در میان هیاهوی مهاجمان طلایی برزیل و رکوردشکنی نیمار و ترکیب نامانوس عقالهای شطرنجی سفید و سرخ روی سر کرواتها و روی کین و گلر کروات ایستاده برابر سامبا و هر چیز پر زرق و برق دیگر در شب نورانی اجوکیشین سیتی، ناگهان خاطرهای در هوای دودگرفته ی تهران راه خود را به ذهن پیدا میکند. تقارنی نامتعارف. داستانی شخصی... شخصی شخصی... چه کسی وسط این همه هیاهو اتفاقات پس از یک بازی دور گروهی جام جهانی 2006 را به یاد میآورد؟ برزیل، کرواسی، آن شلیک کاکا، آن تیم طلایی رنگ وستفالن، یا... استودیوی شبکه سه با یک صدای تازه...
|
اجوکیشین سیتی
یک ساعت مانده تا شروع بازی
|
سامبا و فوتبال یوگسلاوی. مطابق روال خود، پیش از هر بازی به سراغ آن دایرهالمعارف یگانهات میروی:
"دنیای سیاه، پودر سپید
فوتبال برزیل را با ستارگان سیاهش به یاد میآوریم..."
این نخستین کلمات فصل برزیل کتاب روزی روزگاری فوتبال دکتر صدر عزیز است. کتابی که همیشه و پیش از هر تقابل جام جهانی، فصول مربوط به دو تیم را در آن میخوانی. به امید یافتن جملهای راهگشا. هیچوقت ناامیدت نمیکند. اینبار در فصل یوگسلاوی جملهای چشمت را میگیرد
"جوانان کروات در پی هویت گمشدهای گشتند که در کشاکش تاریخ بسیار پیچیده بالکان یافتنش محال بود...."
بهتر از سر و کله زدن با سرعت کند اینترنت در عصر جمعه و یافتن پخش زنده bbc است. و مسلما مفیدتر از روخوانیهای سخیف "آن دو نفر" در شبکه سه. تلویزیون خاموش...
تلویزیون روشن است. اولین نمایش برزیل در جام جهانی 2006 مقتدرانه به پایان رسیده. نمایشی قهرمانانه از تیم قهرمان جهان. نمایشی از یک ترکیب رویایی. یک کلکسیون فاخر. روبرتو کارلوس و کافو در دفاع. کاکا و رونالدینیو در قلب میدان. رونالدو و آدریانو در خط حمله.... همان برزیلی که هر کسی را عاشق خود، عاشق جام جهانی و عاشق فوتبال میکند... پس از بازی عادت داری به گوش دادن تحلیلهای فنی استاد مرتضی محصص، صحبتهای بی پایان دربارهی کانالهای کناری زمین، عمق دفاع و .... امیرخان حاج رضایی با چاشنی خاطرات خود کمی رنگ و لعاب میبخشد به مباحث تاکتیکی. از خاطرات کارلوس آلبرتو پریرا میگوید ... با مقایسه های از تاریخ... میگوید تا چشمانت گرم شود... تا...
پس از بازی، صدای تازهای به گوشت میخورد انگار نه انگار شب به نیمههای خود رسیده. مردی با کت قهوهای رنگ دستها را تکان میدهد. هیجانش دست کمی از حرکات رونالدینیو وقتی توپ به ساقهای گره میخورد ندارد. و دقتش در ادای کلمات. کلماتی دلکش و زیبا. مفاهیمی پر عمق... . شبیه آرتیستهای رل اول. مثل اساتید دانشگاه. از جایگاه اقتصاد در فوتبال روز جهان میگوید. از پیوندهای فوتبال و جامعهی برزیلی. از تاریخ فوتبال یوگسلاوی.... خواب از سرت میپرد. انگار بازی نیمهی دیگری هم دارد...
اجوکیشین سیتی
وقتهای تلف شده
|
انگار بازی نیمهی دیگری هم دارد. قابهای حرفهای تصویربرداران بازی بهت طرفداران را به تصویر میکشد؛ بهت همراه با ترس برزیلی ها. بهت آمیخته با امید کرواتها. نمیدانی کدامشان را بیشتر دوست داری. رنگ طلایی به اندازهی همان مربعهای شطرنجی سرخ و سفید غرق در لذت فوتبالت میکند. و دلبری نیمار، ریچارلیسن، وینیسیوس و رافینیا در خط حمله به اندازهی حرکات سه مهندس کروات، مودریچ. بروزویچ و کواچیچ.... نیمار، ژوگو بونیتو را به رخ میکشد. پاسهای مورب. فریب دروازهبان نفوذناپذیر. شلیکی به سقف دروازه. سامبا. دوربینها به دنبال تصاویر شاه پله در میان طرفداران میگردد.، و تو... جملات دکتر صدر عزیز در یادت زنده میشود:
"با پله تاریخ فوتبال ورق خورد.... آن تیم دهه 70، را به عنوان "وقتی فوتبال تبدیل به هنر شد" میشناسیم... آن تیم برزیل را با صدای عطا بهمنش به یاد میآورم...."
به دنبال نام آن مرد میگردی. اینترنت هنوز دستیار تمام زندگیمان نشده. با دقت بیشتری گوش میدهی. چشمها را میبندی تا مفتون آن حرکات دست، آن چشمهای هشیار و آن موها و. ریشهای فیلسوفانه نشوی... کلمات کنار هم چیده میشوند.
"جام جهانی، یک بازار بزرگ برای اقتصاد دنیاست... اما فراموش نکنیم که تیمهای کوچک هم در آن سهمی دارند...."
تیم کوچک... با گل نیمار به آسمان میپری. بی آنکه طرفدار برزیل باشی. دقایقی بعد کرواتها معجزه را به یادت میآورند. قدرت کوچک ترها را. استقامت مردم شرق اروپا را. یک فرار و یک گل. مساوی... پنالتی ها. دستهای لیوانکویچ.... تیر دروازه... معجزه... کوچکترها... مطمئنی دکتر صدر در جایی دستها را به هوا میبرد... فریاد میزند...
"واو... کرواتها... برزیل بزرگ رو حذف کردند... بیایید تیم کوچکتر را ستایش کنیم..."
شناختی... بی نیاز از گوگل. بی نیاز از جستجو... راحت تر از آنکه فکرش را بکنی... انگار روح آن مقالات جانبخش جهان فوتبال و مجلهی تماشاگر از میان حروف سربی بیرون آمده. انگار صفحات سیاه و سفید رنگ گرفته. آن امضای پای یادداشتهای همیشه همراهت در روزنامهها حالا برابر توست. در تلویزیون. در بازی برزیل کرواسی. از وستفالن تا اجوکیشین سیتی.... جام جهانی را با شما زندگی میکنیم استاد حمیدرضا صدر عزیز...