اختصاصی طرفداری | این فقط گزارش یک بازی کلاسیک جام جهانی در دوران معاصر نیست. این یک درامای سرتاسر تعلیق، یک تقابل پرحادثه میان دو شماره 10 نمادین فوتبال این عصر برای حال و آینده جهانبینی ستارهای است که در 32 سالگی با وجود استعداد بیپایان و لحظات درخشان از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. حتماً پیش از خواندن این متن، سری به گزارش کامل امیرحسین خان صدر از برترین لحظات ادن هازارد زده و با توصیفات آن به اندازهٔ کافی سیراب شدهاید...
بهترین بازیکنان فوتبال را چطور ردهبندی میکنید؟ بله خب، گلها آن بالای بالا قرار دارند. سپس پاس گلها، افتخارات فردی و تیمی و در مورد وسواس دیوانهکنندهٔ دوران مسی - رونالدو، تعداد ضربات کاشته از فاصله 30+ متر! نظرتان در مورد بازیکنی که در یک بازی گلی نزند، پاس گلی ندهد و حتی بهعنوان بازیکن برتر زمین انتخاب نشود چیست؟ بیایید به چشمان خود اعتماد کنیم. وقتی بهترین بازیکن را با دو چشم خود و بیاعتنا به آمار سایتها و اپها و... دور و اطرافمان میبینیم. وقتی بازی آن شب در کازان را بار دیگر به یاد میآوریم... برزیل - بلژیک 2018.
وقتی در شبکه 3 اثری از دکتر حمیدرضا صدر عزیز و استاد امیرخان حاجرضایی نمیبینی، میروی سراغ گری و رفقایش. صفی از محبوبترین ستارگان جام جهانی، برای کارشناسی در استودیوی بیبیسی. آلن شیرر، یورگن کلینزمن، ریو فردیناند و گری لینهکر که مثل همیشه آتش را با جادوی کلمات به جان تماشاگران میاندازد...
«این بازی تیم طلایی و نسل طلایی است...»
شب گرمی در کازان است. رطوبت اندکی بالاست اما مطمئناً عرق روی پیشانی بازیکنان دلیل دیگری دارد. استرس و هیجان بازی یکچهارم نهایی. این بزرگترین آزمون تیته روی نیمکت برزیل است و آخرین فرصتهای نسل طلایی بلژیک. پسرانی که 7، 8 سالی است چشمها را به خود خیره کردهاند. سرها را به سمت خود چرخاندهاند. "راستی این پسر موبور که در وولفسبورگ میدرخشد آلمانی است؟ نخیر دیبروینه اهل بلژیک است... آن مدافع مستحکم من سیتی... او هم بلژیکی است... لوکاکو، بلژیک، ویتسل، بلژیک. کورتوآ، بلژیک. فرتونگن، فلینی، فرمائلن، مونیه... " شگفتانگیز است که ناگهان یک تیم کامل از بازیکنان با تواناییها و هنرمندیهای متنوع، همگی در یک نسل فوتبال بلژیک ظهور کردهاند. راستی یک نفر جا مانده. بله هر نسل طلایی یک شماره 10 میخواهد... یک ادن هازارد...
در برهوت شماره 10های هنرمند تکنیکی، در روزگاری که دیگر خبری از قاب دست دادن لوتار ماتئوس و دیگو آرماندو مارادونا پیش از یک بزرگ جام جهانی نیست، بازی برزیل بلژیک چیزهای دیگری برای نمایش دارد. لباس طلایی رنگ همیشهی برزیل به عنوان بخشی از فرهنگ جام جهانی فوتبال، و نقش و نگارهای فوقالعادهی لباس بلژیک، با بازگشتی پرشکوه به لباس دههٔ 80 بر تن دو ستارهٔ شماره 10 ترکیبی خارقالعاده را خلق کرده. شکار تصویر ادن هازارد و نیمار جونیور هنگام ورود به رختکن، هنگام حرکت در تونل و در لحظهٔ خواندن سرود ملی به نبرد گلادیاتورها غنای بینظیری از ظرافت و هنر میبخشد. شماره 10ها، سلاطین پاس گل، پادشاهان دریبل و اساتید دوهای انفرادی به قلب ارتش مدافعان تنومند تیم رقیب. همه چیز مهیاست... سوووووووووووت.
اینکه از میان عادل خان فردوسی پور و استیو ویلسن یکی را انتخاب کنی انصافاً دشوار است. عادل، از جدالی میگوید که «روی کاغذ، بازی باید بازی جذابی باشه...». کلینزمن و شیرر با برشمردن نیم دوجین ستارهٔ آماده در خط حملهٔ دو تیم تکلیف را از همان استودیوی بیبیسی روشن کردهاند و با آغاز بازی، تفاوتها بهخوبی عیان میشود. تفاوت با بازیهای معمول کسالتبار حساس دور حذفی. حملات، تیر دروازه، فرارها، یورش برزیل و ضد حملات مرگبار بلژیک و غافلگیری زودهنگام... کرنر موّاج ادن هازارد با اشتباه فرناندینیو وارد دروازهٔ برزیل میشود و دقایقی بعد ضد حملهای آتشین با ترکیب لوکاکو و دیبروینه. با گذشت زمان، انگار صدای غرش هواپیمایی در حال پرواز بلند و بلندتر میشود.
پس از گلهای بلژیک، بازی دیگر فقط نبردی مهیج و کلاسیک در یکچهارم نهایی جام جهانی نیست. حالا بازی سناریوی خود را دارد. فراتر از زد و خوردها. شوتها، حملات، تلاش برزیلیها برای بازگشت به بازی و به قول عادل «بازگشت به جام.» در نیمهٔ دوم، بازیگران اصلی پای به داستان میگذارند. ادن هازارد، در نقش کاپیتان بلژیک، ستارهٔ چلسی، فاتح اف ای کاپ در ومبلی و یک شماره 10 اروپایی همان کسی است که باید از نتیجهی درخشان بلژیک محافظت کند و نیمار، گرانترین بازیکن جهان، فاتح سهگانه با بارسا و بازیکنی که از نوجوانی با برچسب «پله» جدید بزرگ شده، قرار است بالاخره برای تیم ملی برزیل کاری در شأن آن شماره 10 طلاییرنگ انجام دهد.
نمایش آغاز شده و ناگهان دست نامرئی و ذهن کارگردانی که هیچگاه در بازی فوتبال نمیدانیم کیست در زمین غافلگیرمان میکند... نقشها عوض میشود. خوب و بد جابهجا میشوند و شرور و فرشته جای هم دیگر را میگیرند؛ اروپایی و برزیلی...
وقتی انبوه سرخرنگ مدافعان بلژیکی، گردوخاکی به پا میکند، همه انتظار دارند نیمار شبیه گارینشا، شبیه پله، شبیه ریولینو، شبیه ریوالدو، رونالدینیو و.... به سلامت بیرون آید اما... بیشتر از تصویر یک قهرمان، برزیلیها ناگزیرند شماره 10 خود را دراز کشیده بر زمین نظاره کنند. با صورتی که انگار در حال گریه کردن است، درد کشیدن... و چند ثانیه بعد نیمار بر میخیزد. برای شیرجهٔ بعدی. برای گرفتن یک پنالتی از داور.
در سوی دیگر اما قهرمان اروپایی، روح هنرمند سلسائو را در برابر چشمان میلیونها شیفتهٔ فوتبال فانتزی در جهان احضار میکند. پس از آنکه بازی 1-2 میشود و برزیل چند میلیمتر با تساوی فاصله دارد، این هازارد است که بیرون محوطهٔ جریمهٔ بلژیک را از مهلکه نجات میدهد. پس از هر دفع توپ مدافعان، حرکات انفجاری خود را آغاز میکند. به قول دکتر صدر عزیز در متن پس از بازی «فاگنر، مدافع مستقیم خود را به بند میکشد.» بازی هازارد با فاگنر، شبیه بازی موش و گربه است. هازارد با فاگنر بازی میکند. زجرش میدهد. توپ را به او نشان میدهد و از او دور نگه میدارد. تیته، پائولینوی تنومند را به کمک فاگنر میآورد؛ اما فایدهای ندارد. ادن هازارد، در رکورد خارقالعاده در طول تاریخ جام جهانی و از زمان ثبت آمار اوپتا از سال 1966، 10 دریبل موفق از 10 اقدام خود به دریبل دارد...
آدرنالین... خستگی... آآآآآآآه... بالاخره تمام شد. به اکسل بنگرید. به من نگاه کنید. شادی ناب. آرامش خالص. فقط زانو زدم و خود را به زمین انداختم. اگر 15 دقیقهٔ دیگر طول میکشید ما میباختیم. حتی با وجود سیوهای عالی تیبو (کورتوآ). هففففففف. از نظر ذهنی خالی شده بودم. من همه چیزم را گذاشته بودم... و سپس داور در سوت خود دمید... لحظهای باورنکردنی بود. شما، پس از پیروزی برابر برزیل به نیمهنهایی جام جهانی راه پیدا میکنید. برزیل... بله برزیل بزرگ. این همان لحظهٔ نسل طلایی بلژیک بود که همه منتظرش بودند. به نظرم پس از این بازی بود که نگاهها به ما تغییر کرد.
هازارد در کریسمس سال 2019 و در مصاحبهٔ مفصلی به مناسبت سال نو با نشریهٔ قدیمی بلژیکی Het Laatste Nieuws آن بازی میگوید. لحظات خاص پس از سوت پایان و سکانس پایانی آن سناریوی معرکه:
وقتی سوت پایان به صدا در آمد و من از کنار نیمار گذشتم، حسی طبیعی در من به وجود آمد که به او دلداری دهم. همه انتظار داشتند که او بهترین بازیکن آن جام جهانی شود. مسی از جام کنار رفته بود. رونالدو هم. فشار روی شانههای او سنگینی میکرد. همه چیز دربارهٔ نیمار بود و این جنون روزنامهنگاران است. ما بردیم؟ بهخاطر نیمار بود. باختیم؟ مقصر اوست. من این احساس را درک میکنم. بارها در تیم ملی چنین وظیفهای را در مقیاسی دیگر بر دوش خود حس کردهام. ما در آن لحظه صحبت نکردیم. انگلیسی او آنقدرها خوب نیست. این زبان بدن ما بود که حس را منتقل میکرد. میخواستم بیش از آنکه او را دلداری دهم، کاری کنم که حس احترام کند...
سال 2018، سالی درخشان در زندگی هازارد است. 28 سالگی. با افتخارات شخصی، با چشمکی به مسی و رونالدو، برترینهای دوران، با فتح اف ای کاپ، قرار گرفتن در تیم سال فیفا و بردن جایزهٔ ورزشکار سال بلژیک. با وجود تمام آن افتخارات هازارد سخن پایانی را دربارهٔ آن بازی میگوید. صحبتهای که شاید تعریف جامعی از نگرش او به فوتبال و زندگی است. نگاه ستارهٔ هنرمندی که از نگاه «حسابگر: ما هیچگاه به حق خود نرسید.
نانانانانا این موسیقی متن ذهن من در سال 2018 بود... قطعهٔ Freed From Desire از gala و آن بازی تصویری از تمام سال من. بهترین بازی زندگیام را انجام دادم. من در طول دوران حرفهای خود میادین بزرگی را تجربه کردم؛ اما یکچهارم نهایی جام جهانی، برزیل، هازارد برابر نیمار، اینکه در آن بازی گلی نزدم و پاس گلی ندادم، بیش از همه مرا راضی میکند. اینها چیزی است که مردم مدام در حال شمارش آن هستند. گلها. پاسهای گل. من در کازان ثابت کردم بدون آنها نیز میتوان یک نمایش عالی داشت...
و در پایان فقط یک آرزو... ایکاش هیچگاه ادن به طمع میوهٔ ممنوعه، پای به باغ برنابئو نمیگذاشت...