طرفداری- این پسرک 50 کیلوگرمی، در زمین کارهایی می کرد و گل هایی به ثمر می رساند که بزرگترین ستاره ها هم از انجامش عاجز بودند. سرمربی سابق سانتوس، واندرلی لوکزامبورگو، به نیمار لقب «پروانه» داده بود. پروانه ها می ترسند حضور خود را علنی کنند اما نیمار نمی ترسید. در عوض، دوست داشت همه فقط به او نگاه کنند. در اولین دربی فصل، او در تقابل با روجریو سنی، در ضربه پنالتی که ابتدا با یک مکث همراه بود، گلزنی کرد. تقریبا این حرکت، به امضای نیمار تبدیل شده بود. یک مکث کوتاه می کرد و توپ را به سمت مخالف دروازه می چسباند. در بازی دوم مقابل کورینتیانس، نیمار استثنایی بود. پس از دریبل زدن بازیکنان، توپ را با پشت پا از بالای سر چیکائو، مدافع حریف عبور دارد. «نمی توانستم کاری معمولی انجام دهم. شما فقط نمی توانید با انجام کارهای معمولی، خاص شوید. نتوانستم مقاومت کنم.»
عجلهای نیست
دیگر راز نیمار برملا شده بود. نمی شد او را از دیده ها پنهان کرد. تمام تیم های بزرگ اروپایی نیمار را زیر نظر گرفته بودند. پرس و جوهایی که از باشگاه سانتوس می شد، بی شمار بود. اولین پیشنهاد از باشگاه وست هم آمد! بله وست هم! پیشنهاد 12 میلیون پوندی چکش ها رد شد و سپس این مبلغ هزینه خرید فردریک پیکون شد. چلسی سپس مایل بود دوبرابر این مبلغ را پرداخت کند. آبی ها توسط مصاحبه های نیمار تهییج شده بودند.
«نیمار می خواهد بهترین بازیکن جهان شود و شانس اینکه در برزیل موفق به انجامش شود، صفر است.» واگنر ریبیرو از سوی نیمار این حرف ها را بر زبان آورده بود. با این حال سانتوس توانست پس از برگزاری جلسات طولانی با پدرِ نیمار، با گنجاندن بند فسخ 45 میلیون یورویی و پرداخت بالاترین حقوق در باشگاه، ستاره اش را حفظ کند. می گویند تماس تلفنی پله با نیمار برای متقاعد کردنش به ماندن هم در این پروسه بی نقش نبوده است.
طعم اولین قهرمانی
در حالی که همه تیم ها پس از جام جهانی جهت ساخت تیمی قوی برای حضور در سری آ برزیل دست به کار شده بودند، سانتوس تمام تمرکزش را روی فینال Copa do Brasil گذاشته بود. آن ها نمی خواستند زحماتی که در پیروزی 4-0 مقابل ناویراینزه و 8-1 مقابل گوارانی (پنج گل را نیمار در آن بازی به ثمر رساند) کشیده بودند، هدر رود. آن ها اتلتیکو مینیرو و گرمیو را هم از پیش رو برداشته بودند. در کل فرصتی بزرگ بود تا ثابت کنند نسلی طلایی و آماده قهرمانی در اختیار دارند.
فینال مقابل ویتوریا بود و نیمار مصمم به نظر می رسید. تنها 14 دقیقه از بازی گذشته بود که نیمار تیمش را پیش انداخت. او پس از کنترلی خوب با سینه، توپ را مقابل پایش انداخت و ضربه نهایی را زد. فریادهای «نیمار، نیمار» در ورزشگاه ویلا بملیرو طنین انداز شده بود. سانتوس یک بار دیگر پیش افتاد و حالا برای بازی برگشت، همه چیز ساده تر شده بود. آن ها قهرمانی شدند و پس از 98 سال، این اولین جام قهرمانی را به دست آوردند. نیمار با به ثبت رساندن 11 گل در هشت بازی، محرکه اصلی این قهرمانی بود.
پسرِ پرمشغله
نسبت به نیمارِ امروز، در سال 2010 این پسر باز هم مورد توجه رسانه ها بود. او با مدل موی خاص خود، سوژه مورد علاقه عکاسان محسوب می شد. مدل مویش شبیه شخصیت های مانگا بود. روی کفش هایش از کلمات «شادی» و «جسارت» استفاده و این نگرشش را به تیم هم القا می کرد. به طور خلاصه، او رویای بازاریابی تیم ها بود. نوشته های «Neymania» روی دیوارها در برزیل، مربوط به آن سال ها می شود.
زندگی نیمار کم کم تغییر می کرد. یک روز در سریال های تینیجری برزیل بازی می کرد، یک روز در آگهی ها کنار بیانسه می رقصید. در مصاحبهای که این پسر جوان با Folha de São Paulo انجام داد هم، به پرمشغله بودنش اذعان کرده بود: «زندگی من در بیرون از زمین بازی، نسبت به زمین بازی تب و تاب بیشتری دارد.» رشد و پیشرفت نیمار به مذاق همه خوش نمی آمد. برخی باور داشتند غرور نیمار باعث خواهد شد آن چهره فرشته مانندش از بین رود و حتی فوتبالش تحت تاثیر قرار گیرد.
او همیشه دنبال سرگرمی بود. منتقدانش از اینکه نیمار همیشه سعی داشت به جای از پیش رو برداشتن مدافعان، آن ها را تحقیر کند، شکوه می کردند. نیمار به کارش ادامه می داد، انگار که در دنیای خود غرق شده باشد، روز به روز بر شدتش می افزود. بعد از فینال پائولیستا، سنگربان سانتو آندره یعنی ژولیسو سزار، در مورد نیمار گفت: «نیمارِ لعنتی، شیرجه زن ترین بازیکن فوتباله.» یکی دیگر از اشکالات نیمار، آمار بد بازی جوانمردانهاش بود. برای پسری 18 ساله، 22 کارت زرد در سال 2010 فاجعه بود. یک جای کار می لنگید و نیمار باید متوجه می شد.
در یک صحنه، نیمار بسیار جنجال آفرین شد. اوایل ماه سپتامبر در جام کوپا لیبرتادورس بود و سانتوس خیالش از بابت صعود راحت شده بود. مقابل اتلتیکو گویاینسه، سانتوس 3-2 پیش بود. نیمار در یک حرکت وارد محوطه جریمه شد و توسط مدافع حریف متوقف شد. داور اعلام ضربه پنالتی کرد. نیمار آماده بود توپ را به گل تبدیل کند اما دوریوال جونیور، سرمربی تیم دستور دارد مارسل، مهاجم تیم ضربه پنالتی را بزند. نیمار که عصبانی شده بود، دائم بر سر لئو، مدافع چپ تیم، فریاد می زد تا او پیام را به مربی برساند. «این پنالتی لعنتی رو [غیرقابل ترجمه]. این مرد دیوونهست. این لعنتی چرا نداد پنالتی رو من بزنم؟ لعنتـــــــــی! برو گم شو.»
مارسل آن پنالتی را تبدیل به گل کرد اما نیمار دست بردار نبود. این بار خودش به گوشه زمین حرکت کرد و به دوریوال گفت «برو [غیرقابل ترجمه]». عجیب بود زیرا از نظر بسیاری، این واکنش نیمار بیش از اندازه بود. جمعیت و هواداران داخل ورزشگاه ویلا بلمیرو، طرف سرمربی را گرفتند. آن ها در پایان بازی سرمربی را تشویق می کردند. نیمار که متوجه اشتباهش شده بود، در پایان گفت: «به دوریوال احترام می گذارم. او شخصی است که بیشترین احترام را برایش قائل هستم. همه چیز خوب پیش می رود. مشکلی با پروفسور ندارم.» اما به نظر می رسید طوفانی در پیش است.
«به شدت ناامیدم.» رنه سیموئژ، سرمربی تیم حریف که این اتفاقات را با چشم دیده بود، به شدت از رفتار نیمار خشمگین بود. «از کودکی در جامعه فوتبال بودهام. خیلی کم دیده ام طرفداران به شدت علیه کسی باشند. نیمار مرا ناامید کرد. غیرقابل قبول بود. ببینید چطور این بچه شیرجه می زند. کسی باید به او این چیزها را یاد دهد. این بچه در آینده اگر با این شکل پیش برود، یک هیولا خواهد شد.»
دوریوال با حذف نام نیمار برای بازی هفته آینده، موافقت خود را با حرف های سیموئژ اعلام کرد. نیمار از این هجمه درس گرفته بود. او سال 2010 را مثل یک بچه آغاز کرد و در پایان همان سال، تبدیل به یک مرد شده بود. 42 گل در 60 بازی و کسب دو جام، برایش موفقیتی بزرگ محسوب می شد. او به عنوان سومین فوتبالیست برتر سال برزیل انتخاب شد. سال بعد، نیمارِ پخته، به فوق ستاره بین المللی برزیل تبدیل شد. او دیگر امید یک کشور بود نه فقط سانتوس.
▬ برای خواندن سایر قسمتهای مجموعه سال صفر روی برچسب این مجموعه یادداشتها کلیک کنید. در این مجموعه، روایتی از اولین فصل درخشش بازیکنانی نظیر رونالدو نازاریو، زلاتان ابراهیموویچ، فرناندو تورس و سایر بزرگان فوتبال آمده است.