روزهای المپیک 2016 ریو، دوره خاصی برای ورزش ایران به حساب می رود. در آن دوره، ایران توانست با کیمیا علیزاده، به اولین مدال المپیکی تاریخ ورزش در بخش زنان دست پیدا کند. کیمیا، تکواندوکار 18 ساله کشورمان موفق شد با قرار گرفتن در سکوی سوم دسته 57 کیلوگرم، تاریخسازی کند.
بعد از آن بود که سیل تحسین به سمت کیمیا جاری شد و او به عنوان یک دختر، الگوی ورزشی بسیاری از دختران و زنان ایران زمین قرار گرفت و دل میلیون ها نفر از هموطنانمان را هم خوشحال کرد. همچنین درباره اش گفته می شد خلاف سایر قهرمانان جهانی و المپیک، از حیث مالی هم حمایت بسیار خوبی از علیزاده به عمل آمد. بر این اساس و به نقل از تسنیم، یک دستگاه آپارتمان از سوی استاندار البرز، 300 سکه از وزارت ورزش، 50 عدد سکه بهار آزادی از سوی شهرداری و شورای اسلامی کرج و یک دستگاه خودرو پژو پارس از بخش خصوصی، بخشی از هدایایی بود که به قهرمان المپیک 2016 اهدا شد.
این حمایت های مالی و معنوی بسیار خوب انجام شده باعث می شد همگان انتظار داشته باشند کیمیا علیزاده همانند دیگر ورزشکاران کشورمان که همواره از شرایط مالی نامناسب گله می کنند، نباشد و با خیالی راحت به دوران ورزشی خود ادامه دهد. با این حال، در دوران مابین دو المپیک، داستان آن طور که انتظار می رفت، پیش نرفت و علیزاده به دلایل مختلف، تصمیم به مهاجرت و پناهندگی به کشور آلمان گرفت تا به جمع دیگر ورزشکاران پناهنده کشورمان در مناطق مختلف دنیا بپیوندد. در ادامه خبر رسید او در المپیک خارج از پرچم ایران مبارزه خواهد کرد. خود کیمیا هم در این باره در اینستاگرام نوشت:
... مردم نازنین و داغدار ایران، من نمیخواستم از پلههای ترقی که بر پایه فساد و دروغ بنا شده بالا بروم. کسی به اروپا دعوتم نکرده و در باغ سبز به رویم باز نشده. اما رنج و سختی غربت را به جان میخرم چون نمیخواستم پای سفره ریاکاری، دروغ، بی عدالتی و چاپلوسی بنشینم. این تصمیم از کسب طلای المپیک هم سختتر است، اما هر کجا باشم فرزند ایران زمین باقی میمانم. پشت به دلگرمی شما میدهم و جز اعتماد شما در راه سختی که قدم گذاشتهام، خواسته دیگری ندارم.
از قضای بد روزگار در المپیک 2020، کیمیا علیزاده و ناهید کیانی که تا چند سال پیش به عنوان هم تیمی، باهم تمرین می کردند، باید در مرحله ابتدایی مسابقات، باهم مبارزه می کردند. این رویارویی که نهایت کیمیا با اختلاف در آن برنده شد، از هر سو که به آن نگاه کنی، بسیار تلخ بود، چون در هر صورت، یک ایرانی باید با باخت زمین را ترک می کرد. مسابقه امروز (یکشنبه) ساعت 5:30 صبح به وقت ایران انجام شد و صداوسیما هم به دلیل حضور ناهید کیانی از ایران، آن را پوشش داد، ولی نوع پوشش مسابقه و صحبت هایی که در جریان مسابقه شنیده شد، کام همه بینندگان را تلخ کرد.
بیژن خراسانی به عنوان گزارشگر بازی انتخاب شده بود. او که سابقه طولانی در گزارشگری رشته های مختلف ورزشی دارد، از ابتدا تا انتهای مسابقه، از بردن نام کیمیا علیزاده، اجتناب کرد و در اشاره به تنها زن مدال آور تاریخ ایران، از عبارت هایی چون «مبارز تیم پناهنده ها»، «رقیب کیانی»، «او» و «خودش» استفاده کرد. در عصر ارتباطات و شبکه های اجتماعی زندگی می کنیم و همه مردم از هفته ها پیش می دانستند قرار است کیمیا علیزاده رقیب ناهید کیانی در این مسابقه باشد، ولی با این حال، جناب خراسانی ترجیح داد اسمی از علیزاده در این مسابقه نیاورد. اگر چنین رویکردی تصمیم خود خراسانی بوده که خودسانسوری محض و غیرقابل توجیه به شمار می رود و اگر هم چنین رفتاری، خواسته مسئولان سیما بوده، از بیخ و بن اشتباه است و انتظار می رفت او با «نه» گفتن و قانع کردن مسئولان، جلوی چنین تصمیمی را بگیرد. سن بیژن خراسانی از دورانی که هر چه تهیه کننده و ناظر پخش دستور بدهد، فقط بگوید چشم، گذشته و ایشان آنقدر سابقه کار دارد که بتواند به پشتوانه سابقه اش تهیه کننده و حتی ناظر پخش را مجاب کند مانع برده شدن نام ورزشکار ایرانی در تلویزیون نشود.
تا قبل از مسابقه کیانی و علیزاده، نگاه افراد جامعه به مهاجرت و تغییر ملیت کیمیا علیزاده، دو شقه بود. براین اساس، در نقطه مقابل دیدگاهی که حق را تمام و کمال به کیمیا علیزاده می داد، عده زیادی هم کیمیا را که با وجود تمامی حمایت های مالی و معنوی، تصمیم به خروج از کشور گرفته بود، مقصر می دانستند و کم نبودند کسانی که او را قدرنشناس، می دانستند.
با این حال، گزارش امروز بیژن خراسانی احتمالا نظر خیلی از این افراد را هم تغییر داده است. حالا دیگر کسانی که کیمیا را مقصر داستان می دانستند هم او را در مقام قربانی می بینند. خودسانسوری خراسانی و سیما، به اسم نبردن از کیمیا هم ختم نشد و چهره قدیمی و پرتجربه تلویزیون، در تمام طول بازی با گزارشی کاملا یک طرفه، طوری به بیننده القا می کرد که انگار کیمیا با ناداوری در حال پیروزی مقابل کیانی است. این در شرایطی بود که علیزاده در اکثر دقایق بازی، اختلاف امتیاز بالایی با کیانی ایجاد کرده بود. خراسانی در برهه هایی از بازی جمله هایی از قبیل «خودش رو کاملا زمین انداخت. اینجا هم می خواهیم این نقش رو بازی کنیم که به او فرصت خاص بدهیم»، «از این مرحله به بعد، بازی ای که صورت می گیره، با یک نقشه کامله»، «گفته شده و هیات ژوری داره این تصمیم رو می گیره که این کار رو صورت بده»، «کاملا معلومه که برای فرار از مبارزه دست به هر نوع کاری می زنه و داور هم نمی بینه» و غیره به زبان آورد تا کام بینندگان را بیشتر و بیشتر تلخ کند. حتی اگر نام نبردن از علیزاده به درخواست مسئولان سیما بوده باشد، قطعا چنین گزارش عجیبی از بیژن خراسانی خواسته نشده است!
بهزاد کاویانی هم بعد از مسابقه، با مقصر قلمداد کردن علیزاده در وضعیت اقتصادی نابسامان بسیاری از قشرهای جامعه به خاطر هزینه ای که به حق برای او انجام شده، روند گزارش بیژن خراسانی را ادامه داد و کیمیا را «آلت دست بیگانگان»، «سیاسیکار» نامید و او را به خاطر آنچه «بیهویت و بیکشور» نامید، ملامت کرد.
محمد دادکان طی صحبت هایی که سال گذشته با رادیو تهران مطرح کرد، در مورد مهاجرت ورزشکاران و خبرنگاران گفته بود:
ما می آییم می گوییم همه ورزشکاران و مربیان و داورانی که پناهنده شده اند و یا رفته اند خارج از کشور زندگی کنند و الان نوبت به خبرنگاران رسیده است که بگوییم آن ها ضد انقلاب هستند. این حرف ها چیست که می زنید؟ استفاده از لفظ ضد انقلاب را بس کنید. همه ضد انقلاب هستند و شما انقلابی؟ شما آمده ای و این وضع را به وجود آورده ای. آن خبرنگاری که می گویید ضد انقلاب است، آقای توماس باخ است که در سایت IOC این مطلب را منتشر کرده، نه یک خبرنگار. شما می گویید توماس باخ هم ضد انقلاب است، که رفتید به او امضا دادید؟
چند روز پیش هم در رسانه طرفداری، صحبتی با کریم صفایی، رئیس اسبق فدراسیون تیراندازی داشتیم که صحبت های جالبی در خصوص مهاجرت ورزشکاران به زبان آورد که بخشی از آن ها به شرح زیر است:
هرکدام از این لژیونرهای ما طلا هستند. متاسفانه در دو دوره ای که گذشت، نتوانستیم جذبشان کنیم سر از آمریکا درآوردند. حتی به خاطر اینکه بتوانند پناهندگی سیاسی بگیرند، وارد بازی هایی شدند که نباید می شدند. ما اینطوری این جوانان را از دست دادیم. قهرمانان طلایمان را فرستادیم تا زیر پرچم دیگر کشورها مسابقه دهند. این بی عرضگی مدیران است نه تنها مشکل اقتصادی. من اگر عرضه مدیریت داشته باشم، نمی گذارم ورزشکارم سر از ناکجا آباد دربیاورد.
استفاده از رنگ های پرچم ایران در روی کمربند و به آغوش کشیدن ناهید کیانی و مربی اش، مهرو کمرانی، بعد از مسابقه توسط کیمیا نشانه هایی بود که قلب او همچنان برای ایران و ایرانی می تپد و صرفا به اجبار، تحت پرچم تیم پناهنده ها در این مسابقات حاضر شده است.
انتظار می رفت بیژن خراسانی با اسم بردن از کیمیا علیزاده و البته ارائه گزارش بی طرف، قضاوت در مورد داستان را به بینندگان واگذار کند. این صرفا یک مبارزه ورزشی بین دو ایرانی بود و دلیلی برای دخالت دادن نگاه های غیر ورزشی در گزارش این رویداد ورزشی وجود نداشت.
اگر معتقدیم برای کیمیا علیزاده از جیب ملت خرج شده تا یک قهرمان ساخته شود، نباید اجازه می دادیم به همین راحتی یک قهرمان را از دست بدهیم و حالا که این اتفاق به هر دلیل افتاده، به جای برگرداندن او به آغوش کشور، نباید این ذهنیت را ایجاد کنیم که ما قهرمانان خود را کالاهای مصرفی می بینیم و تن و بدن قهرمانانی که امروز زیر پرچم ایران مبارزه می کنند را بلرزانیم.
کیمیا علیزاده چه بهزاد کاویانی و بیژن خراسانی بخواهند و چه نخواهند در المپیک شرکت کرده، ناهید کیانی را برده، جید جونز بریتانیایی را شکست داده و با مبارزه های خوبش در رسانه های داخلی و خارجی در صدر اخبار قرار گرفته و در شبکه های اجتماعی «همه گیر» شده و انکار کردن او و به زبان نیاوردن نامش در تلویزیون باعث حذفش از المپیک نمی شود و فقط او را در جایگاه قهرمان و قربانی قرار می دهد. کاش همان طور که مهرو کمرانی و ناهید کیانی بعد از پایان مبارزه به کیمیا تبریک گفتند، ما هم با این مبارزه ورزشی، برخورد ورزشی می کردیم.
ورزش را فقط با معیارهای ورزشی ببینیم و گزارش کنیم. سیاست را به اهلش بسپاریم و قضاوت را به افکار عمومی...