۱-توکیو برای ما همیشه حسرت بوده.چه المپیک ۲۰۲۰ که شکست حسن یزدانی مقابل تیلور آمریکایی همه ما رو مخمور کرد و چه شکست تختی در المپیک ۱۹۶۴توکیو جز جگر همه را در آورد.حالا بعد از ۵۷ سال دردمان تازه شروع بود.آن هم در هیاهو کرونا که المپیکم به اسارت گرفته بود.مثل المپیک ۶۴ که بعد از جنگ جهانی ۲ سمبل امید و مقاومت بود.
در المپیک ۶۴(یوشینوری ساکای) متولد اولین روز بمباران هسته ای هیروشیما مشعل را روشن کرد و مشعل دار المپیک ۲۰۲۰ یاد ساکای را گرامی داشت.جالب این که در المپیک ۱۹۶۴ نیز ناگهان در اواسط بازی ها؛ نمونه ای از بیماری طاعون در ۲۰۰ کیلومتری توکیو دیده شد اما مقامات وزارت بهداری ژاپن همه را خاطر جمع کرد که خطری متوجه ورزشکاران نیست.
۲- در روز پایانی بازی ها وقتی کاروان ایران تنها با ۲ مدال برنز به وطن برگشت هیچ کس حاضر نبود تو روی مردم نگاه کند.۲۶ مهر ۱۳۴۳ وقتی که اولین طیاره ورزشکاران شکست خورده ایرانی در ساعت یک و ده دقیقه بامداد در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست خیلی از مستقبلین چشم شان به دنبال قد رعنای آقا تختی میگشت تا به او دلداری بدهند.اما او در میان کاروانیان نبود.کاروانی که فقط ۲ برنز کسب کرده بود و اندوهبار و شکست خورده به وطن بازگشته بودن.تعدادی از مردم پشت در خروجی مهرآباد تجمع کرده بودن و فریاد میزدن: مهدی زاده؛تختی کو؟ گفته میشد تختی به خاطر افسردگی شکست و درگیری با مسئولان تیم به همراه گروه اول به وطن بازنگشته است.اما هواداران کشتی به این شکست همگانی مشکوک بودند و تختی را میخواستند تا آن ها را ساکت کند.منصور مهدی زاده که بد شانس ترین کشتی گیر جهان لقب گرفته بود در فرودگاه به خبرنگار اطلاعات گفت: تختی به بهترین صورت از شرف و حیثیت قهرمانی خود دفاع کرد و اگر وقایع ناگواری حین کشتی های او اتفاق نمیفتاد او مقام بالا تری کسب میکرد. من برای خودم متاسف نیستم چون من قهرمان های اول و دوم این وزن را شکست دادم آرزومندم دستگاه ورزش مملکت در آینده ؛ خالی از هر گونه دسته بندی و جنجال به وضع قهرمانان برسد.
۳_ نه تنها شکست تختی در توکیو ۱۹۶۴ عجیب بود بلکه از آن بد تر مهدی زاده بود که در وزن خود از ۵ تا کشتی ؛ ۴ تا را برد و یکی را مساوی کرد ولی در پایان چهارم شد و دستش از مدال کوتاه ماند!همچنین صنعت کاران از ۷ کشتی خود ۴ برد و ۱ مساوی داشت به مصاف حریف ترکیه رفت و در تمام کشتی حریف گلوی او را تا حد مرگ فشار میداد و میدانست با نفوذی که دارند اخطاری دریافت نخواهد کرد.
صنعت کاران بعد از کشتی با ترکیه گفت:دلم خون است.به خدا جگرم کباب شد.چقدر زحمت کشیدم و حقم را پایمال کردند.انقدر گلوم را فشار داد که هنوز درد میکند. اگر اعصاب ما را راحت میگذاشتند راحت تر کشتی میگرفتم.کشتی سیف پور و مهدی زاده و تختی روحیه من خراب کرد.
۴_ همچون یزدانی که د ۲۰۲۰ سردار تیم بود.تختی هم در ۱۹۶۴ سالار تیم بود و همه چشم شان به او بود و چنین شد که بعد از باخت علمدار تیم روحیه بچه ها خراب شد. حال غلامرضا به قدری بد بود که شب ها با خود میگفت خدایا جواب مردم را چی بدهم؟از فرط شرم و حیا با تیم به تهران برنگشت ۱ هفته آن جا ماند تا آب ها از آسیاب بیفتد.در بی خبری تمام به تهران برگشت و زود خودش را گم و گور کرد.یک زندان انفرادی میخواست که با مردمش چشم تو چشم نشود.
۵_ آقا تختی از روز اول ورود به توکیو برای این که مزاحمتی برای هم تیمی های بی نمازش ایجاد نشود به اکبر حیدری سپرده بود که (عمو اکبر صبح ها که برای نماز بلند میشوی شصت پای آن هایی که نماز میخوانند را بکش و آن ها را بیدار کن تا مزاحمتی برای بقیه بچه ها ایجاد نشود.
یکی از بچه ها که اهل نماز نبود از عمو اکبر پرسیده بود شما برای چی نماز میخونید؟عمو اکبرم گفته بود هیچی داش ما با نماز خوندن مون از خدا طلب کمک میکنیم تا قوی تر مسابقه بدیم.روز آخر مسابقات که تختی چهارم شد و عمو اکبر برنز گرفت بچه ها طبق عادت صبح برای نماز بیدار شدن.آن هم تیمی که تازه نماز خوان شده بود به محض بیدار شدن گفت: مگه مسابقات تموم نشده؟دیگه چرا نماز میخونید؟غلامرضا بعد شنیدن این حرف از خنده ریسه رفت انقدر این حرفش واسش جالب و خنده دار بود که سر میز صبحانه هم با این که ناراحت بود اما خندش میگرفت.
۶- همچنان که در المپیک ۲۰۲۰ توکیو چشم جهان از رشد تکنولوژی ژاپنی ها جهان باز مانده در المپیک ۶۴ توکیو هم در حالی که ژاپن با بحران بی سابقه کم آبی مواجه شد اما توانست آن را مدیریت کند.برای رفع این مشکل شهردار توکیو و مسئولین مسابقات به سرعت شروع به حفاری تعداد کثیری چاه کردند.آن ها در فاصله ۱ ماه مانده به شروع مسابقات با تدابیری همانند جیره بندی آب و تشویق مردم به صرفه جویی شرایط را کنترل کردند.
۷_ کاروان شکست خورده ایران در حالی که فقط ۴ ورزشکار زن به همراه داشت در ژیمناستیک جمیله سروری در دومیدانی نازی بیات ماکو در پرتش ارتفاع سیمین صفا مهر و در دوی ۱۰۰ متر و پرش طول ژولیت گورکیان تجربه المپیکی کسب کرده بودند.
جمیله فقط ۱۳ سالش بود او چند ما زیر نظر مربی چک خانم ویرا تمرین کرده بود.آن زمان المپیک محدودیت سنی نداشت برای ورزشکاران.اما ژاپنی ها آن قدر مهربان بودند که یک مربی ژاپنی به رایگان ی برای او در نظر گرفتند.حتی زنان ژاپنی تا دم هتل برای او هدیه میاوردند.جمیله در روز های اول از رقیبان بزرگتر خیلی میترسید و به هتل پناه میبرد.آن قدر استرس داشت که ۳ روز در درمانگاه بستری شد و مربی ژاپنی انقدر به او روحیه داد تا اون حاضر به مسابقه شد.بر خلاف ژاپنی ها که موقع مسابقه او را تشویق میکردند بعضی از ایرانی ها به او متلک مینداختند و میگفتند:دختر جون وقتی انقدر بچه ای و میترسی واسه چی اومدی؟
آن روز ها جمیله هر وقت تختی را میدید محو هیبت بزرگ و چشمان مهربان او میشد.تختی چنان سر به زیر بود که به خانم ها نگاه نمیکرد و جمیله آن قدر کوچک بود که رویش نمیشد به تختی بگوید یک عکس با منم میندازی پهلوان؟
حالا در آلبوم جمیله که در گوشه ای از این شهر دوران کهن سالی را میگذراند جای ۱ عکس خالیست
این مقاله به قلم استاد ابراهیم افشار در روزنامه ۷ صبح نوشته شده.