این بار نوبت یکی از پیشکسوتان پرسپولیس بود که تیم منتخب قرن خود را انتخاب کند.
به گزارش طرفداری، مرتضی فنونی زاده که سابقه بازی در تیم های راه آهن، نیروی زمینی، شاهین تهران و پرسپولیس را در کارنامه دارد در استودیو طرفداری مقابل دوربین طرفداری قرار گرفته و برترین های قرن خود را انتخاب کرد.
پروژه برترین های قرن رسانه طرفداری با حضور اصحاب رسانه، مربیان، بازیکنان و داوران لیگ برتری و همچنین پیشکسوتان فوتبال هر شب ساعت 21 تقدیم تان می شود.
در انتهای مطلب هم فرم تکمیل شده برترین های قرن مرتضی فنونی زاده قابل مشاهده است....
سلام و درود می گویم به مخاطبین عزیز رسانه طرفداری؛ با برنامه تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران همراه شما عزیزان هستیم. کنار من آقای مرتضی فنونی زاده هستند. پیشکسوت باشگاه پرسپولیس و ملی پوش سابق که هیچ نیازی به معرفی هم ندارند. آقای فنونی زاده، سلام، خیلی ممنون که برابر دوربین طرفداری نشسته اید.
سلام سامان جان. عرض سلام و احترام دارم خیلی شما، همکاران محترم پشت صحنه و رسانه پرطرفدار طرفداری.
ممنونم. فکر کردید که کدام 11 بازیکن می توانند تیم منتخب شما را تشکیل بدهند؟
والا خیلی کار قشنگی است که به هر حال شما به جا می گذارید. ولی به نظرم 7 تا ذخیره هم باید می گذاشتید. ما خیلی هافبک های خوبی داشتیم. من که دهه 60 هستم ولی نگاه که می کنم از دهه 40 و 50 فقط داش علی را همه می نویسند که آن هم از ترس شان است. حالا مهارت و تبحر داشته است داش علی ولی مثلا شما حساب کن از دهه 50، چون علی آقا با ما هم بازی کرد. از آقای حدادپور بپرسید، می داند. تا بازی آخر که با شاهین بود. سال 66 یا 67. به هر حال من فکر می کنم تنها فوتبالیستی که در این مملکت 4 دهه بازی کرد آقای پروین بود. خدا به ایشان عمر با عزت بدهد و سایه اش بالای سر خانواده اش باشد. فرقی نمی کند، ایشان با استقلالی ها نیز حال می کند. با ما نیز که جزو خانواده اش است. حالا من 11 نفر را خدمت شما اعلام می کنم ولی ذخیره هم بگذارید. چون می دانید مثلا مجتبی کرمانی را می نویسم، از آن طرف محسن عاشوری می گوید داداش پس من چی شدم؟ نمی شود اینطوری. شما 11 نفر را باید بفرستید داخل زمین، خب؟ مثلا ما 100 تا پیشکسوت هستیم. یه روز من به آقای پروین گفتم داش علی بچه ها یک مقدار از دست شما ناراحت هستند، ناگهان شوکه شد و گفت چرا مرتضی؟ گفتم داش علی، تیم گرفتی و همه اش 5 نفر از ما را گذاشتید، گفت من که نمی توانم همه را بگذارم. 5 تا امسال، 5 تا سال آینده. حرف قانع کننده ای زد و دیدم که راست می گوید. نظرم این است که شما می توانید تیم قرن را بگذارید و از آن طرف نیز بگویید مثلا 18 نفر. یک سرپرست خوب بگذارید یک سرمربی خوب.
ولی خب تا اینجا که برنامه را ضبط کردیم، هر کدام از پیشکسوتان، برای هر پست دو سه گزینه گفتند و اعلام کردند با احترام به بقیه، ترجیح می دهم یک بازیکن دیگر را انتخاب کنم.
مثلا یک پرانتز هم بگذارید که وقتی می نویسم محمد پنجعلی، در پرانتز یکی از دفاع وسط های استقلال را بگذارم. مثلا اول آقای پنجعلی، در پرانتز آقای فلاحت زاده، خیلی از بچه ها بودند. به هر حال کار قشنگی است. ان شاالله که تدام داشته باشد. دست شما هم درد نکند.
سلامت باشید. ممنون از شما. اگر موافق باشید برویم سراغ ترکیب مان و اولین نفر هم پست دروازه بان.
من دروازه بان را با اجازه شما آقای بهروز سلطانی، شاید چون شما جوان هستید، بعدها متوجه می شوید. از آقای حدادپور بپرس که شماره شناسنامه ما را نیز می داند. عقاب آسیا اولین نفر، اولین لقب به آقای بهروز سلطانی رسید. بازی های 1984 در سنگاپور تمام شد، آقا بهروز فوق العاده کار کرد. لقب عقاب آسیا را همه هواداران عزیز ما به آقای سلطانی دادند. بعد که ما سال 1367 رفتیم بازی های جام ملت ها، دیگر آقا بهروز نیامد. اوج کار احمد رضا در پکن بود ولی 4 سال قبلش در قطر دیگر یک احمدرضا بود و یک الدعایه و دو سه نفر دیگر ولی خب احمدرضا شد نفر دوم. سر آن گلی که ماجد عبدالله روی سر من زد، کمی تعلل کرد. من فیلمش را دارم. زمانی که محمد عبدالجبار سانتر کرد، یک ضربه کاشته بود از دم کرنر. سانتر کرد، احمدرضا داد زد که "منم". فنی ها بیشتر می دانند که من چه دارم می گویم. وقتی می گوید منم، یکی از دفاع وسط ها باید سریع برود توی دروازه، چون گلر از چارچوب بیرون می آید. ماجد عبدالله هم با 160-170 تا بازی ملی، همیشه هم به ما گل زده، که خود مرحوم دهداری به ما گفت اگر بگذارید این گل بزند، 100 دلاری که دیشب به شما دادم را می گیرم. نه مال تو، از بقیه را هم می گیرم. گفتم چشم، سعی خود را می کنم پرویز خان. ولی باور کن توپ روی هوا بود، احمدرضا آمد و برگشت. دوست دارم که فیلم را نگاه کنید. که من یک مقدار تعلل کردم و سریع رفتم توی گل و از پشت من زد. خورد به نوک انگشتان احمدرضا و خورد به تیر و رفت توی گل. که آن بازی را اگر خاطرتان باشد، جورج کورتنی انگلیسی داشت قضاوت می کرد و یک گل قشنگ هم مجتبی کرمانی زد. والا ما نفهمیدیم این مرتضی است، کرمانی مقام است، مقدم است، مجتبی است، مرتضی است.
ما از ایشان پرسیدیم، گفتند مرتضی کرمانی مقدم.
آره. الان هم بپرسید باز نمی داند. خیلی فوتبالیست فوق العاده فنی و عالی بود. حالا اخلاقش در زمین آنطوری بود ولی در بیرون خیلی بچه با مشربی بود و خیلی هم دوست صمیمی هستیم. استقلال البته در پست دروازه کمی از ما بهتر بود. مرحوم حجازی، آقای رشیدی، تهرانی، چون این ها قدیمی هستند من آن ها می شناسم. خود آقای فریادشیران. استقلال خیلی گلرهای خوبی داشت. من دهه خودم را می گویم، در عوض ما خود آقای قلیچ، سلطانی، سعید عزیزیان که در دو تیم هم بازی کرد را داشتیم. من با اجازه نظرم روی این سه نفر است و با احترام به همه شان من بهروز سلطانی، عقاب آسیا را انتخاب می کنم.
یک خط برویم جلوتر و دو دفاع وسط.
تنها جایی که در این 11 نفر می گویند زوج، اینجا است. حالا شاید در خط حمله هم بگویند زوج ولی الان تقریبا با یک مهاجم بازی می کنند. عملا 4231 می آیند یا 4141 ولی در زمان حمله شما می بینید که 5 نفر اضافه می شوند. الان سیستم بارسلونا می گویند 433. مثلا مسی انگار در پارک ولیعصر دارد قدم می زند، معلوم نیست پستش کجاست. ولی در زمان حمله از این ور جوردی آلبا می آید و از آن طرف هم یکی دیگر. مطمئن باشید زمانی که توپ مثلا دست مسی است، با 5 مهاجم در محوطه جریمه هستند. بخاطر همین همیشه امکان دارد که بارسلونا گل بخورد. ولی مثلا 4-3 می برد یا می بازد. 4 تا می خورد و 3 تا می زند. یادم نمی آید 0-0 بازی تمام شود. شما هزارتا بازی ببینید، شاید 2 تای آن بدون گل شده باشد.
من کاپیتان محمد پنجعلی را انتخاب می کنم بخاطر قداستش. من حدود 9 سال در پرسپولیس بود. 8 سال و خورده ای کنار ایشان در تیم ملی بودم. فوق العاده چیزهای خوبی از ایشان یاد گرفتم. همین الان هم که پیشکسوت ها بازی می کنند، در محوطه جریمه تنها کسی که استپ می کند، آقای پنجعلی است. فوق العاده است. هم اخلاقی و هم فنی.
نفر بعد من دوست داشتم از استقلالی ها بگویم، ولی چون سیدجلال حسینی دارد با این سن و سالش خوب بازی می کند، گزینه من ایشان است. چون ما در 35 سالگی فوتبال مان تمام شد. می توانستم ادامه بدهم. الان هم فیزیک من را نگاه کنی با زمان بازی یکی است. ولی اینکه توپ می اندازن پشتت و دیگر نمی توانی بروی و تکل بزنی، چون من مگس را در هوا می زدم. ولی الان دیگر یه بچه جوان می آید و توپ را می اندازد و می رود. مثلا شما حساب کن قائدی بیاید و با ما بازی کند. هیچی دیگر همان دقیقه 10 باید فوتبال را بگذاریم کنار. یا مثلا مهاجم خودمان، مثلا آل کثیر و مغانلو درجا بازی می کنند ولی امثال قائدی و ارسلان مطهری، حالا شیخ هم که مرخص است. ولی مهاجم هایی که ایستا باشند، دفاع وسط می تواند با آن ها راحت بازی کند. مثل صمد مرفاوی بیچاره می کرد ما را. هی در عرض حرکت می کرد. مثلا فرشاد، با تمام احترام به همه مهاجمان، ببینید فرشاد پیوس آقای گل است، خودتان می دانید، اصلا در 18 قدم بی رحم بود ولی هر دفاع وسطی با این بازی می کرد، می گفت خدا کند همه مهاجم ها مثل فرشاد باشند، از نظر تحرک. ولی فرشاد کاری می کرد که می گفتند غلط کردم. درسته ساکن بازی می کرد. یک خاطره از فرشاد پیوس بگویم. بازی با تراکتور، چهارمین گلش را که در تبریز زد، من رفتم که شادی مان را تقسیم کنیم، دیدم اصلا عرق نکرده است در دقیقه 89. گفت داداش من الان بغل پا می زنم، احتیاج به دویدن ندارم. راست می گفت، دویدن را بیشتر کریم باوی و عاشوری و این ها می کردند. هر تیمی چنین مهاجمی می خواهد. ایستا ولی گلزن و چارچوب شناس. در محوطه جریمه خیلی قصی قلب بود. مثلا دیدی که یک گلر را در لالیگا نشان می دهند و می گویند این بازیکن فلان قدر گل از مسی یا رونالدو گل خورده است. اصلا گلری نیست که از این دو بازیکن گل نخورده باشد. در ایران هم همین حکم بود. هیچ گلری در دهه 60 و اوایل دهه 70 غیر ممکن است که از فرشاد پیوس گل نخورده باشد.
مدافع راست.
من خیلی با آقای جواد زرینچه بازی کردم. ایشان و مرحوم آشتیانی. همیشه بهترین دفاع راست ها را استقلال داشت. به واسطه همین، شاهین بیانی، حسن نظری و جواد زرینچه. اصلا 3 تا را نگاه کنی، سه ملی پوش. خیلی سخت است انتخاب بین این ها. برعکس دفاع چپ های ما خوب بودند. میناوند، شاهرودی، وطنخواه و سرآمد همه مجتبی محرمی. بله خود جواد منافی یکی از بهترین دفاع چپ ها بود. خود مجتبی به من گفت که تنها کسی که می تواند در ایران جای من بازی کند، ایشان است. با اجازه شما من شاهین بیانی را در دفاع راست می نویسم و در دفاع چپ نیز مجتبی محرمی.
پست بعدی هافبک دفاعی.
هافبک دفاعی های خوبی ما داشتیم. خود سلطان علی جباری از استقلال و اینور هم خدابیامرز آقای خلعتبری بود. نه این خلعتبری، اتفاقا آن هم محمدرضا بود. شمالی بود. خود آقای مهدی خودمان و بهتاش فریبا. حالا امیر قلعه نوعی کمی رو به جلوتر بازی می کرد. پشت مهاجم بود. به هر حال من با اجازه شما آقای ضیا عربشاهی را می گذارم.
هافبک راست.
در این پست زیاد ما داشتیم. حتی می توانم آقای کرمانی را بیاورم راست. ولی محسن عاشوری یک بازیکن پاسور بود. سمت راست زیاد فعال نبود ولی بهترین پاسور بود. او را می توانستیم بگذاریم هافبک هجومی. ولی هافبک هجومی را یکی می خواهم بگذارم که خود محسن هم اگر ببیند، می گوید دمت گرم. باید همان را می گذاشتی. من مجید نامجو مطلق را با اجازه شما می گذارم. یک روز بازی با کره داشتیم، یک توپ احمدرضا به من داد، من آمدم جلو، چون من قدیم مثل الان از عقب بازی سازی می کردم. آقای پنجعلی به ما یاد داده بود. من آمدم جلو دیدم هیچکس روی پای من نمی آید. آن بازی هم 3-0 باختیم. چون آقای دهداری به ذخیره ها بازی داده بود. تا نیمه زمین آمدم و دیدم عه، هیچکس روی پای من نمی آید. ناگهان 3 تا بازیکن آمدند. چون من زیاد تکنیکی نبودم. ولی پاس بلند می دادم روی بند کفش طرف. ولی بلد نیستم دریبل بزنم. دریبل بزنی و مهاجم هاتوپ را بگیرند و بکنند توی گل، دیگر کارت با کرم الکاتبین و علی آقا است. خلاصه دیدم هیچکس نمی آید، ناگهان 3 کره ای آمدند، من نگاه کردم و بلند گفتم و مجید. گفت بده به من داداش.
هافبک چپ.
سیدمهدی ابطحی هست که عالی بود. به این بچه خیلی گفتم بیا پرسپولیس، گفت استقلال هم من را می خواهد. ماند در تیم وحدت. آخرین تیمش فکر می کنم کشاورز بود. یعنی نه در استقلال بازی کرد و نه در پرسپولیس. ولی بازیکن فیکس تیم ملی بود. به این می گویند بازیکن. چرا؟ حالا من نیروی زمینی بودم، دعوت شدم به تیم ملی ولی تا طرف نگاه می کرد و می گفت مال کجاست و می گفتند نیروی زمینی، می گفت خطش بزنید. ولی وقتی آمدیم پرسپولیس دیگر هیچکس جرات نداشت که خط بزند. همیشه همینجوری است. روال کار اینطوری است. من هافبک چپ را آقای کرمانی انتخاب می کنم. او را از راست می آورم به چپ. چون نمی توانم او را در ترکیب نگذارم.
مرتضی می نویسید یا مجتبی؟
ما می گفتیم مجی. خودتان پرسیدید چه گفت؟
گفت مرتضی.
خب پس من هم می نویسم مرتضی. یک مرتضی حداقل در 11 نفر باشد. من که نیستم او جای من باشد.
مقام یا مقدم؟
مقدم. مرتضی کرمانی مقدم. خودش می گفت من مجتبی بودم. حالا هافبک هجومی.
هافبک هجومی را باید سلطان بگذاریم. سلطان هافبک راست با مرحوم آشتیانی. هر کسی سرمربی تیم ملی می شد، یک بازی پرسپولیس را می دید، اول این دو نفر را انتخاب می کرد. که بعد حسن نظری رسید و جای مرحوم آشتیانی. من با اجازه سلطان علی پروین را می نویسم.
دو مهاجم می خواهیم تا 11 نفر تکمیل شود.
بنا به گفته خود سلطان، می گفت بهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران، ناصر محمدخانی است. البته آقای قلیچ خانی هم هست. من با اجازه شما ناصر محمدخانی را می نویسم. چون من 15 سالم بود، ایشان یک سال بزرگتر است. در یک سال 4 تا پنالتی دادم. اول بازی آقای استاد حسن حبیبی می آمد و بازی ها را نگاه می کرد. می گفت مرتضی ما 1 بر 0 عقب هستیم. گفتم نه 0-0 هستیم. گفت نه تو آن پنالتی را می دهی. اصلا نمی شد گرفت او را. مثل ماهی در می رفت. بعد که من آمدم پرسپولیس، گفتم خدایا شکرت، من دیگر پنالتی نمی دهم.
در بازی های آسیایی 1986، در هواپیما، آقای پنجعلی بغل من می نشست همیشه. فوق العاده هم ترسو است. المپیک بود و همه رشته ها بودند. هواپیما افتاد در چاله هوایی و تکان می خورد. پنجعلی هم ر را نمی تواند تلفظ کند. هی داد می زد، مولی، مولی، گفتم چیه؟ گفت تکون نده هواپیما را. گفتم محمدآقا من چیکاره هستم که تکان بدهم هواپیما را. وقتی هواپیما نشست، دیدیم کلی خبرنگار آمده است. ایران هم قهرمان چند دوره مسابقات بود و کلی روی ما حساب باز می کردند. گفتم محمدآقا، من کمی انگلیسی ام خوب است، اگه خبرنگاران آمدند سمت شما، یکی را بفرست سمت من. گفت حتما، چشم داداش. از هواپیما پیاده شدیم، پهلوان سلیمانی هم بود. عسگری محمدیان، ترکان، همه بودند. فکر می کنم در کل مدال ها دوم هم شدیم در کل مدال ها. رسیدیم و ما آمدیم پایین. گفتم محمدآقا یک خبرنگار را هم بفرستی برای ما کافی است. ما رسیدیم و از این 200 تا 198 تا به جرات می توانم بگویم رفتند سمت ناصر محمدخانی. یکی رفت سمت خدابیامرز دهداری و یکی هم سمت پنجعلی. گفتم محمد آقا من چی؟ گفت صبر کن من با این صحبت کنم، هولش می دهم سمت تو که آخر هم نشد. منظورم این است که صلابت و قداست ناصر محمدخانی نه در ایران، بلکه در آسیا که پرجمعیت ترین قاره دنیا است.
دیگر مهاجم هم شهریار فوتبال ایران. موارد زیادی داریم، حمید علیدوستی را داریم. چنگیز، فتح آبادی، پرویز مظلومی. ببینید من همه اش دارم استقلالی ها را می گویم. ولی خدا وکیلی علی دایی یک چیز دیگر است. من می خواستم بین آقای دایی و علیدوستی انتخاب کنم. چون من با علیدوستی بازی کردم و همیشه هم ما را اذیت کرده است. غیر ممکن است که گل نزده باشد. آقای پروین یک روز اولین بازی با هما گفت مرتضی بیا اینجا. من را برد بغل رختکن. گفت مرتضی این علیدوستی پدر من را در آورده است هر سال. اگر گل نزد، 5 هزار تومان به تو می دهم. خلاصه در آن بازی 2-0 بردیم. یکی را شاهرخ سانتر کرد و انصاری فرد زد، یکی هم فکر کنم فرشاد زد. 2-0 بازی را بردیم و نگذاشتم که گل بزند. ولی باز با این حال که تا دستشویی هم با او رفتم، 6 گل باید گل می زد. با اجازه شما، سلطان 18 قدم، آقای علی دایی. آقای گل جهان. خدا کند رونالدو رکوردش را نشکند. البته یک جا یک صحبت قشنگ کرد که گفت، ببخشید کریم شیره ای که رکورد من را نمی زند، کریس رونالدو می زند. آن هم خودش یک افتخار است.
ترکیب ما تکمیل شد اما باید 3 بازیکن برتر را انتخاب کنید.
ناصر محمدخانی، علی پروین، محمد پنجعلی.
اگر بخواهیم دو مربی انتخاب کنیم، یک مربی ایرانی و یک مربی خارجی.
خود علی آقا که دارد بازی می کند، که نمی شود. با اجازه خود داش علی، با احترامی که به آقای پروین همیشه دارد، من ایشان را نمی گذارم. من حشمت خان مهاجرانی را انتخاب می کنم. خارجی هم من با استانکو کار نکردم ولی خیلی از ایشان تعریف شنیدم. با آقای برانکو هم کار نکردم. اجازه بدهید آقای یاگودیچ را بگویم. چون ما تیم ملی جوانان که می رفتیم فرانسه، ایشان سرمربی ما بود و تنها مربی خارجی که من کار کردم و عالی بود، اشان بود. فوت هم کرد بیچاره سال گذشته. حشمت مهاجرانی و الکساندر یاگودیچ.
بهترین داور قرن.
بهترین داور قرن مرحوم آقای محمد صالحی.
برترین تیم قرن که می تواند هم ملی باشد و هم باشگاهی.
پرسپولیس دهه 60.
برترین ورزشکاران قرن که می تواند از همه رشته ها باشد.
محمد نصیری در وزنه برداری، منصور خان برزگر در کشتی و زهرا نعمتی در تیراندازی.
فرم نظرخواهی تکمیل شده مرتضی فنونی زاده