آن روزی که دست در دست هم، در عمق چشمان هم غرق شده بودیم؛ هیچ گاه به آخر فکر نمی کردیم. به پایان رسید همه چیز... اما اگر، مشکلات را می دیدیم و می فهمیدیم، پایانمان شروع محکم تر ما میبود. آری شروع ما مشکلات ما بود!
صبح بعد شکست مقابل اسپتزیا را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد. حس حالم را. نه فقط من همه مان. رویای شیرینی که امسال بیش از هر وقت دیگری شب ها در خواب با خود مرور می کردیم مثل گنجشکی از جلوی چشمانمان پر زد رفت، دور و دور و دورتر. ما خیره نگاهمان کف خاک اندود جاده بود.
مثل یک درام که مدام و مدام برای ما تکرار می شود. از دست رفتن یک رویا، عادت کرده ام دیگر. چه آن توپ هایی که وارد دروازه شد و گل نشد. چه آن قمار پول هایی که از آزاد آزاد از دستانمان رفتند. چه آن شور شوقی که با آن کرگدن عاشق با تلخی به پایان رسید. چه آن سخن ها و حرف ها که با نام آلپاچینو ایتالیایی آمدند و با سیرک شدن رفتند...
اما یک نفر آمد. بس بود برای ما. رویاهایمان را ساخت.
به قول تیتر: چسبی که از بانداژ موثر تر بود!
استفانو پیولی مرد تنهای این روز های میلان در بدترین شرایط ممکن به میلان آمد. زمان و مکان ممکن برای هر کسی عذاب آور بود. رم و یووه و لاتزیو را خیلی زود در پیش داشت و شکست خورد. شکست خورد و شکست خورد. در هم شکست 5 بار. تلخ تر و تلخ تر و تلخ تر. شاید این کچل دوست داشتنی به منفور ترین فرد برای میلان برای پایان نیم فصل بود. سرزمین شیر عسل را کلاغ ها برای ما می گفتند. رانگینک در میلان!
ژانویه رسید، خدا برگشت، نور آمد مرد کچل و تلخ میلان به یک باره شیرین شد!
زلاتان ابراهیموویچ و سایمون کیائر در ژانویه خرید های میلان در ژانویه بودند. البته سالمیکرز بلژیکی هم بود. تازه وارد های میلان قرار بود شرایط را تغییر دهند؟ آن هم زمانی که پیونتک و سوسو هم میلان را ترک کرده بودند. هیچ کس باور نداشت. هیچ کس فکرش را هم نمی کرد. اما این فکرش را نمی کردم ها چراغ راه میلان شد و پیشرفت را در میلان به ارمغان آورد.
میلان بهتر و بهتر و بهتر شد. بازی به بازی. برد ها از راه می رسیدند. زلاتان و کیائر درخشان تر از درخشان. اما شاید به اندازه خوب بودیم که یک نیمه بهتر از اینتر باشیم. اما در این میان پاندمی به کمک پیولی آمد. البته کاش نمی آمد. اما در زمان فرصتی پیش آمد هم برای میلان هم برای پیولی که خودشان رو بشناسند. فرصتی برای جوانان شد تا خود را بیابند و سنگینی پیراهن میلان را احساس کنند. بازگشایی سری آ همزمان شد با اوج گیری میلان. برد های پشت. هم کامبک ها زرین. میلان برد و برد و برد. پیولی برای میلانی ها روز به روز عزیز تر و عزیز تر می شد. چه کسی باور می کرد میلانی که در نیم فصل اول در شروع کار پیولی دو بر یک از رمی شکست خورده باشد که در ادامه او را دو بر هیچ شکست دهد. چه کسی این فکر به ذهنش خطور می کرد که یووه و لاتزیو به صلیب کشیده شوند؟ هیچ کس. این همان مرد روز های بدبختی میلان بود. اما حالا قهرمان پر شکوه!
فصل تلخ به پایان رسید. آن هم چه شیرین! رویا پردازنه تر برای بازگشت به جایی که تعلق داشتیم. تابستان شلوغ و سبک! تابستان هدفمند. برنامه ای بلند مدت برای بازگشت میلان. نه پر خرج و اضافی نه. به اندازه! تونالی به میلان آمد شاید مهم ترین آن ها!
اما رویا پردازی های ما که سهمیه لیگ قهرمانان بود از همان هفته های ابتدایی به کلی نابود شد! تصویر جدید میلان؛ اسکودتو!
میلان که تابستان بسیار کم خرجی را سپری کرده بود با نتایج طوفانی خود در اول فصل حتی هواداران خودش را هم شگفت زده کرد. بردن های متوالی و فصل را برای ما جذاب تر و جذاب تر می کرد. رویا هارا بالاتر می برد و همینطور انتظارات را. مدعی های اصلی اینتر و میلان و یووه کار سختی برای قهرمانی داشتند اما این میلان به نظر می رسید که کمی از بقیه جلوتر بود. اما خیلی طول نکشید که مشکلات شروع شد. دقیقا جایی برای صحبت های ما! مشکلاتی که یک تنه جلوی میلان را گرفتند. مشکلاتی که در حال حاضر هم گریبان میلان را به سختی گرفته است و به قول معروف ول نمی کند.
بگذارید کمی بیشتر راجب به فصل گذشته و مشکلاتی که میلان طی کرد با دقت بیشتری صحبت کنیم:
طعم تلخ فرصت سوزی!
هواداران میلان این عکس را خوب می شناسند. بازی که بی جهت پیچیده شد. بی جهت سخت و بی جهت مساوی شد. بازی که میلان 2 بر هیچ عقب افتاد و در دقایق پایانی به بازی برگشت. دقیقا همین اتفاق برای بازی بعدی میلان نیز افتاد. میلان و پارما هم دقیقه با همین نتیجه و به همین شکل مساوی شد. بازی که اگر کمی هشیار تر بودیم شاید سرنوشت به کلی تغییر می کرد. دلیل اصلی این مسئله فاصله 5 امتیازی میلان با صدر پیش از بازی با هالاس ورونا بود. 5 امتیازی که می توانست خیلی به ما کمک کند.
عمق ترکیب کمتر، مصدومیت بیشتر!
بزرگترین مشکل میلان فعلی و البته فصل گذشته میزان مصدومیت های بالای تیم بوده است. امسال نسبت به پارسال وضعیت تیم در این زمینه بهتر شده است. البته اگر سرما خوردگی و تب و جام ملت های افریقا و رباط های پاره بازیکنانمان اجازه ای بدهد. پارسال شرایط به حدی بد بود که دقیقا فضای اردوی میلان با 2 نفر بهبود یافته و 3 نفر مصدومیت جدید هر هفته دنبال می شد. با جدیت می توانم بگویم آخرین باری که به یاد می آورم که میلان با اسکواد کاملش داشته باشد اینتر رفته فصل گذشته و یووه برگشت همان فصل است. نکته ترسناکیست.
البته یک نفر در اردوی میلان بود که بار تمام مشکلات کمبود بازیکنان را خودش به تنهایی می کشید. در بدترین شرایط درخشان ترین نتایج را برای ما به جا گذاشت. بله درست حدس زدید. وقت آن است که باز هم از او تمجید کنیم. استفانو پیولی آخرین سنگر موجود و مصدوم نشدنی میلان! بازی بزرگی را به یاد نمی آورم که میلان دست بسته بوده باشد. حتی در بدو شروع، میلان سیرک شده ای که با یووه قدرتمند آن زمان روبرو شده بود یکی از بهترین های فصلش را تا آن زمان به نمایش گذاشت. بازی که شزنی رکورد سیو در یک نیمه را شکست تا آن زمان در ایتالیا شکست. کسی انتظارش هم نداشت که میلان اینگونه و با این روحیه جلو یوونتوس قدرت نمایی کند. اما بی تجربی و البته قدرت خاص یووه با دی ان ای خاص تر از خودش بر ما چربید و فاتح این مسابقه شد.
البته در کل دوران سرمربی گری این مرد کچل، فقط 3 بازی وجود داشته است که میلان در آن بازی کاملا کف بسته بازی کرده باشد. حتی در دورانی که میلان در بدترین شرایط از لحاظ اسکواد را سپری می کرده است هیچگاه نشده است که میلان نتواند حتی برای دقایقی خودش نباشد. این 3 بازی میلان آتالانتا و فاجعه برگامو بود دومی دوباره همین آتالانتا در فصل نایب قهرمانی میلان ورفتش که میلان سه بر هیچ شکست خورد و آخرین آن بازی با اسپتزیا و دو بر هیچ است! استفانو پیولی در این 2 سال نیمی که در سمت سرمربی گری میلان قرار داشته فقط همین 3 بازی بد را در کارنامه خود داشته است و در کمال تعجب تنها بازی ای که مقصر اول و آخر آن خود او را می توانیم متصور شویم بازی با اسپتزیا است! برای دو بازی آتالانتا توجیه های مناسبی وجود دارد.
این مرد در این فصل و البته فصل قبل به قول معروف میلانی هارا بد عادت کرده است! او بدون هیچ درخواستی بدون هیچ گونه اعتراضی به کارش ادامه داده است. حتی زمانی که صبح بازی با یوونتوس، روزنامه گاتزا دلو اسپورت تیتر اول آن: رانگیک در میلان، همه چیز تمام است! بود توانست یووه را با نتیجه چهار بر دو شکست دهد. در بدترین شرایطی که فشار روی او، بیشتر و بیشتر و بیشتر می شد او بهتر و بهتر و بهتر کار می کرد. به مانند یک مازوخیزسم. او توانست در میلان به تکامل نبوغ خود برسد. اسکوادی که او در اولین فصلش تحویل گرفت در بهترین حالت قابل مقایسه با رم و لاتزیو بود. چه کسی فکر می کرد کالابریا، تئو، لیائو، هاکان، سالمیکرز، کیائر، بن ناصر و کسیه و ربیچ به این سطح کیفی برسند؟ او در دومین فصل حضورش در نیم فصل اول براهیم دیاز، ینس پیتر هوگه، تونالی، پیر کالولو و دالوت را برای او به خدمت گرفتند و در زمستان فیکایو توموری و میته و مانژوکیچ به تیم اضافه شدند. البته نباید در کنار کار بزرگی که پیولی با این اسکواد انجام داده است مدیران این تیم را در نظر نگیریم. عملکرد فوق العاده تیم مدیریتی متشکل از مالدینی ماسارا و گایزدیس با توانایی فوق العاده پیولی به شکلی هماهنگ شده است که میلان نه تنها توانست تمام بدهی های خود را که از زمان برلوسکونی در این تیم مانده بوده را جبران کند بلکه با کمترین هزینه ممکن در کمترین زمان ممکن میلان به بام ایتالیا بازگشت. کاری در میلان در فاصله کمتر از دو سال به انجام رسیده است در کمتر تیمی می توان پیدا کرد و کاری پیولی توانست با این اسکواد جوان انجام دهد در تمام دنیا شاید مربیانی که بتوانند این دستاورد هارا بدست بیاورند شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسند.
انتظارات بالاتر می روند، فکر کردن کمتر می شود
همانطور که قبلا گفتم هدف میلان برای شروع فصل جدید با استفانو پیولی رسیدن به چهار تیم برتر بود. اما نکته جالب توجه اینجاست که به قدری هواداران در رویای قهرمانی سیر کردند و با توجه نتایجی که پیولی با هر شرایطی که بود توانست کسب کند به نحوی به ما میلانی ها تلقین شد که انگار هدف ما از همان اول قهرمانی بوده است! اما اینگونه نبود. نشد. فشار بالای بازی های نیم فصل دوم، مشکلات و مصدومیت ها در کنار ذهنیت شکننده میلان عوامل اصلی از دست دادن اسکودتو برای میلان بودند. به قدری شرایط برای میلان بد شد که حتی هدف اول میلان، سهمیه لیگ قهرمانان هم در شرف از دست رفتن بود. اما بازگشت مصدومان و کمتر شدن بازی های تیم شرایط بهتر و بهتر شد و در کنارش بن بست تاکتیکی که میلان چند وقتی دچارش شده بود به بلوغ فکری بازیکنان و البته خود استفانو پیولی انجامید و بازی مقابل یووه اوج آن بود شکست یووه به بدترین شکل ممکن رخ داد. اما دقیقا بعد بازی با تورینو میلان بازی سرنوشت سازی با کالیاری داشت و با برد می توانست سهمیه خود را قطعی کند. اما میلان اسیر قدرت دفاعی کالیاری شد و نتوانست از فرصت های کمش استفاده کند. همه چیز به آخر کشیده شد. آن هم چه بازی ای! آتالانتا تابوی ناشکستنی مرد کچل میلان! البته شکست آن هم چه شکستنی و میلان در اوج شور شوق نایب قهرمان فصل سری آ شد.
دلم می خواهد کمی بیشتر در مورد ذهنیت صحبت کنم. ذهنیت چیست و چرا اینقدر نادیده گرفته می شود؟ شما نه تنها در فوتبال بلکه در هر کاری که مایل به انجامش هستید نیاز به ذهنیت درست آن کار دارید. مانند این است شما تلوزیون را روشن کنید و بخواهید روی آن آشپزی کنید! ذهنیت در فوتبال هم به همین شکل است. نقل قولی از آلگری تئوریسین دنیای فوتبال که گفته است: شما در سرمربی گری باید 70 درصد روانشناس باشید و 30 درصد تاکتیسین. روحیه، ذهنیت هر چیزی که اسمش را بگذاریم مهم ترین عنصر در فوتبال بازی کردن است. یک تیم برای بردن باید از پیش برنده باشد. تجربه در فوتبال به معنای ذهنیت درست در شرایط های گوناگون است. همه چیز بر پایه ذهنیت می چرخد. برای تیم جوانی مثل میلان تیمی که به تازگی جایگاه خود را یافته است ذهنیت یک عامل شکننده است. یا بهتر بگویم یک شمشیر دو لبه. می تواند باعث بردن 15 بازی پشت هم و یا 3 باخت پشت سر هم شود. مربی مثل پیولی که در شرایط های گوناگون خود را به بهترین شکل ممکن ثابت کرده است که می تواند در بدترین شرایط هم وضعیت ذهنی بازیکنان بهبود ببخشد اما گاهی مسائل و مشکلات از نخ او در میرود و شکست هایی مثل ساسولو برای میلان رقم می خورد.
داستان میلان استفانو پیولی داغ تر و سریعتر به حرکت رو به جلوی خود ادامه می دهد. پر هیجان تر و پر از سوپرایز های عجیب تر. میلان به سمت بلوغ کامل حرکت می کند. اما در این میان عوامل و کمک هایی که از بدو ورود استفانو پیولی به میلان همراه او وجود داشته است. همیشه در کنارش و در نزدیک ترین حالت ممکن. این عامل بعد از خود پیولی بدون شک مهم ترین عامل برای رساندن میلان فعلی به بلوغ است. نه نه درباره جاکومو مورلی و بروکی دو دستار پیولی صجبت نمی کنم. روی صحبت من دقیقا با تمام مشکلاتی است که در طی این دو سال برای میلان رخ داده است!
آری شروع ما مشکلات ما بود!
حقیقتا تیتر و پیش متن را بی دلیل انتخاب نکرده ام. می خواهم با دیدی نو به مشکلات و اتفاقاتی که برای میلان پیولی در این دو سال افتاده است نگاه کنم. تمام مصدومیت ها تمام بازی های سنگین، نبود ها و بود ها، کرونا ها، همه و همه در کنار شخصیت سرسخت استفانو پیولی باعث شده است که راهی میلان برای بلوغ باید طی می کرد از 5 سال به 2 سال کاهش یابد. بازیکنان جوان به نبود ها عادت کرده اند. می دانند که باید در هر بازی نهایت تلاش خود را انجام دهند و این عامل تنها عامل اثر گذاریست. هیچ کدام از ما هیچ وقت فکر نمی کرد که تونالی و لیائو به این سطح برسند مخصوصا تونالی که می دانیم در اوایل چقدر شکننده بازی می کرد. اما الان به مانند یه پیر مرد 50 ساله میانه زمین را اداره می کند. کالولو فولبک راست 21 ساله میلان با تمام جسارتی که ما می توانیم از یک بازیکن فوتبال سراغ داشته باشیم بازی می کند. گابیا بازی به بازی بهتر می شود. شاید همین زوج کالولو و گابیا عامل اصلی شکست میلان در مقابل اسپتزیا در همین بازی چند شب پیش بودند اما در کنارش جسارت فوق العاده ای از خود نشان دادند و اینکه این را آموخته اند که باید در هر بازی تمام توان خود را بگذارند. فرقی نمی کند اسپتزیا باشد یا اینتر. مصدومیت های زیاد و نتایجی که نباید با این همه نبود ها انتظار داشت به جوان ها می آموزد فوتبال بازی ها اسم ها نیست بازی کیفیت هاست.
این تیم میتواند
شاید دقیقا باخت میلان به مانند فصل گذشته مقابل اسپتزیا نشان از افت مقطعی میلان می دهد اما دقیقا این باخت عکس باخت فصل گذشته است. میلان در شرایطی بازی را واگذار کرد که در نبود 3 مدافع اصلی اش و البته 3 هافبک اصلی یک گل سالم زد و داور به اشتباه نپذیرفت. بازیکنان تمام تلاششان را کردند. سر هایشان را پایین انداخته و ادامه می دهند. چون می دانند راهی جز این ندارند. تجربه تیم به شدت بالا رفته است و لیگ قهرمانان ذهنیت بازیکنان را بهبود بخشیده است. عمق ترکیب نسبت به فصل گذشته به شدت بالا رفته است. شدت بازی ها بسیار کمتر و البته مصدومیت ها به نظر می آید که کم شده اند. میلان می تواند ادامه دهد. تضمینی برای قهرمانی وجود ندارد زیرا اینتر هم فوق العاده کار کرده است و قطعا مدعی اول است اما هیچ کس نمیداند در پایان هفته سی و هشتم سری آ ایتالیا چه کسی بر بام آن ایستاده است.
نویسنده: محمد امین انصاری
تا ابد میلان
FORZA MILAN