رضالدینیهو فوتبالیسمفیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک، فیلمنامه محکم و پیچیده ای دارد و با توجه به زمینه هایی که داستان در اختیار نویسنده قرار داده است به طور پی در پی سطوح کشمکش خود را تغییر می دهد. دائماً از ذهن شخصیت اصلی به جهان بیرون جابه جا می شود.
نوشته های چارلی کافمن همیشه استثنایی و بکر بوده اند. جان مالکویچ بودن و همین فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک برای اثبات این حرف کافی است. در واقع او کارهایی را تجربه کرده که کمتر و حتی با کمی غلو، هرگز در شیوه روایت داستان صورت نگرفته است. او با همه چیز شوخی و همه چیز را دست کاری می کند.
عجیب بودن شخصیت های اصلی باعث شده تا اتفاقاتی که میان آنها رخ میدهد، عجیب و کم نظیر باشد. در واقع همین غرابت باعث می شود که جوئل برای حفظ خاطرات خوب و خوش خود با کلمانتین تقلا کند و ما به عنوان بیننده، به تماشای ادامه اتفاقات ترغیب شویم.
فیلم درباره روابط انسانی و ارزش رابطه ها صحبت می کند و می گوید به هیچ وجه نمی توان از اوقات خوش، حتی آنهایی که فرجام خوبی ندارند، گذشت و اینکه انسان ها تنها زمانی که همه چیز در حال نابودی است، به ارزش آنها پی می برند.
نکته ای که توجه مرا به خود جلب کرد، ارتباط حافظه و علاقه بود که در این فیلم به خوبی آن را به تصویر کشیده اند. شخصیت ها با اینکه خاطرات دیگری را از ذهنشان پاک کرده اند ولی در اولین ملاقات، حس عجیبی دارند، نوعی حس آشنایی (Déjà vu). احساسی که از گذشته حکایت دارد.
نکته دیگر درباره موضوعی که فیلم به آن پرداخته،یعنی؛ پاک کردن حافظه. حافظه عبارت است از مجموعه ای از فرآیندهای اکتساب، نگهداری و کاربرد اطلاعات. تفکر امروزی حافظه را به سه مرحله اصلی تقسیم می کند؛ یادگیری، نگهداری و محافظت، یادآوری و بازیابی. بیشترین مطالعات درباره مراحل اول و سوم انجام شده و از مرحله دوم؛ یعنی نگهداری و محافظت، اطلاعات چندانی در دست نیست. این در حالی است که فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک مستقیماً به مرحله دوم پرداخته و نشان می دهد حتی اگر علم به آن درجه برسد که بتواند در حافظه آدم ها دخل و تصرف کند ولی هرگز قادر به غلبه بر احساسات بشری نیست.
اما مسئله مهمی که شاید دلیل اصلی اقبال فیلمنامه کافمن در شب اسکار بوده باشد، توجه به همه شخصیت هاست. علاوه بر پرداخت بسیار خوب دو شخصیت اصلی، پرداختن به سایر شخصیت ها، گذشته و روابط آنها باعث شده تا همه کاراکترهای فیلم تا حدّ قابل قبولی از پردازش مناسب برخوردارند.
در ضمن مثل اینکه کم کم باید باور کرد که هر فیلم جدی که جیم کری بازی در آن را می پذیرد، حتماً فیلم متفاوتی است. بعد از مردی روی ماه، مجستیک و نمایش ترومن حالا کری با بازی در این فیلم بار دیگر تجربه باشکوهی را رقم می زند.