خیلی ها درمورد این میپرسند که چطور میتوان با یک درد عمیقی که روح و روان و زندگی ما را درگیر کرده مقابله کنیم?
خیلی از انسان ها فکر میکنند که فرار بهترین گزینه است. یعنی با مشغول کردن خود با کار های دیگر میتوان از اصل درد فرار کرد و صورت مسأله را پاک کرد. اما سؤال اصلی این است: واقعا این راه حل درست و مشکل گشاست?
رک جواب بدهیم: اگر این درد واقعا درد باشد، خیر. دلیلش هم میتوان با یک مثال توضیح داد. اگر دست شما را جسمی تیز ببرد، حتی اگر خوب شود شما تا آخر عمر مجبور به حمل رد آن هستید. شما نمیتوانید برای اینکه یاد آن زخم نیفتید آن رد را بسوزانید چون رد بزرگتر همراه با درد بیشتری برای شما دارد. شما نمیتوانید آن دست را قطع کنید چون به آن دست برای ادامه زندگی نیاز دارید و نسبت به آن دست نزد خدا مسئولید. ماجرای ما و درد های روحی ماجرای دست و زخم است. به مرور زمان خوب میشود اما نمیتوان رد آن را پاک کرد.
عده ای دیگر سراغ راه دیگری میروند: انتقام. دلیلشان برای این کار این است که با این کار روحشان آرام میگیرد. اما بیاییم این هم بررسی کنیم:
انسان ها با انتقام دو دسته میشوند: آنهایی که آرام میشوند و آنهایی که آرام نمیشوند. اما بحث ما در این بخش درمورد سرنوشت این انسان ها نیست بلکه درمورد بلایی است که سر اطرافشان می آورند است. انتقام همیشه دو طرف دارد: انتقام گیرنده و مورد انتقام واقع شده. وقتی شما از کسی انتقام میگیرید که از او متنفر باشید یا میخواهید او را بخاطر کاری که به شما آسیب زده تنبیه کنید. اما نکته قابل توجه اینجاست. شما با این انتقام شاید عدل را از روی اشتباه پایمال کرده باشید. معمولا اکثر اتفاقاتی که منجر به صدمه زدن به افراد میشود را اگر ریشه یابی کنید به انتقام هایی که ناشی از زخم هایی که دیگران به افراد زدند بر میخورید. به زبان ساده درد ها و زخم ها را افراد به هم انتقال میدهند. اما وظیفه ما و ربط این موضوعات به هم چیست? این دنباله ی زخم زدن به یکدیگر را باید یکی پاره کند. افراد خودخواه با انجام انتقام های ریز و درشت تأثیر خود را بر جامعه میگذارند. آنها این دنباله را ادامه میدهند. ولی حالا انتخاب با شماست که با انتقام این دنباله را ادامه داده یا با فدا کردن خود این دنباله ی بد را پایان دهید. به هیچ عنوان انتخاب ساده ای نیست اما کار مهمی است. اگر به خدا اعتقاد دارید پس مطمئن باشید که کارتان درست بوده.
پس سؤال اینجاست: راه حل درست و آن کلید رهایی از درد چیست? جواب کوتاه اما سخت ولی کار آمد است: کنار آمدن با درد خود. سعی کنید با درد خود زندگی کنید. به هیچ عنوان آن را دور نندازید و سعی نکنید آن را از زندگی خود حذف کنید. شما فراموش نمی کنید. شما باید با این درد زندگی کنید، فقط همین.
پی نوشت اختصاصی: چرا #همدیگر_را_نفرین_نکنیم ? بگذارید با مثالی ساده توضیح دهیم. وقتی کسی دل کس دیگر را می شکند و او آه می کشد، در عالم یک موشک کروز از جنس بلا از سمت خدا شلیک میشود و روی او قفل میشود. موشک کروز چیست? موشک کروز موشکی است که وقتی شلیک میشود روی یک چیز مانند ناو، هواپیمای جنگی و... قفل میشود و تا وقتی او را از پا نندازد او را دنبال می کند. ماجرای نفرین و آه ماجرای موشک کروز است. اما یک چیز مهم، اگر هیچکس دیگری را نبخشد و همه همدیگر را نفرین کنند اتفاقات بدی در جامعه رخ میدهد. چند وقت پیش کسی به من ماجرای خود و دوستش را تعریف کرد که دوستش مبلغی از پول او بالا کشید و او به خدا گفت تو جزای این کارش را بده. و او همین مقدار پول را مجبور شد خرج شکستگی دست دختر هفت ساله اش کند. حالا او ناراحت بود که با نفرینش بر روی زندگی چند نفر تأثیر بد گذاشت. یک توصیه: سعی کنید هیچکس را حتی به خدا نیز نسپارید و برای او استغفار و طلب بخشش کنید. میدانم سخت است چون تجربه کرده ام اما اگر انسان عاشقی هستید این کار را بکنید;)
امیدوارم از این متن استفاده کرده باشید چون نوشته خودم است نه کس دیگر.
دوستدار همه ی شما، حتی آن کس که مرا دوست ندارد: سید مهدی موسوی طلب S.M.M.T
پ.ن: دوباره انتشار دادم چون یکی نیاز داره