آیا انسان لایق سلطنت کردن در این سیاره بوده و هست؟!
۱- هرم بزرگ جیزه در مصر
تنها اثر باقی مانده از این ۷ شاهکار مهندسی دوران کهن همین اثر زیبا است. اهرام ثلاثه مقبره هایی سلطنتی هستند که از ۲۷۰۰ تا ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد ساخته شد. خئوپس (خوفو یا هرم بزرگ جیزه) بزرگترین هرم است و خَفرع (خِفرِن) و مَنقُرع (میسرینوس) دو هرم کوچکتر هستند.
زیربنای هرم بزرگ حدود ۵ هکتار است و در ساخت آن نزدیک به ۲ میلیون سنگ بلوک سنگی به کار رفته که وزنشان از ۲ تا ۳۰ تن است! خئوپس به مدت ۴۰۰۰ سال بلندترین سازه جهان بود.
دانشمندان معتقدند که مصری ها از کنده های درخت به جای غلتک استفاده می کردند تا این سنگ های بزرگ را جا به جا می کردند.
دیوارهای شیبدار هرم یادآور پرتوهای رع (خدای خورشید) هستند که ابتدا از آنها بهعنوان پله استفاده میکردند و سپس آنها را با سنگآهک پر کردند. درون هرمها، راهروهای باریک و اتاقکهای مخفی وجود دارد که برای جلوگیری از سرقت اشیای مقبره ساخته شدهاند.
با اینکه باستانشناسان گنجینههای زیادی را در هرمها پیدا کردهاند، حدس میزنند بسیاری از اشیای قیمتی موجود در هرمها در عرض ۲۵۰ سال تکمیل آنها غارت شدهاند.
۲-باغهای معلق بابل
بعضی از شاعران یونانی داستان ساخت این سرزمین زیبا را چنین بیان می کردند که همسر پادشاه بیمار بود و پادشاه این باغ های زیبا را برای او ساخته بود.
نبوچادنزار دوم که ما او را بهنام بختالنصر دوم میشناسیم، با آمیتیس دختر پادشاه ماد ازدواج کرد. آمیتیس که در آب و هوای خوب و کوهستانی با باغ های سرسبز زندگی کرده بود با زمین خشک بابل رو به رو شد و همین باعث بیماری او شد. پادشاه برای او دستور داد نزدیک نهر فرات باغی بزرگ را بسازند.
گفته میشود این باغها در ارتفاع ۲۳متری از سطح زمین روی محوطهای بزرگ و آجری قرار داشتهاند و در اطرافشان پلههایی بوده که سبب میشده محوطه شبیه صحنه تئاتر به نظر برسد. با توجه به نوشتهها، این باغهای دلانگیز روی ستونهای بلندی استوار بودهاند و مردم میتوانستهاند زیر آنها گردش کنند.
دانشمندان معتقدند آب این باغ ها از رود فرات تهیه می شد و کارکنان از پمپ، چرخ و مخزن آب استفاده می کردند.
جز شعر ها و داستان هایی از نویسنده های رومی و یونانی هیچ مستند و کتیبه به جا مانده ای از این باغ ها نمانده و به همین علت بعضی ها آن را افسانه می دانند.
۳-مجسمه زئوس در المپیا
در اساطیر یونان زئوس به عنوان پادشاه خدایان، خدای رعد و روشنایی و خدای نظم و قانون شناخته می شود.
فیدیاس که یک مجسمه ساز آتنی بود تصمیم گرفت یک مجسمه غول پیکر از زئوس بسازد و او را به پرستشگاه زئوس در المپیا که محل رقابت های المپیک بود برد و آن را بر یک تخت چوبی بزرگ قرار داد.
زیر پایههای تخت هم دو موجود خیالی تعبیه شده بودند که سر و بالاتنهشان بهشکل زن و بدنشان بهشکل شیر بود و دو بال نیز داشتند. ارتفاع این مجسمه غولپیکر که با طلا و عاج آراسته شده بود به ۱۲ متر میرسید. میگویند طول این تندیس آنقدر زیاد بوده که سرش به سقف پرستشگاه می رسید.
بر اساس افسانه ها فیدیاس از زئوس خواست که کار او را تأیید کند و در همان لحظه یک رعد و برق با نور خود پرستشگاه را روشن می کند.
این مجسمه بیش از ۸ قرن در المپیا بود اما در قرن چهارم پس از میلاد کشیش ها پادشاه روم را متقاعد کردند پرستشگاه را ببندد و مجسمه به قسطنطنیه منتقل شد و در سال ۴۶۲ پس از میلاد در آتش سوزی از بین رفت.
۴-معبد آرتمیس در افهسوس
طبق گفته ها این مکان چندین بار ویران و دوباره ساخته شد.
خرسیفرون و پسرش متاگنس حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح این بنا را طراحی کردند. بسیاری از مشهور ترین هنرمندان آن زمان در ساخت این بنا شرکت کردند و معبد آرتمیس در شب تولد اسکندر یعنی ۳۵۶ قبل از میلاد سوخت.
حدود ۶ سال بعد (۳۵۰ سال قبل از میلاد)، کار ساخت معبد دیگری آغاز شد. معبد آرتمیس جدید تراسی بهوسعت بیش از ۳۷ متر مربع داشت که از هر طرف با پلههایی محصور شده بود. این بنا ۱۲۷ ستون ۱۸متری از سنگ مرمر و یک مجسمه از آرتمیس داشت.
باستانشناسان اختلافنظر دارند که معبد روباز بوده یا سقفی از کاشیهای چوبی داشته است. این معبد را استراگوتس در سال ۲۶۲ پس از میلاد تخریب کرد و اینگونه یکی دیگر از عجایب هفتگانه دنیا از بین رفت. در سال ۱۸۶۰ میلادی، باستانشناسان بقایای ستونهای آرتمیس را در اعماق رودخانه کایستر کشف کردند.
۵-آرامگاه هالیکارناسوس
۳۵۳ سال قبل از میلاد ماسولوس پادشاه کاریا فوت کرد و همسرش آرتمیسیا دستور داد آرمگاهی بسیار بزرگ و زیبا برای همسرش بسازند. طبق گفته برخی ماسولوس برادر آرتمیسیا بوده و همسر پادشاه پس از مرگ او از شدت ناراحتی خاکستر او را با آب مخلوط کرد و خورد!
آرامگاه هالیکارناسوس بنایی عظیم از سنگ مرمر سفید بود و ارتفاع آن احتمالا ۴۱ متر بوده است. این بنا طراحی پیچیدهای داشت و از سه طبقه مستطیلی تشکیل میشد. احتمالا طراحان این آرامگاه قصد داشتهاند سبکهای معماری لیسیایی، یونانی و مصری را ترکیب کنند. طبقه زیرین این آرامگاه بهشکل مستطیل بود، روی آن در طبقه میانی ۳۶ ستون وجود داشت و سقف آن نیز هرمیشکل بود. چهار مجسمهساز روی قسمت بالایی آرامگاه مجسمهای ۶متری از سنگ مرمر ساخته بودند که ارابهای چهاراسبه را میراند.
این بنای عظیم در قرن سیزدهم بهسبب زلزله فروریخت و بقایای آن را بعدها در استحکامات قلعهای به کار بردند. بقایای این آرامگاه هنوز در جنوب شرقی ترکیه وجود دارد. در سال ۱۸۴۶ میلادی، قطعات یکی از کتیبههای کناری آرامگاه را از آن قلعه جدا کردند و به موزه بردند. این قطعه در حال حاضر کنار سایر اشیای قیمتی هالیکارناسوس، در موزه لندن نگهداری میشود.
۶-غول رودس
این مجسمه عظیم برنزی از در واقع هلیوس خدای خورشید است که رودیان ۳ قرن پیش از میلاد ساختند.
اوایل قرن چهارم قبل از میلاد، حکومت مقدونیه این شهر را محاصره کرده بود. بر اساس افسانهها، رودیان ابزار و تجهیزات بهجامانده از مقدونیها را فروختند و هزینه تکمیل مجسمه را تأمین کردند.
غول رودس با بیش از ۳۰ متر ارتفاع بلندترین مجسمه دنیای باستان و از جمله عجایب هفتگانه جهان بود. این مجسمه در سال ۲۸۰ قبل از میلاد تکمیل شد و بهمدت ۶۰ سال روی پای خود ایستاد تا اینکه زلزلهای مهیب آن را نابود کرد. این تندیس هرگز بازسازی نشد.
صدها سال بعد، اعراب به رودس حمله کردند و فلزهای باقیمانده از مجسمه را فروختند. به همین دلیل، باستانشناسان درباره شکل مجسمه و محل دقیق استقرار آن چیز زیادی نمیدانند.
۷-فانوس دریایی اسکندریه
هفتمین مورد از عجایب هفتگانه جهان را سوستراتوس در جزیره کوچک فاروس، نزدیک شهر اسکندریه، بنا کرد. ساخت این برج نورانی عظیم حدود سال ۲۷۰ قبل از میلاد مسیح به پایان رسید. در دوره سلطنت بطلمیوس دوم، این فانوس دریایی کشتیهای رود نیل را برای عبور از بندر شلوغ شهر هدایت میکرد.
باستانشناسان از روی سکههای ضربشده قدیمی با نقش فانوس دریایی اسکندریه دریافتند که این سازه سه سطح داشته است. سطح پایین آن بهشکل مربع، سطح میانی بهشکل هشتضلعی و سطح بالایی آن بهشکل استوانه بوده است. نوک این برج، مجسمهای تقریبا ۵متری قرار داشته که احتمالا متعلق به بطلمیوس دوم یا اسکندر بوده است.
بر اساس برآوردها ارتفاع این بنا تقریبا ۶۱ تا ۱۸۳ متر بوده است، اما دانشمندان امروزی بر این باورند که ارتفاع آن حدود ۱۱۶ متر بوده است. فانوس دریایی اسکندریه بهتدریج بر اثر زلزلههای متعدد از سال ۹۵۶ تا ۱۳۲۳ میلادی بهکلی فروریخت. از آن زمان تاکنون، بخشی از بقایای آن در اعماق رود نیل کشف شده است.
ممنون که خوندید ❤️