قاعدتا من هوادار آلمان باید در تجلیل از این تیم بنویسم. ولی مگر می شود این مجارهای شگفت انگیز را دوست نداشت. آنهم در گروهی که بیشتر بوی زندگی می داد تا مرگ. همچون همه دیدارهای آلمان از 2014 به این سو، کیت مانشافت را پوشیده بودم و خود را برای دیدار مرگ و زندگی آماده می کردم. به عنوان یک هوادار متعصب بارها احتمالات مختلف را بررسی کرده بودم و در صورت کسب هر یک از رتبه ها حریفان بعدی آلمان را سبک سنگین می کردم تا دعا کنم آلمان رتبه ای کسب کند که مسیر ساده تری داشته باشد. البته تیمی که می خواهد قهرمان شود باید همه رقبا را ببرد. ولی به خاطر لوو و خداحافظی اش دوست دارم این تیم تا آنجا که می تواند پیش برود تا این خداحافظی باشکوه تر صورت گیرد. بارها به این احتمال که پرتغال برای حذف نشدن به آب و آتش می زند و احتمالا فرانسه تا حدودی نیرویش را برای مراحل بعد ذخیره می کند و بعید نیست دیدار این دو تیم مساوی شود، اندیشیده بودم. خب حالا آلمان با یک پیروزی در خانه مقابل مجارستان می تواند به صدر برود. حالا باید مترصد مسیر بود و در صورت لزوم، با بازی دادن به کم تجربه ها شرایطی را فراهم کرد که تا جایی که ممکن است مسیر ساده تر باشد. آنهم با این آلمانی که در فاز دفاعی دچار سرطان حاد است. بگونه ای که حتی در برابر لاتویا هم توان کلین شیت ندارد چه برسد به فرانسه و پرتغال. ولی اصلا این مجارهای دوستداشتنی و شگفت انگیز اجازه ندادند به این چیزها فکر کنیم. کل آرزویمان شده بود زدن گل مساوی و حذف نشدن!!!! اصلا میدانید چرا به مجارها شگفت انگیز می گویند. نه فقط به دلیل اینکه در گروهی که همه برای سه حریف قدر که هر چهار تورنمنت اخیر را قهرمان شده اند (جام جهانی 2014 و کنفدراسیونهای 2017 را ژرمنها، یورو 2016 را پرتغالیها و جام جهانی 2018 را فرانسویها برده بودند) یک برد آسان مقابل این تیم و مربی کم نام و نشانش را پیش بینی می کردند و در کمال تعجب دیدیم تنها یک باخت آنهم در حالیکه تا دقیقه 84 پا به پای مدافع عنوان قهرمانی آمده بودند برایشان ثبت شد (نکته جالب اینکه در این گروه سخت و فشرده هیچ تیمی بیش از یک پیروزی کسب نکرد و تیمی بیش از یک بازی نباخت) بلکه این لقب یک ریشه تاریخی دارد.
در گذشته سفر کردن به راحتی امروز نبود که حتی برخی تیمهای باشگاهی با پرواز اختصاصی به این طرف و آن طرف بروند. بلکه بسیار زمان بر و پر هزینه بود. وقتی جام جهانی 1930 قرار شد در اوروگوئه برگزار شود تنها چهار اروپایی تیم توانستند خود را با کشتی به آنجا برسانند که اکثرا هم بدلیل خستگی راه از طرف تیمهای امریکای جنوبی سلاخی شدند. اوروگوئه قهرمان شد همانطور که دو المپیک 1924 و 1928 را (آن زمان قوانین فیفا به این صورت نبود و تیمهای ملی اصلی به مسابقات فوتبال المپیک می رفتند و اعتبار به مراتب بیشتری داشت، جوری که اوروگوئه 4 ستاره روی پیراهن خود میزند که فقط دو تای آن مربوط به قهرمانی جام جهانی است) قهرمان شده بودند و خود را از هر لحاظ بی رقیب میدانستند. منتها هم سختی و هزینه سفر و هم انتقام از عدم استقبال اروپایی ها باعث شد آنها جام جهانی 1934 ایتالیا را تحریم کنند. در 1938 که قدرت تیمهای اروپایی و تعداد آنها چربید و به جای یکدر میان کردن جام جهانی بین دو قاره صاحب فوتبال تصمیم بر آن شد باز هم اروپا و این بار فرانسه میزبان جام جهانی باشد، تحریم گسترده تری را در پی داشت و بسیاری از کشورهای این قاره از جمله اوروگوئه و آرژانتین مسابقات را تحریم کردند. 1950 بعد از جنگ جهانی دوم و دو دوره وقفه این بار در برزیل برگزار شد و باز هم اوروگوئه قهرمان شد. در 1954 برای نخستین بار این تیم به قاره اروپا برای شرکت در جام جهانی سفر کرد و تا دیدار نیمه نهایی این مسابقات هرگز در جام جهانی از هیچ تیمی شکست نخورده بود. آن تیمی که توانسته بود اوروگوئه پر مدعا را با نتیجه پر گل 4-2 شکست دهد همین مجارهای شگفت انگیز بودند. آنها در مرحله یکچهارم نهایی هم برزیل را در یک دیدار خشن و پر برخورد که دو برزیلی و یک مجار اخراج شده بودند با نتیجه مشابه 4-2 شکست داده بودند. یعنی قهرمان و نایب قهرمان دوره قبل را. جالب آنکه بدلیل همان شرایط سخت سفر مجارها در هیچ یک از دو دوره که ای اوروگوئه قهرمان شده بود و در امریکای جنوبی برگزار شده بود شرکت نکرده بودند و هر دو جام هم با سیزده جام برگزار شده بود. با وجود دعوت فیفا تیمها حاضر نمی شدند به آن طرف اقیانوس اطلس بروند و در مسابقات فوتبال شرکت کنند. مجارها در 1934، 1938 و 1954 که در اروپا برگزار می شد شرکت کرده بودند. در 1934 در یکچهارم به اتریش باخته بودند. 1938 را هم نایب قهرمان شده بودند. اما 1954 داستان متفاوتی داشت. این فقط جام جهانی و برزیل و اوروگوئه نبودند که زیر چرخ مجارها له می شدند. در دور گروهی آنها 9-0 کره جنوبی و 8-3 آلمان را در هم شکسته بودند. قبل از جام جهانی هم چهار سال از تیمی شکست نخورده بودند.
از 14 می 1950 که به اتریش باختند تا فینال جام جهانی 1954 که 4 جولای برگزار میشد بیش از 4 سال بود که در هیچ مسابقه ای شکست نخورده بودند. 26 برد و 4 تساوی، 132 گل زده و 32 گل خورده. در فینال مقابل آلمانی قرار می گرفتند که نه فقط دور اول 8-3 زیر چرخ آنها له شده بود، در این 4 سال 16 پیروزی 3 تساوی و 4 شکست کسب کرده بود و اصلا در حد مجارها نبود. مجارها "جادوگر" بودند نه فوتبالیست! آنها شگفت انگیز بودند. در زیر به نتایج اعجاب آور آنها در این چهار سال نگاه می کنیم تا ببینیم چرا پیروزی آلمان در فینال مقابل این جادوگران معجزه است؟
ایتالیا را دو بار با نتایج مشابه 3-0 شکست دادند، انگلیس را با نتایج 7-1 و 6-3 مغلوب کردند، چکسلواکی را 2-1، 5-0 و 5-1 در هم شکستند، لهستان را 5-2، 6-0 و 5-1 خرد کردند، مقابل سوئد 6-0 و 4-2 به پیروزی رسیدند، فنلاند را 8-0 و 6-1 منهزم کردند و در نهایت با 12 گل آلبانی را تحقیر کردند. در بازی فینال هم با اینکه 3-2 به آلمان باختند، اما در 8 دقیقه نخست دو بر صفر پیش افتادند تا با توجه به نتیجه دیدار بازی گروهی همه شکست سنگین دیگری را برای مانشافت پیش بینی کنند. اما سه بار تیر دروازه، شش بار دروازه بان و یکبار مدافع توپ را روی خط دروازه برگشت دادند تا مجارها پیروز نشوند. یکبار هم در دقیقه 90 گل زدند که داور آفساید گرفت. در مقابل دروازه بان مجارستان فقط دو سیو داشت و یکبار هم مدافعین توپ را برگشت داده بودند. با هر متری چه بازی رو در رو، چه نتایج دور گروهی، چه نتایج چهار سال منتهی به جام جهانی و چه موقعیت های بازی فینال حکم به شایستگی مجارها می داد. ولی معجزه برن رخ داد و جام به تیم آلمان رسید.
به این ترتیب مجارستان در سه حضور خود در جام جهانی دو بار به فینال رسید. دو سال بعد در بوداپست به وسیله دانشجویان انقلابی علیه دولت استالینیستی مجارستان و سیاستهای تحمیلی شوروی رخ داد. نیروهای نظامی روس مداخله کردند. به روایتی 2500 مجار کشته شدند و حدود 200002 نفر از کشور گریختند. دو نفر یکی پوشکاش بود که بهترین بازیکن مجارستان 1954 بود (جایزه فرانس پوشکاش به یاد وی داده می شود و علی دایی با شکستن رکورد این بازیکن آقای گل ملی شد) دیگری ساندرو کوشیس آقای گل جام جهانی 1954! پوشکاش حتی تابعیت اسپانیایی پذیرفت و با این تیم به جام جهانی 1962 راه یافت، هر چند در گروه چکسلواکی و برزیل (فینالیستهای این دوره) قرار گرفتند و خیلی زود حذف شدند. ولی از آن پس مجارستان دیگر یک ابر قدرت در دنیای فوتبال نبود. آنها اگر چه شش بار بعد از انقلاب 1956 که زیر چکمه های سرخ به خون کشیده شد، به جام جهانی راه یافتند اما چهار بار در دور گروهی حذف شدند و دو بار دیگر بلافاصله پس از صعود از دور گروهی مجبور به بازگشت به خانه شدند. در همین دوران مقتدرانه ترین پیروزی جام جهانی را کسب کردند و 10-1 السالوادور را پشت سر گذاشتند. با وجود اینکه از 1986 عملا به جام جهانی راه نیافتند تنها خط حمله آلمان و برزیل در ادوار جام جهانی از آنها آتش بار تر بود. با وجود عدم حضور مجارها در تمام این سالها، ایتالیا در سال 1990، آرژانتین در 1994، اسپانیا و فرانسه در 2010 و اوروگوئه و انگلیس در 2018 توانستند 87 امین گل خود در جام جهانی را ثبت کنند و با مجارها برابری کنند. هلند هم شاید سال 2022 به این مهم دست یابد. آنها همچنین هنوز که هنوز است بهترین خط حمله جام در یک دوره را در اختیار دارند. در 1954 آنها 27 گل در 5 بازی ثبت کردند. در حالیکه آلمان قهرمان در شش بازی 25 گل ثبت کرد.