بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام این هفته مانند هفته های پیشین بازم قصد معرفی فیلم داریم و اون فیلم مرد پرنده ای اثر آلخاندرو ایناریتو کارگردان برجسته ی مکزیکی هست که امیدوارم از این مطلب لذت ببرید
بازیگران : مایکل کیتون ، ادوارد نورتون ، اما استون ، نائومی واتس و ...
imdb : 7.7
metacritic : 87
جوایز اسکار
برنده ی بهترین فیلم
برنده ی بهترین کارگردانی
برنده ی بهترین فیلم برداری
برنده ی بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی
نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد بهترین نقش مکمل مرد
نامزد بهترین نقش مکمل زن
نامزد بهترین تدوین صدا
نامزد بهترین میکس صدا
خلاصه داستان : بازیگر بازنشستهای که زمانی نقش یک ابرقهرمان را ایفا میکرده، برای بازیابی شهرت گذشتهاش نمایش آن ابرقهرمان را روی صحنه میبرد و ...
نقد :
در ابتدای فیلم “مرد پرنده ای” که جدیدترین اثر الخاندروگونزالزایناریتو است، هنرپیشه ای به نام ریگنتامسون (مایکل کیتون) در رختکنی در حال مراقبه است. نکته عجیب این نما به جز فاصله داشتن ریگن با کف زمین این است که از این نقطه تا ده دقیقه مانده به پایان فیلم دوربین حتی پلک هم نمی زند. پیش از این نما دو تکه از نماهای آخرالزمانی فیلم را می بینیم: ستاره ای دنباله دار در آسمان زرد و خاکستری در حرکت است و جسد موجودی عجیب در ساحلی یافت می شود. اما بخش عمدۀ این فیلم خنده دار، زیبا و ضد ژانرایناریتو، نمایی ظاهرا ادامه دار و بدون کات است که در واقع از هشت نمای کوچکتر که به خوبی به هم پیوند زده شده اند ساخته شده است. فراز و نشیب های این سکانس در اتاق پشت صحنه تئاتر سنت جیمز نیویورک اتفاق می افتند جایی که ریگن، که پیش از این ستاره سری فیلم های ابرقهرمانی مرد پرنده ای بوده، امیدوار است تا با بازی در یک نمایش تئاتر سر و سامانی به وضع آشفته حرفه اش بدهد.
فیلم بردار فیلم امانوئللوبتزکی است که عهده دار فیلم برداری جاذبۀآلفونسوکیارون هم بود، فیلمی که در آن هم چهره ها حرف اول را می زدند و اولین فیلم نمایش داده شده در ونیز هم بود. کار لوبتزکی در جاذبه بیشتر روی نماهای طولانی و طریقه غلت خوردن و تکان خوردن اشیا متمرکز بود اما تکنیک او در اینجا در عین تاثیر گذاری چیزی متفاوت است. بیننده تمرین نمایش ریگن را در یک نما مشاهده می کند و این امر باعث می شود حس زیبایی نمایش را بیشتر حس کنیم. نمایشی زنده، زیبا، غیر قابل پیش بینی و رویا گونه که به خوبی روی محور خود متمرکز است.ریگن، مسئول تبلیغات او، برندن (رک گلیفینایکس)، دخترش (اما استون) و سایر همبازیان او (نِیامیواتس، ادوارد نورتون، آندریارایزبرو) با سر و صدا وارد نمایش شده و از آن خارج می شوند و موسیقی متن که تنها یک ضرب آرام درام است هم در پس پرده در حال نواخته شدن است.
نمایشنامه محصول اقتباسی است که خود ریگن از روی داستان کوتاه ریموندکارور تحت عنوان “وقتی از عشق می گوییم چه می گوییم” انجام داده است. اما همچنان که نمایش به اجرای شب اول نزدیک می شود، قصه کم کم رنگ واقعیت می گیرد و پریشانی روانی بر فضای نمایش سایه می افکند. کلاغ های روباتیک بزرگ روی آسمانخراش ها می نشینند و هواپیماها از بالای سر تماشاچیان تئاتر برادوِی می گذرند. در تمام این اتفاقات شخصیت مرد پرنده ای تقریبا نامرئی است و تنها گاهی با ماسک منقار دار و شنل پردار خود دیده می شود و در گوش ریگن سخنانی مسموم کننده زمزمه می کند. مرد پرنده ای فیلمی دربارۀ وسوسه های شهرت و حیثیت است و اینکه این دو نهایتا دو چیز مجزا از هم هستند :” تو یک بازیگر نیستی تو یک آدم معروفی.” این را لیندزیدانکِن که یک منتقد سرسخت تئاتر است زمانی می گوید که در بار بعد از دیدن پیش نمایش، با ریگن روبرو می شود. فیلم البته به موضوع دیگری هم می پردازد، اینکه چه ابر قهرمان خیالی باشیم چه نه وقتی نقابمان بیفتد خرد می شویم.
این نقش از دو جهت مهمترین نقش حرفه ای مایکل کیتون است. او تمام انرژی کمدی و دیوانه واری که در فیلم های ابتدایی خود مثل “شیفت شب” و “بیتلجوس” دیده می شد را به کار می گیرد، اما گویی شخصیت ریگن تحمل چنین حرارتی را ندارد و کم کم صدای جلز و ولز او شنیده می شود. بازیگران مکمل فیلم کمک زیادی به کیتون کرده اند: نورتون یک بازیگر متد پر سر و صدا و کابوس گونه است;واتس و رایزبورو نقش بازیگرانی که حس نا امنی آزارشان می دهد را بی نقص ایفا کرده اند;استون هم تنها انسان منطقی نمایش است و شخصیتی گستاخ و جسور دارد. اگر بخواهیم یکی دیگر از فیلم های ایناریتو را به این فیلم تشبیه کنیم می توانیم از “زیبا” (محصول 2010) نام ببریم. زیبا تلاشی ناقص برای مخلوط کردن رئالیسم جادویی و اجتماعی با استفاده از چهرۀ خاویر باردم بود.مرد پرنده ای از بهترین فیلم های ایناریتواست و از زمان فیلم اول خود، “عشق سگی” (2000)، تا به حال چنین فیلم قدرتمندی نساخته بود. فیلم بزرگ، زیبا و پر از ستاره است و به ما یادآوری می کند که هنوز چیزهای جدید برای دیدن در سینما وجود دارند.
به قلم : robbie Colin
کاری از حزب استادان
از این پست ها نیز دیدن کنید :
پنجشنبه های سینمایی : نقد و معرفی boyhood 2014
پنجشنبه های سینمایی : نقد و معرفی Eastern promises