسی بازی می کرد . تعویض های تکراری ماتیچ با فابرگاس – باتشوایی با کاستا – ویلیان با پدرو کاملا به دور از حدس و گمان.
از موزس وینگ بک ساخته هست . از گری کیهیل مدافع بازیساز . از فابرگاس هافبک تکل زن. از پدرو یک ستاره با گل های سرنوشت ساز. از آلونسو یک گل زن قهار. با کمترین خرید و بیشترین تاثیرگذاری در همان فصل اول انقلاب مربیگری خود را به رخ مربی های پرمدعایی که خرید های صدمیلیونی دارند می کشد.(قابل توجه عزیزانی که می گویند تیم فصل قبل از آن هم قهرمان شده بود.اما باز هم در 6هفته اول دو بازی را باخته بود و سیستم 4-2-3-1 برای این گروه بازیکنان کاملا به بن بست خورده بود و تغییر آرایش بازیکنان – تعریف جدیدی برای پست هازارد-ایجاد بالانس فوق العاده ای برای چلسی ایجاد کرده و تا اواخر فصل مربیان دیگر را آچمز کرد که نشانه تاثیر مربی بر تیم و استفاده بهینه از داشته هایش هست)
-خب نتیجه از نظر مدیران چلسی : کونته قهرمان فصل قبل بیش از حد پرتوقع هست. مگر چه ستاره هایی به غیر از اینها وجود دارند؟
کونته که خود را با بازیکنان و داشته های تیم وفق داده بود اما می دانست که تغییرات تاکتیکی برای فصل بعد اجتناب ناپذیر است و طبق آن نیاز به بازیکنان بااستعدادتری داشت تا آتو های بیشتری در چنته داشته باشد اما خب همه می دانیم که تغییرات بهتری که هیچ بلکه تغییرات بدتری رخ داد و اولین شخصی که معترف به شرایط سخت آینده بود ، خود آنتونیو بود.
و آن شد که پیش بینی کرده بود.
روز آخر بعد از بردن جام حذفی وقتی به سختی با چشمانی که از فرط بی خوابی باز نمی ماند خیره به سمت خبرنگاران نگاه می کرد و با لحنی خسته و صدایی نازک شده از شدت فریاد هایی که بر سر بازیکنانش زده بود شاید در ظاهر مغرورانه اما در حقیقت از سر عزت نفس در برابر مدیران فوتبال نشناس بی انصاف ، خود را برنده زنجیره ای خواند و از تعهدش به پروژه ای که شروع کرده بود سخن گفت برای بنا کردن بنایی صلب همراه با بازیکنان جوان و خامی که بارها تاوان اشتباهات آنها را داده اما هرگز کوچکترین شکایتی از آن ها در جلوی خبرنگاران نکرده بود. اما... چندی بعد فقط موقعیت تشکر و قدردانی ماند برایش که البته در این موقعیت هم برخلاف مدیران ، پیروز شد .
اکنون که در کنار خانواده اش فرصت پیدا کرده نقش پدر بودن را بهتر اجرا کند شاید به این می اندیشد تنها جایی که به درستی درکش می کنند همین خانه و خانواده اش هستند . چیزی که هرگز نه در یوونتوس نه در تیم ملی ایتالیا و نه هرگز در چلسی، او را که در تاریک ترین شرایط شمعی روشن کرده بود ؛ درک نکردند. او را که فداکارانه همه وجود و روحش را برای تیم فدا کرده بود متهم به تبانی ، از عمد باختن و خودخواهی و پولکی بودن کردند.
متاسفانه تاریخ هم به قهرمانان واقعی وفادار نمی ماند. متاسفم برایت آنتونیوی نازنین. تو در لندن هم به زودی فراموش خواهی شد. اما این مسیر طولانیست. به دویدن ادامه بده آنتونیو.