اختصاصی طرفداری - تکلیف یکی از هیجان انگیزترین انتقالات تابستان زودتر از آن چیزی که تصور می کردیم، مشخص شد. تیمو ورنر، مهاجم لایپزیش، در حالی که صحبت پیوستنش به تیم هایی همچون لیورپول، بایرن مونیخ و رئال مادرید مطرح بود، راهی چلسی شد تا رومن آبراموویچ نشان دهد هنوز هم می تواند گرگ بازار باشد.
پیوستن ورنر به چلسی اما فارغ از بحث های اقتصادی، از لحاظ فنی نیز بسیار جذاب است. تاکتیک نویسان در سراسر دنیا از هم اکنون در حال بررسی چینش های احتمالی چلسی در حضور تیمو ورنر هستند و بحث های مختلفی میان آنان در جریان است.
تیمو ورنر به دلایل فنی مختلف در حال حاضر یکی از بهترین مهاجمان دنیا محسوب می شود و این بهترین بودن ارتباطی به حضور او در بوندسلیگا ندارد. در میان هواداران فوتبال این باور وجود دارد که مهاجمان در بوندسلیگا کار راحت تری پیش رو دارند و درخشش آن ها معنای خاصی نمی تواند داشته باشد. غالبا مثال های پاکو آلکاسر یا میچی باتشوایی در این زمینه زده می شود. اگر شما به آمار گلزنی تیمو ورنر نگاه کنید، ممکن است چنین ایده ای به ذهنتان برسد اما در این یادداشت ما برای شما به طور مفصل و تخصصی درباره ویژگی های فنی تیمو ورنر صحبت می کنیم تا مشخص شود اینکه او یکی از بهترین مهاجمان دنیا محسوب می شود، ارتباطی با حضورش در بوندسلیگا و یا حتی آمار فوق العاده گل های زده او در این فصل ندارد.
خیلی سریع وارد بحث می شویم. تیمو ورنر به عنوان یک مهاجم بازی در آرایش های مختلفی را زیر نظر سرمربیان مختلف تجربه کرده است. او هم در آرایش دو مهاجمه به میدان رفته و هم به عنوان مهاجم نوک در آرایش های دیگر. نکته کلیدی اما اینجاست که توانایی هایش به سرمربیان اجازه داده از او به عنوان یک بازیکن کناری خط جلو در سمت چپ یا یک «Inside forward» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نقش) در سمت چپ نیز بهره ببرند. این توانایی ها باعث شده تا تیمو ورنر در حالت طبیعی به سمت چپ زمین گرایش داشته باشد. او حتی زمانی که به عنوان مهاجم هم بازی می کند، قلمروی فرمانروایی اش به سمت چپ زمین متمایل می شود و بیشتر کنش های تهاجمی اش را در این سمت انجام می دهد.
به تصویر زیر دقت کنید که فعالیت های تیمو ورنر را بر اساس چهار پارامتر (پاس کوتاه، پاس بلند، ضربه به سمت دروازه و اقدام به دریبل زنی) در فصل جاری بوندسلیگا در نقاط مختلف زمین مشخص کرده است. فعالیت ها بر اساس رنگ مشخص شده اند و هر چه مربع ها حجیم تر باشند، به معنای تعدد بیشتر فعالیت ها در آن نقاط است. می بینیم که چگونه تیمو ورنر به شکلی معنادار به سمت چپ زمین گرایش داشته است. او در کناره های سمت چپ توپ را به گردش در می آورد، اقدام به دریبل زنی می کند و عمده تاثیرگذاری اش می تواند در این نقاط باشد.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/1.png)
گرایش تیمو ورنر به عنوان یکی از دو مهاجم لایپزیش به سمت چپ و توانمند بودن او در این نقاط باعث شده تا یولیان ناگلزمن، سرمربی لایپزیش، فعالیت های تهاجمی تیمش را حول محور ورنر و در سمت چپ بنا کند. برای درک بهتر این مسئله به «Passmapp» لایپزیش در دیدار مقابل لورکوزن دقت کنید. بازی که ناگلزمن با آرایش پایه 2-5-3 وارد میدان شد و تیمو ورنر در کنار پاتریک شیک دو مهاجم لایپزیش بودند. می بینید که چگونه بار تهاجمی لایپزیش به سمت چپ زمین سنگینی می کند و در راس این «Passmapp» نیز ورنر در سمت چپ حضور دارد.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/2.png)
به یک نمونه دیگر توجه کنید که بار دیگر نشان می دهد چگونه ناگلزمن فعالیت های تهاجمی تیمش را حول محور ورنر در سمت چپ بنا کرده است. تصویر زیر «Halfspace Plot» لایپزیش در دیدار مقابل فرایبورگ است. بازی که لایپزیش باز هم با آرایش پایه 2-5-3 به میدان رفته بود و این بار پولسن کنار ورنر در خط حمله قرار داشت. تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی شود. هر مهاجمی که زوج ورنر باشد، ناگلزمن تیمش را حول محور ورنر در یک سوم تهاجمی بنا می کند. «Halfspace Plot» در واقع نقشه پاس هایی است که از مبدا «Half space» (توضیح مفصل فنی) در یک سوم تهاجمی ارسال شده است. لایپزیش مقابل فرایبورگ 83 پاس از مبدا «Half space» ارسال کرده که بیشتر این پاس ها از «Half space» سمت چپ ارسال شده است. یعنی دقیقا همان نقاطی که تیمو ورنر در آن خودنمایی می کند.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/3.png)
اما تیمو ورنر چه خصوصیاتی دارد که باعث شده لایپزیش در فاز تهاجمی حول محور او بنا شود؟ برای پاسخ به این سوال باید به مطالعه داده های فنی پیشرفته و تحلیل آن ها بپردازیم. علم روز فوتبال مبتنی بر داده های فنی پیشرفته و تحلیل این داده ها است. داده های فنی آماتور و قدیمی کاملا به فراموشی سپرده شده و امروز سرمربیان با تیم های آنالیز و فنی خود زمان زیادی را صرف مطالعه و تحلیل داده های فنی پیشرفته می کنند. در این یادداشت ما به مطالعه دو داده فنی پیشرفته بسیار مهم درباره ورنر خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است که توضیح مفصل فنی و کامل هر یک از این داده های پیشرفته خود به یک یادداشت جداگانه نیاز دارد که در آینده به آن خواهیم پرداخت اما در زمان فعلی، به طور خلاصه و قابل فهم به بیان کلیات آن می پردازیم.
داده نخست با نام اختصاری «xA» شناخته می شود. «xA» داده فنی پیشرفته ای است که کیفیت پاس های یک تیم یا یک بازیکن را نشان می دهد. به این معنی که بازیکن پاس دهنده هم تیمی اش را در چه موقعیت مناسبی برای ضربه به سمت دروازه قرار داده است. ارزش این مقدار بین 0 و 1 است و هر چه مقدار به 1 نزدیک تر باشد، کیفیت پاس بالاتر است. «xA» به ما کمک می کند که ببینیم پاس های یک بازیکن تا چه اندازه توانسته برای ایجاد موقعیت گل خطرناک به تیم کمک کند. مقدار «xA» برای تیمو ورنر تا اینجای فصل به طور میانگین در هر 90 دقیقه 0.31 بوده است. عددی فوق العاده برای بازیکنی که به عنوان مهاجم در زمین حضور دارد. این عدد در سطح مهاجمان و در پنج لیگ معتبر اروپایی فوق العاده است و حتی اگر در قیاس با تمامی بازیکنان (در پست های دیگر) نیز قرار گیرد، قابل رقابت خواهد بود. چنین خلاقیتی برای بازیکنی که به عنوان یک مهاجم شناخته می شود، فوق العاده است.
داده فنی پیشرفته دوم «xGBuildup» است. این داده فنی برای ارزش دهی به بازیکنانی است که در داده های فنی آماتور هیچ گاه صحبتی از آن ها به میان نمی آید. به عنوان مثال شما یک مالکیت توپ را در نظر بگیرید که به گل ختم شده است. در میان هواداران فوتبال بازیکن زننده گل و بازیکنی که پاس گل را ارسال کرده، ارزش داده می شوند. اما تکلیف دیگر بازیکنانی که در این مالکیت توپ مشارکت داشته اند چیست؟ نقش بازیکنی که پاس پیش از پاس گل را می دهد چیست؟ یا بازیکنی که توپ را از خط میانی به سلامت راهی یک سوم تهاجمی کرده، چه ارزشی دارد؟ «xGBuildup» اینجا به ما کمک می کند. این داده فنی پیشرفته با کنار گذاشتن بازیکن ضربه زننده و بازیکنی که پاس منجر به ضربه را داده، تنها برای بازیکنانی مقدار دهی می شود که در مالکیت توپ تا پیش از پاس منجر به ضربه مشارکت داشته اند. این مقدار نیز مطابق انتظار بین 0 و 1 است و هر چه عدد به 1 نزدیک تر باشد به معنای کیفیت بیشتر موقعیت گلی است که بازیکنان در رخ دادن آن مشارکت داشته اند.
طبیعتا شما انتظار دارید که مقدار «xGBuildup» برای مهاجمان کمتر از سایر بازیکنان باشد. چرا که مهاجمان در راس هستند و معمولا ضربه نهایی هر موقعیت گل را به سمت دروازه می زنند و یا در نهایت پاس منجر به موقعیت گل را به هم تیمی شان می دهند. این گزاره کاملا منطقی است و مهاجمان معمولا مقدار «xGBuildup» کمتری از دیگر بازیکنان دارند. با این حال مقدار «xGBuildup» برای تیمو ورنر به طور میانگین در هر 90 دقیقه 0.25 است. عددی بسیار خوب برای یک مهاجم. به این معنی که تاثیرگذاری تیمو ورنر فقط در زدن ضربه به سمت دروازه و یا دادن پاس نهایی با کیفیت نبوده و او در به گردش درآوردن توپ هایی که منجر به موقعیت گل شده نیز نقش مهمی داشته است. همین مسئله او را تبدیل به مهاجم متفاوتی می کند. مهاجمی که از باکس خارج می شود و حتی تا میانه های زمین به عقب می آید و در به گردش درآوردن توپ به تیمش کمک می کند. چیزی شبیه به مهاجمان در نقش شماره 9 کاذب. مهاجمی مثل روبرتو فیرمینو که کاملا به عقب می آید و در بازیسازی تیمش در نقاط مختلف تاثیر دارد. تیمو ورنر هم می تواند وظایف بازیکنی مثل فیرمینو را داشته باشد و هم در عین حال وظایف یک مهاجم کلاسیک که گلزنی است را به بهترین نحو به انجام می رساند.
حالا به بررسی این تاثیرگذاری درون زمین مسابقه و به طور مصداقی می پردازیم. به تصویر اول دقت کنید که از دیدار لایپزیش مقابل کلن انتخاب شده است. در تصویر اول می بینیم که تیمو ورنر به چه ترتیب در یک سوم تهاجمی مطابق آن چیزی که با یکدیگر بررسی کردیم، در سمت چپ حضور دارد.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/4.png)
در دو تصویر بعدی دید مناسب و تصمیم گیری سریع ورنر را می بینیم. مسئله ای که ما بیشتر در هافبک یا وینگرهای خلاق سراغ داریم. او توپ را از آنجلینیو دریافت می کند و با درکی درست از فرار همزمان این بازیکن، در کمتر از یک ثانیه توپ را مجدد در فضایی خالی برای او ارسال می کند تا آنجلینیو در یک موقعیت خطرناک و ایده آل برای گلزنی و یا دادن پاس نهایی قرار گیرد.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/5.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/6.png)
تصاویر بعدی را از دیدار لایپزیش برابر هرتابرلین در زمین حریف انتخاب کرده ایم. در تصویر اول حضور ورنر را به عنوان یک مهاجم در سمت چپ دایره میانی زمین می بینیم. در ادامه مشاهده می کنید که او از دایره میانی هم به عقب تر می آید و توپ را تصاحب می کند. اینجا باز هم تصمیم گیری سریع و دید فوق العاده ورنر است که می تواند تاثیرگذار باشد. ورنر با دیدی مناسب پاس زمینی را ارسال می کند که هم تیمی اش را از تله آفساید فراری می دهد تا او در ادامه فرصتی ایده آل برای فرار از پشت مدافعان در اختیار داشته باشد.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/7.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/8.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/9.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/10.png)
تصاویر بعدی باز هم شما را از خلاقیت های ورنر سیراب می کند. دیدار برابر اونیون برلین. به تصویر اول یک بار دیگر دقت کنید. تیمو ورنر به عنوان یکی از دو مهاجم به طور کامل در گوشه سمت چپ زمین قرار گرفته است. در ادامه می بینیم که او چگونه توپ حاصل از نبرد هوایی پولسن را بدون معطلی و باز هم در کمتر از یک ثانیه پشت به دروازه تبدیل به یک پاس فوق العاده برای پولسن می کند. پاس موسوم به «First touch pass». پیشتر اینجا و اینجا درباره اهمیت این مهارت تکنیکی نوشته بودیم. مهارتی که هر بازیکنی نمی تواند آن را کسب کند و نیاز به توانایی تکنیکی و هوش ذاتی دارد. بسیار جالب است که ما این توانایی را در بازیکنی ببینیم که به عنوان مهاجم در ترکیب تیم حضور دارد.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/11.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/12.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/13.png)
صحنه بعدی را از پاس گل ورنر در این فصل انتخاب کرده ایم که باز هم نمای متفاوتی از او را نشان می دهد: دیدار مقابل ماینتس. لایپزیش در یک حمله سریع قرار دارد و تیمو ورنر نیز مطابق انتظار از سمت چپ زمین فرارش را بدون توپ آغاز کرده است. هماهنگی ورنر و پولسن همواره در این فصل فوق العاده بوده و این دو بازیکن ایده درستی از بازی کنار یکدیگر دارند. در این نما نیز ورنر بدون توپ فرار می کند و پولسن در زمان صحیح او را صاحب توپ می کند. مهاجم آلمانی همچون یک وینگر کلاسیک در سمت چپ با سرعت خوبش حین حرکت سانتر دقیقی را روی دروازه ارسال می کند که در نهایت تبدیل به گل می شود.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/14.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/15.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/16.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/17.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/18.png)
نمونه آخر را از فصل گذشته و دیدار مقابل بایرن مونیخ انتخاب کرده ایم. تیمو ورنر باز هم در سمت چپ جایگیری کرده و انتظار تصاحب توپ را می کشد. او در ادامه بار دیگر همچون یک وینگر تکنیکی کلاسیک که تخصصش استفاده از حربه های تکنیکی است، پشت به دروازه و حریف در یک فضای محدود، لمس توپ انجام می دهد و با چرخشی سریع خودش را از میان سه بازیکن بایرن مونیخ آزاد می کند تا در فضایی آزاد شده از سمت چپ اقدام به فرار کند. مهارتی که باز هم نشان دهنده توانایی های تکنیکی و هوش ذاتی تیمو ورنر است.
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/19.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/20.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/21.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/22.png)
![](https://ts5.tarafdari.com/users/user8134/2020/06/19/23.png)
دقت کنید که تا اینجا حتی یک کلمه درباره توانایی های ورنر در گلزنی صحبت نکردیم و توانایی های متفاوت او را مورد بررسی قرار دادیم که دقیقا همین دلایل نیز تیمو را تبدیل به یکی از متفاوت ترین و بهترین مهاجمان دنیا می کند. حالا اگر چنین مهاجمی در امر گلزنی نیز فوق العاده عمل کند، مسئله بسیار هیجان انگیزتر می شود.
تصور آینده ورنر در رویکرد تاکتیکی لمپارد بسیار جذاب است. همان طور که بررسی کردیم ورنر می تواند در آرایش های متفاوتی برای لمپارد به میدان برود. سرمربی چلسی اگر بخواهد با سه بازیکن در خط جلو بازی کند، دو انتخاب پیش رو خواهد داشت: نخست حضور ورنر به عنوان مهاجم در نوک خط حمله و دوم حضور او به عنوان بازیکن کناری خط جلو در سمت چپ. لمپارد اگر بخواهد با دو مهاجم نیز به میدان برود، باز هم تیمو ورنر بدون شک یکی از انتخاب های او در خط حمله خواهد بود.
نکته مهمی که به چلسی در فصل آینده می تواند کمک کند، تغییرات تاکتیکی است که به واسطه بازیکنی همچون ورنر می شود در طول بازی در تیم اعمال کرد. مشابه آن چیزی که در جام جهانی 2018 در آنالیز فنی دیدار آلمان مقابل سوئد بررسی کردیم. جایی که یواخیم لوو با تغییر تاکتیکی و یک خط عقب تر آوردن ورنر در نیمه دوم، توانست ورق را به سود تیمش بازگرداند.
خرید تیمو ورنر برای هواداران چلسی پیام مشخصی دارد. بازیکنی که تیم هایی همچون لیورپول، بایرن مونیخ و رئال مادرید را خواهان خودش می دید، به دلایل مختلف در نهایت راهی چلسی شد. رومن آبراموویچ با استفاده از غفلت سایر تیم ها علی الخصوص لیورپول توانست نشان دهد که همچنان عطش موفقیت دارد و می خواهد تیمش را همچون سال های دورتر به یکی از مهم ترین تیم های اروپا تبدیل کند.