لوگوس سیاره ای در واقع لایه مگنتوسفر زمین است. همه ما انسان های روی زمین، از تک تک اتفاقاتی که ثبت و در تاریخ خط زمانی سیاره قرار می گیرد، جدا نیستیم، و به یک نسبت تحت تاثیر زیباییها، خوبی ها و عظمت زمین و همچنین تحت تاثیر آسیبهای ناشی از اتفاقات ناگوار آن قرار داریم. هرکدام از ما به شکل سلول های عصبی ثبت شده در کالبد زمین وجود داریم و کل تاریخ سیاره در سیستم عصبی و لایه های کالبد فیزیکی ما ثبت شده است. البته بیشتر ما بدون این حافظه و یا با تنها مقدار کمی از حافظه زندگی های گذشته و تاریخ سیاره زندگی می کنیم، حافظه ای که برای درک چگونگی شکل گیری تجربه کنونی ما از زندگی روی زمین لازم است.
ارتباطات میکرو و ماکرو:
سیاره ما به عنوان یک جسم آسمانی نمایانگر آگاهی ما در مقیاس بزرگ و همچنین انعکاس دقیقی از ساختار مقیاس کوچک یعنی بدن انسان است. همه اشکال و فرم های تجلی یافته توسط قوانین خلقت مدیریت می شوند، قوانینی که توسط یک طرح معماری موجود در لایه های ابعاد مختلف، سازماندهی شده اند. این قوانین در لایه های مختلف میدان های آگاهی و آئوریک وجود دارند و مستقیما حاکم بر قوانین فیزیکی تجلی آفرینش هستند. به این معنی که هر چیزی برای تجلی یافتن، نیاز به یک طرح مخصوص دارد، طرحی که شکل واقعی را به لایه فیزیکی و سپس مواد فیزیکی منعکس می کند. انسانها، فرازمینی ها، سیاره ها و ستاره ها همه یک طرح خاص دارند که پروسه خلقت آنها را کنترل می کند. وقتی که یک طرح جمعی بزرگ، طرح های کوچکتر را مدیریت میکند (از مقیاس ماکرو به میکرو)، به عنوان مثال برای نژاد انسان روی زمین، یا سیاره ای دیگر، یا جهان، آن طرح کالبد جمعی را « لوگوس » می نامیم. آگاهی ما انسانها جزئی از این لوگوس سیاره ایست.
بعد هفتم:
اولین از سه گانه مناد
لوگوس سیاره ما (طرح و قانون اصلی که کالبد سیاره ای زمین را کنترل می کند) در طیف فرابنفش مگنتوسفر در سطح بعد هفتم یا به عبارت دیگر در اشعه بنفش قرار دارد. (عکس اول، تعامل مگنتوسفر زمین را با خورشید نشان می دهد.) در این سطح اشعه بنفش٬ یک جنبه از آینده زمین وجود دارد که به آن گایا می گوییم. این لوگوس بعد هفتمی به یک سیستم چرخش انرژی عظیم متصل است که چاکرای تاجی جمعی انسانها را تشکیل میدهد و همچنین کالبد ذهن برتر سیاره را که به مناطق پادشاهی متحده انگلستان وصل است. (بنابراین چیزی که ما امروز روی سیاره می بینیم، در واقع تجلی یک فرم فکری جمعیست.) معماری لوگوس سیاره ای، همه جنبه های زمین را کنترل می کند، مواد عنصری فیزیکی را به کوانتاهای انرژی ذهنی و احساسی تبدیل کرده و توزیع انرژی حیاتی را انجام می دهد. این سیستم در واقع مکانیزم کنترل و صفحه مدار اصلیست که همه جنبه های سیاره را از طریق راه های تصور ناپذیر مدیریت می کند. واضح است که این عملکردها تاثیر (یا کنترل) زیادی بر روی انسانها و درک آنها از خودشان و شکل دهی یک اتفاق نظر درباره رفتارها و هویت یک انسان که روی زمین زندگی می کند، دارند. لوگوس سیاره ای در مقیاس بزرگ، کارکرد ذهن جمعی دارد و در مقیاس کوچک، کاکرد ذهن فردی.
لوگوس سیاره=مغز سیاره=ذهن نژاد جمعی=ذهن انسان=مغز یک فرد.
همه این جنبه های هوش و آگاهی، یک قسمت از ساختار تعاملی لوگوس سیاره هستند.
مغز سیاره:
عبارت لوگوس سیاره همچنین یک راه برای توصیف عملکردهای پردازشی ای است که مستقیما به مغز سیاره پیغام می دهند. (شبیه به یک پردازشگر کامپیوتر/سی پی یو) این پیغام ها در مغز سیاره، هر موجود زنده ای را روی این سیاره تحت تاثیر و کنترل قرار می دهند. واقعیت اینست که سیگنال های حاوی پیغام که به شکل مصنوعی برنامه سازی می شوند تا فرآیند کنترل ذهن را انجام دهند، سیناپس های عصبی را مسدود می کنند و در عملکرد سیستم عصبی اختلال ایجاد می کنند. اگر ما از این حملات انرژتیک که برعلیه آگاهی ما انجام می شوند، آگاه و مطلع باشیم، می توانیم با حفظ اتصال با نور درون، آنها را خنثی کنیم. لوگوس سیاره ای یک قسمت از طیف موج فرابنفش در لایه هفتم از آگاهی سیاره است که به چاکرای تاجی انسانها و اولین سطح هوش از ماتریکس مناد متصل است. ماتریکس مناد، یک کالبد سه گانه روحیست و یک قسمت از هویت و حافظه ما در فضا-زمان آینده در زمین بعدهفتم. در سال ۲۰۱۲ سیاره زمین فعالسازی ستاره ای را دریافت کرد که این مساله باعث شتاب گرفتن پتانسیل برای تجلی منادیک شد.
ترمیم کریستال:
به همین دلیل، فعالسازی هسته کریستالی و غارهای کریستالی در سیاره ما در درک فرآیند نور پلاسما که به شکل ماده جدید در طول فاز مورفوژنسیس، کریستالیزه میشود، بسیار مهم است. و این مساله با عملکرد مغزی سیاره که مغز و آگاهی انسانها را تحت تاثیر قرار می دهد، در یک مقیاس کیهانی رابطه مستقیم دارد. این لوگوس سیاره ای باعث میشود تا انسانهای بیشتری بتوانند فعالیتهای مغزی سالمتری را از طریق انسجام و همسویی انرژتیک، و از طریق دریافت تعادل صحیحی از نوروترانسمیترها (انتقال دهنده های عصبی) و فعالیتهای مربوط به انتقال نورون ها، داشته باشند؛ بیاد بیاورید که سیستم عصبی سیاره یک شبکه کریستالیست. گریدورکرهایی (کارگران شبکه) که روی شبکه کار میکنند، در واقع بر روی سیستم عصبی و مغز سیاره کار می کنند. این عمل ما را در سطوح میکرو (کوچک) تحت تاثیر قرار می دهد زیرا که ما همگی سلول های عصبی ای هستیم که در امتداد همان شبکه عصبی زمین فعالیت می کنیم، و وقتی در یک همکاری متحدانه به هم متصل می شویم، در واقع قدرت و پتانسیل شبکه را برای ترمیم میدان آگاهی انسانها فراهم می آوریم. وقتی که قصد می کنیم تا کریستال های زمین را ترمیم کنیم، وقتی تصمیم می گیریم تا در فرآیند هیلینگ کریستال شرکت کنیم، در واقع به کالبد سیاره کمک می کنیم تا شبکه کریستالی را متعادل کرده و فرکانسهای کریستالی مفید را منتقل کند. کریستال های سیاره، همه عناصر خلقت را در شبکه کریستالی خود نگه می دارند، و نقش رسانای مستقیم ارتباط با شاهراه میان کهکشانی نور کریستالی را دارند، که از طریق آن می توانیم در تمام جهات فضا-زمان ارتباط برقرار کنیم، و حتی با ستارگان.
مورفوژنسیس:
مورفوژنسیس به معنی ایجاد و خلق اشکال و فرم هاست، و برای توضیح فرآیندهای بیولوژیکی ای استفاده می شود که در آنها هر گونه ارگانیزم یا موجود زنده، می تواند شکل و ساختار خودش را توسعه و بهبود ببخشد. در دنیایی که شامل انرژی های مرتعش خالص است، مفهوم مورفوژنسیس می تواند برای توصیف فرآیند رزونانس یا ارتعاش بکار گرفته شود، ارتعاشی که باعث می شود هر گونه کیفیتی از انرژی به فرم اصلی خودش از طریق فرکانس های خاص متجلی شود. هرچیزی دارای یک امضای انرژتیک است و شامل طیفی از فرکانسها است و این فرکانسها به شکلی قرار می گیرند تا طرحها را حفظ کنند. مورفوژنسیس، فرآیند چگونگی شکل گرفتن چیزها توسط کیفیات انرژیست، در زمانی که انرژی شروع می کند به تبدیل به ماده یا شکلش را تغییر می دهد. این فرآیند بستگی دارد به کیفیت و شرایط سیستم های انرژی که در میدانها سازماندهی شده اند. وقتی هر نوعی از انرژی یا سطحی از آگاهی به واقعیت فیزیکی منعکس می شود، می تواند شکل داشته باشد و یا بی شکل باشد، و این توسط حس های فراتر از حس های اصلی فیزیکی درک می شود. بیشتر افراد نمی توانند نور و انرژی روح در هنگام تولد افراد که در حین اولین تنفس کودک، وارد می شود را ببینند، و همچنین نمیتوانند نور و انرژی روح در حین ترک بدن در هنگام آخرین تنفس را مشاهده کنند. مفهوم «مورفوژنسیس آگاهی» یا تبدیل انرژی به شکلی دیگر، در چرخه های طبیعی زندگی در همه زمان ها انجام می شود.
چرخه مورفوژنسیس:
همینطور که وارد مرحله جدیدی از چرخه صعود و تکامل می شویم، در واقع وارد چرخه زمانی جدیدی می شویم که در آن شرایط برای انسانهای مختلف تغییر خواهد کرد. این به منزله بازتعریفی از حالت وجود و زندگی برای گروههای ارواحیست که به تعامل برابری از منابع انرژی دست یافته اند، منابعی که برای سطوح آگاهی خود محور ( خدمت به خود) و خدمت به دیگران تعیین شده اند. در چرخه قبلی، توزیع انرژی به دلایل مختلف بیشتر به سمت موجودات خودمحور بود، بیشتر به دلیل اینکه معماری سیاره پر بود از نرم افزارهای بیگانه که این نرمافزارها سیستم های منبع انرژی بسته ای را برای پشتیبانی از فرآیند دزدی انرژی انگل وار از انسانها ایجاد کرده بودند. در حال حاضر، شرایط توزیع انرژی در حال دگرگونیست، و این مسئله باعث تغییر سطوح دسترسی به لایه های ابعاد دیگر می شود، و تعیین میکند چه گروه هایی به میدان معماری سیاره دسترسی خواهند داشت. به عبارت دیگر می توان گفت سیاره زمین یک کد دسترسی جدید موج سه گانه در موقعیت کیهانی خود دارد، و موجوداتی که فاقد این کد دسترسی هستند نمی توانند از طریق دروازه های کیهانی و بدون اینکه در معرض پروتکل های مقر محافظان ستاره کریستال باشند، زمین را ترک کنند و یا به زمین بیایند. در انتقال سطوح کد دسترسی به سطوح مختلف لایه های ابعاد، زمین به مثابه یک واسط و مدیوم عمل می کند، در واقع نوعی مدیریت بحران سیاره ای در حال انجام است و این نتیجه چرخه جدید مورفوژنسیس است.
منبع سایت اتحاد نور
https://www.etehadenoor.com