گارینشا یکی از بهترین فوتبالیستهایی بود که برای برزیل بازی کرد، که به خودی خود یک افتخار عالی بود،او همچنین یکی از بهترین دریبلزنان جهان بود. او یکی از ۲۱ بازیکنی است که دو جام جهانی را فتح کرده است و اولین کسی بود که کفش طلا را برنده شد، وی این جایزه و جام جهانی را در همان سال برنده شد. زندگی او که در زمین مسابقه بود، متأسفانه به دلیل اعتیاد به الکل از بین رفت.
مانوئل فرانسیسکو دوس سانتوس در اکتبر 1933 در پائو گرانده، مگه، ناحیه ای از ریودوژانیرو به دنیا آمد و شروع سختی برای زندگی داشت. ستون فقرات او به شکل S خم شده بود. پای راستش شش سانتی متر کوتاهتر از پای چپش بود. پای راستش به سمت داخل و پای چپش به سمت بیرون چرخیده بود که باعث شد پزشکان او را به عنوان یک معلول معرفی کنند. پدرش الکلی بود، خصلتی که متأسفانه به ارث برده بود. او بسیار کوچکتر از بچه های هم سن خودش بود و خواهرش رزا او را گارینشا صدا می کرد، کلمه پرتغالی به معنی یک رن کوچولو یا پرنده کوچک است و این نام تا آخر عمر باقی ماند. او همچنین به عنوان Mane (مخفف مانوئل) Garrincha شناخته می شد.
راه رفتن غیرمعمول او به این معنی بود که او میتوانست حریفان را با توانایی دریبلزنیاش در فوتبال مسحور کند و کار خود را با تیم محلی خود، Esporte Club Pau Grande آغاز کرد و اولین بازی خود را در سال 1947 زمانی که تنها 13 سال داشت، برای آنها انجام داد. پنج سال بعد او به کروزیرو پیوست. یک سال قبل از حضور در بوتافوگو، یکی از بزرگترین باشگاههای برزیل و مستقر در ریو، در سال 1953، به صورت قرضی حضور داشت.
آغاز یک دوران باشکوه...
او در اولین جلسه تمرینی خود در اطراف نیلتون سانتوس، ملی پوش برزیلی که در آن زمان 16 بازی ملی داشت و 75 بازی ملی و همینطور دو جام جهانی را برد، حلقه زد. او از باشگاهش درخواست کرد که فوراً ستاره جدید را به خدمت بگیرد، اما آنها متوجه نشدند که او چند سال دارد زیرا قدش بسیار کوچک است. وقتی متوجه شدند که او 19 ساله است، خوشحال شدند و قرارداد او را امضا کردند. گارینشا نمیتوانست بخواند یا بنویسد، و به همین دلیل آنچه را که بهعنوان امضا بود روی یک تکه کاغذ خالی مینوشت!
او یک بازی دوستانه مقابل Avelar انجام داد و در حالی که آنها 1-0 پیروز شدند گل برتری را به ثمر رساند. او برای اولین بازی خود در تیم اول در ژوئیه 1953 انتخاب شد و معمولاً یک هت تریک در پست خود در جناح راست به ثمر رساند، پستی که او در تمام دوران حرفه ای خود در آن باقی ماند، همینطور آنها با نتیجه 5-0 بونسوچسو را شکست دادند. او به تاثیرگذاری ادامه داد و در 26 بازی در اولین فصل خود 20 گل به ثمر رساند که در واقع بهترین گلزنی دوران حرفه ای او بود. او وارد رادار تیم ملی شد و به تازگی انتخابی برای جام جهانی 1954 را از دست داد که در آن برزیل در یک چهارم نهایی توسط مجارستان شکست خورد.
او اولین بازی خود را برای تیم ملی در یک بازی دوستانه مقابل شیلی در سپتامبر 1955 در ریو انجام داد، اما هجده ماه طول کشید تا دوباره بازی کند. او همچنان با سبک پر زرق و برق خود هواداران را در برزیل شگفت زده می کرد.
آغاز محبوبیت
در سال 1957 با بازی در مسابقات قهرمانی آمریکای جنوبی بیشتر به یک بازیکن ثابت برای تیم ملی تبدیل شد و برای اولین بار در نه سال به بوتافوگو کمک کرد تا به قهرمانی ایالتی برسد. گارینشا سپس برای تیم ملی جام جهانی 1958 سوئد انتخاب شد. شاید فکر کردن سخت باشد که چرا این روزها، اما فوتبال ملی برزیل در کسادی بود، آنها جام جهانی 1950 را در کشور خودشان باخته بودند و نتوانستند در سال 1954 در سوئیس عملکرد کافی داشته باشند. آنها یک روانشناس را با خود بردند. و تمام کارکنان زن هتل تیم را با مردان جایگزین کرد تا حواس بازیکنان را پرت نکند. بازیکنان تحت تست های هوش و روانشناسی قرار گرفتند و اگرچه گارینشا در هر دوی این تست ها ناکام ماند، اما در ترکیب باقی ماند.
ده روز قبل از شروع مسابقات، برزیل در ایتالیا مقابل فیورنتینا، یکی از بهترین تیمهای باشگاهی جهان در آن زمان، یک بازی دوستانه انجام داد. گارینشا یک گل معروف به ثمر رساند و با دریبل زدن از مقابل چهار مدافع و دروازه بان گذشت و سپس با توپ روی خط دروازه ایستاد. او منتظر ماند تا یک مدافع به عقب برگردد، از او دریبل زد و قبل از برداشتن توپ و بازگرداندن آن به دایره مرکزی، توپ را به درون تور زد. هواداران آن را دوست داشتند، اما مربیان او این کار را نکردند و در نهایت او را در دو بازی اول جام جهانی به دلیل بی انضباطی از تیم کنار گذاشتند.
ستاره جام جهانی
برزیل 3-0 اتریش را شکست داد و سپس با انگلیس 0-0 مساوی کرد که اولین تساوی بدون گل در تاریخ جام جهانی بود و در آخرین بازی خود با شوروی قهرمان المپیک روبرو شد. شکست برای برزیل قطعاً آنها را از بین میبرد و نمایندگانی از بازیکنان از مدیران درخواست کردند تا گارینشا و یک جوان 17 ساله ناشناس به نام پله را برای چنین بازی مهمی انتخاب کنند. کادرفنی، آنها را انتخاب کردند و شروع بازی هنوز به عنوان "بهترین سه دقیقه فوتبالی که تا به حال انجام شده" مورد احترام است.
از همان ابتدا گارینشا سه نفر را دریبل زد و یک شوت به سمت تیرک دروازه شلیک کرد، در عرض یک دقیقه او موقعیتی را برای پله ایجاد کرد که به تیر افقی دروازه برخورد کرد و سپس در دقیقه سوم گل به ثمر رسید. برزیل 2-0 پیروز شد و صعود کرد. در مرحله یک چهارم نهایی آنها ولز را 1-0 شکست دادند و مل هاپکینز، مدافع ولزی، گفت: "بدن گارینشا به یک سمت و پاهایش به سمت دیگر بود، بنابراین به نظر می رسید که او برای راه رفتن مشکل دارد، اما مطمئناً می تواند فوتبال بازی کند. برای من او از پله خطرناکتر بود، زیرا شما نمیدانستید که او قرار است در آینده چه کاری انجام دهد، و او شوت وحشیانهای داشت."
آنها در نیمه نهایی 5-2 فرانسه را شکست دادند و سپس در فینال به مصاف کشور میزبان سوئد رفتند. سوئد پیش افتاد اما گارینشا قبل از نیمه دوم با ضربه های دقیق دو گل برای برزیل به ثمر رساند. آنها در نهایت برای اولین بار با نتیجه 5-2 قهرمان جام شدند و گارینشا به عنوان یک نفر از تیم منتخب مسابقات انتخاب شد. او در ابتدا متعجب بود که برزیل جام را برده است، زیرا فکر می کرد باید با همه دو بار مانند یک لیگ بازی کنند. همینطور تورنمنت 1950 برزیل بر اساس لیگ برگزار شد، بنابراین شاید او در همین راستا فکر می کرد.
کشور به حالت مهمانی رفت که گارینشا نیازی به قانع کردن خود نداشت. مشروبات الکلی او زیادتر شد و وزنش اضافه شد و در می 1959 برای بازی مقابل انگلیس کنار گذاشته شد. چند هفته بعد او با بوتافوگو به تور سوئد رفت و یک دختر محلی را باردار کرد. وقتی به برزیل بازگشت، پس از یک شب سنگین در حال رانندگی به خانه بود و پدرش آمارو را زیر گرفت.در آگوست 1959، همسرش پنجمین دخترش را به دنیا آورد، درست زمانی که یکی از معشوقه هایش، ایراچی، اعلام کرد که او نیز باردار است. او اغلب شب قبل از بازی، مشروبات الکلی زیاد مینوشید، اما بر عملکرد او تأثیری نداشت، و بنابراین تحمل میشد.
اوج
اوج دوران حرفه ای گارینشا در جام جهانی 1962 در شیلی رقم خورد. تصور می شد برزیل جام را حفظ کند، اما وقتی پله در بازی دوم مصدوم شد، کسی مجبور شد ردای ستاره بودن را به خود بگیرد و گارینشا پا به میدان گذاشت. پنج دقیقه مانده به پایان بازی سوم مقابل اسپانیا که 1-1 بود، گارینچا در جناح راست توپ را گرفت، مدافعی را دریبل زد و مکث کرد. سپس از کنار همان مرد و یک مدافع دیگر دریبل زد و سانتری را برای آماریلدو ارسال کرد و او گلزنی کرد تا برنده مسابقه شود. در مرحله یک چهارم نهایی مقابل انگلیس، او دو گل به ثمر رساند، یکی از آنها با یک شوت موزی از فاصله 20 یاردی بود که به داخل تور پیچید.
او دو گل دیگر در نیمه نهایی مقابل میزبان شیلی به ثمر رساند که تصمیم گرفته بودند او را با خطاهای مداوم متوقف کند. در دقیقه 83 او تلافی کرد و از بازی اخراج شد، یعنی فینال را از دست داد. رئیسجمهور شیلی و مردم درخواست دادند تا اجازه بازی به او داده شود که موافقت شد. در این رویداد گارینشا از تب شدید رنج می برد، اما همچنان در فینال بازی کرد که برزیل 3-1 مقابل چکسلواکی پیروز شد. آنها پس از ایتالیا در سال 1938، تنها دومین تیمی بودند که جام را حفظ کردند و از آن زمان تاکنون هیچکس این جام را انجام نداده است. گارینشا نیز بهترین گلزن بود (مشترک با 5 نفر دیگر).
خاموش شدن
در سال 1965 او همسرش را ترک کرد و با الزا سوارس خواننده سامبا رابطه نامشروع برقرار کرد، حرکتی که او را به عنوان یک شرور در مطبوعات معرفی کرد. در سال 1966 گارینشا پس از به ثمر رساندن 101 گل در 323 بازی، بوتافوگو را ترک کرد و به کورینتیانس پیوست.
زمانی که جام جهانی 1966 شروع شد، دوران حرفه ای گارینچا رو به افول بود و او یک مصدومیت طولانی مدت از زانو داشت که ناشی از مالش پاهای ناقص او به یکدیگر در هر بازی بود. با این حال او در ترکیب تیم آنها قرار گرفت و در اولین بازی آنها مقابل بلغارستان یک ضربه آزاد به ثمر رساند. در بازی دوم برزیل 3-1 به مجارستان باخت، تنها باری که با گارینشا در ترکیب خود شکست خورد. او در سومین بازی، شکست 3-1 دیگری که آنها را از پرتغال حذف کرد، بازی نکرد و دیگر هرگز برای کشورش بازی نکرد. او 50 بازی انجام داد.
در سال 1968 او به تیم کلمبیایی اتلتیکو جونیور پیوست، اما قبل از بازگشت به برزیل با فلامنگو، فقط یک بازی انجام داد. مصرف مشروبات الکلی او بدتر می شد و چندین تصادف جاده ای از جمله یک تصادف در سال 1969 با یک کامیون که به طرز غم انگیزی باعث مرگ مادرشوهرش شد، داشت. در سال 1972 او به باشگاه اولاریا برزیل نقل مکان کرد، اما تصمیم گرفت در سال 1973 از فوتبال بازنشسته شود، تا حدی به این دلیل که در سن 40 سالگی پدربزرگ شده بود و فکر نمی کرد که به عنوان پدربزرگ فوتبال بازی کند.
در دسامبر 1973 یک مسابقه خداحافظی برای او در استادیوم ماراکانا برگزار شد که در آن 131000 نفر برای دیدن بازی یک تیم برزیل با یک FIFA XI حاضر شدند. او در نیمه اول با تشویق شدید زمین را ترک کرد. ازدواج او در سال 1977 به هم خورد و معلوم شد که او از 5 زن مختلف صاحب 14 فرزند شده است.
یک پایان غم انگیز
مصرف مشروبات الکلی بدتر شد و در سال 1982 او هشت بار در بیمارستان بستری شد و در اثر سیروز کبدی در سن 49 سالگی در ژانویه 1983 درگذشت.
میلیونها نفر برای تشییع جنازه او در ریو در خیابانها صف کشیدند، (یک سنت برزیلی)، و ترافیک جاده مربوط را به طول 16 مایل مسدود کرد و بسیاری مجبور شدند مسافتهای طولانی را پیاده روی کنند. این بزرگترین تشییع جنازهای بود که تا به حال در برزیل برگزار شد، تعداد آنها حتی از پله در سال 2023 بالاتر بود. گارینشا در پائو گرانده به خاک سپرده شد.
کتاب های زیادی در مورد حرفه او نوشته شده است و در سال 2003 فیلمی به نام "ستاره تنها" ساخته شد. یک استادیوم در پایتخت، برازیلیا، به افتخار او به استادیوم ناسیونال مانه گارینشا تغییر نام داد و یک مجسمه نیم تنه طلایی در استادیوم ماراکانا در ریو وجود دارد.
او مطمئنا دوران باشکوه و رنگارنگی داشت!
پینوشت: این مطلب یک ترجمه اختصاصی از سایت تاریخ فوتبال بوده و نوشته بنده نیست.