آهنگ فیلم
Padmaavat یک فیلم درام تاریخی هندی زبان محصول ۲۰۱۸ به کارگردانی سانجی لیلا باانسالی است.
با بودجه تولید 180 کرور روپیه (26.32 میلیون دلار) تا 190 کرور روپیه (27.78 میلیون دلار آمریکا)، یکی از گران ترین فیلم های هندی است که تاکنون ساخته شده است.
{داستان اصلی - حاوی اسپویل}
در افغانستان قرن سیزدهم، حاکم خلجی، جلال الدین خلجی، قصد دارد تاج و تخت دهلی را به دست گیرد. برادرزاده اش علاءالدین خلجی از مهرونیسا دختر جلال الدین خواستگاری می کند. عروسی آنها سازماندهی شده است، اما در شب واقعه، علاءالدین با زن دیگری درگیر زنا می شود. شریف پاشا یکی از درباریان شاهد این عمل است و به سرعت توسط علاءالدین کشته می شود. مهرونیسا در جریان عروسی از این موضوع مطلع می شود و او را وحشت زده رها می کند. عروسی برپا می شود و علاءالدین به عنوان ژنرال ارشد در ارتش جلال الدین منصوب می شود.
در سینگال، شاهزاده خانم پادماواتی هنگام شکار در جنگل، به طور تصادفی فرمانروای راجپوتی موار، ماهاروال راتان سینگ را زخمی می کند. همانطور که او با او رفتار می کند، او فاش می کند که به سینهال سفر کرده است تا برای تنها همسرش نگماتی، مرواریدهای کمیاب به دست آورد. در نهایت این دو به هم پیوند می خورند و عاشق هم می شوند. راتان سینگ از پادماواتی خواستگاری می کند، او موافقت می کند و با اجازه پدرش با هم ازدواج می کنند.
جلال الدین تاج و تخت دهلی را به دست می گیرد و علاءالدین را برای دفع حمله مغول می فرستد. علاءالدین در انجام این کار موفق است، اما یک حمله غیرمجاز به دواگیری انجام می دهد. او شاهزاده خانم را در آنجا اسیر می کند و او را صیغه خود می کند. اطاعت خان، همسر و برادرزاده جلال الدین، او را از جاه طلبی علاءالدین برای تصاحب تاج و تخت برحذر می دارند. با این حال، او به کارا می رود تا علاءالدین را ملاقات کند و برده مالک کافور را به او هدیه می دهد. علاءالدین وزیران جلال الدین را توسط مالک کافور ترور می کند و جلال الدین توسط یکی از ژنرال های علاءالدین کشته می شود. علاءالدین سپس به دهلی بازگشت و خود را سلطان جدید معرفی کرد. با گذشت زمان علاء الدین و کافور بسیار به هم نزدیک می شوند و کافور به عنوان ژنرال در ارتش علاءالدین قد علم می کند.
پادماواتی با راتان سینگ به Mewar سفر می کند و توسط کشیش سلطنتی خود، Raghav Chetan مورد برکت قرار می گیرد. چتان بعداً مخفیانه وارد کاخ می شود و از لحظه ای صمیمی بین راتان و پادماواتی جاسوسی می کند و متعاقباً تبعید می شود. سپس به دهلی می رود و علاءالدین را از زیبایی پادماواتی آگاه می کند. علاءالدین که به داشتن هر چیز استثنایی علاقه دارد، راجپوت ها را به دهلی دعوت می کند، اما دعوت او رد می شود. او با عصبانیت، پایتخت راتان سینگ، چیتور را محاصره می کند. پس از شش ماه محاصره ناموفق، علاءالدین به خاطر هولی تظاهر به صلح می کند و اجازه می یابد وارد چیتور شود و در آنجا با راتان سینگ ملاقات می کند. او می خواهد پادماواتی را ببیند. راتان سینگ این درخواست را میپذیرد، اما فقط برای لحظهای در حالی که علاءالدین را از دیدن چهرهاش باز میدارد. راتان سینگ توسط خیلجی فریب خورده و به عنوان زندانی به دهلی برده می شود.
با اصرار ملکه نگماتی، پادماواتی موافقت می کند که تحت شرایطی علاءالدین را ببیند: او ابتدا با راتان ملاقات خواهد کرد، در طول ملاقات آنها هیچ محافظ مردی وجود نخواهد داشت و چتان به دلیل خیانت قبلی خود اعدام خواهد شد. علاءالدین موافق است؛ پادماواتی سپس برای ملاقات با او به دهلی می رود. در همین حین، علاءالدین از طرح ترور برادرزادهاش جان سالم به در میبرد، هرچند که مجروح میشود. هنگامی که برادرزاده اش در حال بهبودی در رختخواب او را ملاقات می کند تا از پیروزی او خوشحال شود، علاءالدین بیدار می شود و او را می کشد. راجپوت ها که در لباس زنانه مبدل شده بودند، قصد دارند صبح، در زمان نماز صبح، به سربازان خیلجی کمین کنند. پادماواتی به همراه ژنرال های چیتر، گورا و بدال، راتان سینگ را آزاد می کند و با کمک مهرونیسا فرار می کند. راتان با علاءالدین روبرو می شود و او از راتان می خواهد که از این فرصت استفاده کند و او را در حالت ضعیفش بکشد. با این حال، راتن امتناع می کند زیرا این مخالف عقیده راجپوت در مورد حمله نکردن به مجروحان است. کمین راجپوت طبق برنامه پیش می رود، اما سربازان خیلجی از آن مطلع می شوند و حمله را دفع می کنند و راجپوت ها را می کشند که به پادشاه و ملکه اجازه فرار می دهند.
علاء الدین مهرونیسا را به دلیل کمک به راجپوت ها زندانی می کند و به سمت چیتر لشکرکشی می کند. او و راتان سینگ در یک دوئل شرکت می کنند. علاءالدین مجروح می شود و شمشیر خود را به زمین می اندازد، راتان می خواهد او را بکشد که کافور از فرصت استفاده می کند و در حالی که پشتش با تیرها برگردانده می شود، راتان را مجروح می کند. او در حین مرگ، علاءالدین و نیروهایش را به خاطر جنگ غیر شرافتمندانه سرزنش می کند. ارتش بسیار بزرگتر خیلجی راجپوت های پراکنده را شکست می دهد و چیتور را اسیر می کند، اما نمی تواند زنان راجپوت را که جوهار (خودکشی دسته جمعی با آتش زدن) را همراه با پادماواتی انجام می دهند، دستگیر کنند و تلاش علاءالدین را با شکست مواجه کرده و او را خشمگین می کند.
بیش از ۵۸۵ کرور روپیه (۷۳ میلیون دلار آمریکا) در باکس آفیس فروش کرد و به یک موفقیت تجاری بزرگ و هجدهمین فیلم هندی پرفروش تمام دوران تبدیل شد.