در ادامه بررسی تحلیلی تیم یوونتوس به خطوط هافبک و حمله این تیم پرداخته می شود.
3. خط هافبک
یکی از مشکلات یوونتوس در فصل 2018-2019 کمبود هافبک در تیم و همچنین حضور بازیکنانی با خصوصیات مشابه در خط هافبک بود که همواره کمبود خلاقیت در آن به وضوح مشاهده می شد. شاید بتوان بزرگترین مشکل یوونتوس در چند فصل اخیر را نبود هافبکی بازیساز به شمار آورد. بازیکنی که بتواند خط حمله را به خوبی تغذیه کند و در مواقع گره خوردن بازی با پاس هایی خوب و یا دریبلینگ بالا گره بازی را باز کند. شاید بتوان بهترین نمونه عینی را در چند سال اخیر پوگبا نام برد که علاوه بر بازیسازی، در گلزنی هم مشارکت می کرد و در آخرین فصل حضورش در یوونتوس آمار خیره کننده 10 گل و 15 پاس گل را به نام خود ثبت کرد. از همین رو پاراتیچی تلاشی برای به خدمت گرفتن پوگبا انجام داد اما نافرجام ماند و در نهایت رمزی و ربیو هر دو به صورت آزاد به یوونتوس پیوستند. رمزی بازیکنی با قابلیت بازیسازی خوب است که معمولا در پست پشت مهاجم حضور پیدا می کند و کمتر می توان وی را به عنوان هافبک باکس به کار گرفت زیرا قدرت فیزیکی نسبتا پایینی دارد و از همه مهمتر در طول سال مصدومیت های زیادی را سپری می کند. اما ربیو قابلیت فیزیکی و دفاعی بالاتری را دارد و در کار با توپ و دادن پاس های تک ضرب عملکرد خوبی دارد اما حدود 6 ماه از فصل گذشته را بازی نکرده و شاید تا حدودی از نظر فیزیکی و اعتماد به نفس از شرایط آرمانی به دور باشد. به طور کلی اضافه شدن این دو بازیکن که قابلیت های متفاوتی نسبت به دیگر هافبک های یوونتوس دارند می تواند کمک شایانی به اجرای تاکتیک های ساری بکند. حضور 7 هافبک در تیم می تواند برای ساری دردسر هم ایجاد نماید که البته بستگی به نحوه مدیریت بازیکنان توسط این سرمربی دارد.
عملکرد مدیران یوونتوس در ترمیم خط هافبک تیم را می توان متوسط ارزیابی نمود البته در صورتی که بازیکنان خریداری شده بتوانند به بالاترین کیفیت فصول اخیر خود برسند می توانند تا حد زیادی مشکلات خلاقیت و بازیسازی تیم را برطرف کنند و نمره قبولی را به نقل و انتقالات تیم در این تابستان بدهد.
4. خط حمله
شاید بحث برانگیزترین بخش نقل و انتقالاتی یوونتوس در اسن تابستان مربوط به مهاجمان تیم بود. جایی که حضور 3 مهاجم نوک همزمان به نام های کین و مانژوکیچ و هیگواین در تیم امکان پذیر نبود و با توجه به اینکه تیم ساری در بسیاری از بازی ها با 9 کاذب بازی می کند نام دیبالا را نیز باید به آنها افزود که با این حساب 2 بازیکن از 4 بازیکن فوق باید تیم را ترک می کردند و حتی بهتر بود با توجه به بالا بودن سن هیگواین و مانژوکیچ هر دو بازیکن فروخته شده و مهاجمی تراز اول و جوان به خط حمله اضافه می شد ما نبود تجربه کافی در مدیریت یوونتوس باعث سردرگمی در این بخش گردید و هیچ کدام از مهاجمان حاضر به ترک یوونتوس نبودند. در نهایت کین که بسیار آینده دار نشان می داد با مبلغی کم در حدود 28 میلیون به اورتون پیوست. مانژو و هیگواین تمام پیشنهادات را رد کردند و در تیم ماندند. اما بدترین بخش داستان مربوط به دیبالا بود. پاراتیچی در حرکتی عجیب بدون هماهنگی با بازیکن با منچستر وارد مذاکره شد و تمام تلاش خود را برای معاوضه وی و لوکاکو انجام داد که در نهایت دیبالا حضور در منچستر را نپذیرفت و در یوونتوس ماندنی شد. اینکه مدیران یک باشگاه با ستاره خود به این نحو رفتار کنند کمی عجیب بود و شاید در شان باشگاهی چون یوونتوس نبود. به هر حال دیبالا در بازی های ابتدایی فصل نیمکت نشین بود اما پس از چند بازی به ترکیب بازگشت و کلاس بازی خود را به نمایش گذاشت.
دیگر ضعف مدیران یوونتوس تکمیل نکردن بخش وینگر تیم است جایی که داگلاس تنها وینگر تخصصی یووه است و برناردسکی هرگز در حد یک وینگر تراز اول خود را نشان نداده است. به نظر خرید یک وینگر تخصصی و دریبل زن که بتواند از کناره ها به داخل زده و موقعیت ایجاد کند شاید بزرگترین نیاز یوونتوس باشد. جایی که داگلاس معمولا بیشتر فصل را با مصدومیت سپری می کند.
در نهایت عملکرد مدیران یووه در تکمیل خط حمله تیم ضعیف به نظر می رسد چون علاوه بر ناتوانی در فروش بازیکنان مسن، در خرید وینگر و مهاجم تراز اول هم ناتوان نشان دادند و همچنین یکی از آینده دار ترین بازیکنان خود را هم به فروش رساندند.
به طور کلی یوونتوس شاید در این تابستان به آن نحوی که هواداران انتظار داشتند تقویت نشد اما باید همواره عملکرد بازیکنان تنها در داخل زمین باید ارزیابی شود و نباید به اسم و رسم بازیکن توجه نمود. شاید هواداران یوونتوس باید مانند همیشه یک صدا تنها به تشویق تیم پرداخته و از هر گونه حواشی در حول تیم جلوگیری نمایند و مانند همیشه تنها فریاد بزنند "Fino alla fine"