در این مقاله به بررسی نکات و حقایق جالب فیلم Interstellar یکی از بهترین فیلمهای علمی تخیلی سینما خواهیم پرداخت. با زومجی همراه باشید.
بهزودی کریستوفر نولان دوباره به بحث اصلی اهالی سینما تبدیل خواهد شد؛ چراکه فیلم جدیدش یعنی اوپنهایمر قرار است که چند ماه دیگر روی پرده سینماها رود و بازهم شاهد این بحث خواهیم بود که آیا کریستوفر نولان کارگردان قابلی است یا خیر؟ حقیقتش را بخواهید جواب این سؤال برای من یک «بله» خیلی محکم است. کریستوفر نولان تنها با ساخت فیلمهایی مانند فیلمهای Dark Knight، فیلم Inception، فیلم Memento و همین فیلم Interstellar میتواند پروندهای برای خودش داشته باشد که با ارجاع به آن بتوانیم او را درمیان کارگردانهای صاحب سبک هالیوود قرار دهیم.
حالا چرا خیلیها عقیده دارند فیلم Interstellar میتواند بهترین فیلم این کارگردان محبوب بهشمار رود؟ در این مقاله سعی کردهایم تا با بررسی جنبههای فنی و مراحل ساخت این فیلم سینمایی، پاسخی هرچند کوتاه به این سؤال دهیم. فیلمی که مانند برخی دیگر از کارهای نولان با چاشنی بازی با زمان و اضافه کردن آن به یک داستان علمی تخیلی و کاوش در نقاط مختلف کهکشان هیجان مخاطب خودش را تا لحظه آخر در بالاترین نقطه ممکن نگه میدارد. پس برای اینکه ببینیم آیا این فیلم بهترین فیلم کریستوفر نولان تلقی میشود یا خیر تصمیم گرفتیم در این مقاله نگاهی کنیم به حقایق جالب فیلم Interstellar؛ حقایقی که شاید از آنها اطلاعی نداشته باشید
- شروع ساخت فیلم اینتراستلار
همانقدر که فیلمهای کریستوفر نولان را میتوانیم فیلمهایی جذاب بدانیم، داستانهای مربوطبه ساخت فیلمهای او هم مانند خود فیلمها جذابیت خاص خودشان را دارند. بااینحال درابتدا اصلا قرار نبود وی کارگردان این فیلم سینمایی باشد و استودیو سازنده آن قصد داشت تا وظیفه کارگردانی آن را برعهده استیون اسپیلبرگ قرار دهد. چراکه اسپیلبرگ در طول فعالیت هنری خود بارها و بارها به همه نشان داده است که میتواند فیلمهای علمی تخیلی فوقالعادهای را روی پرده سینماها ببرد.
از سال ۲۰۰۶ اسپیلبرگ قصد داشت این فیلم را کارگردانی و جاناتان نولان، برادر کریستوفر نولان را برای نوشتن فیلمنامه آن دعوت کند. زمانیکه اسپیلبرگ برای ساخت سایر پروژههای خود مراحل ساخت این فیلم را ترک کرد، جاناتان نولان برادر خود را برای کارگردانی این اثر به سازندگان فیلم پیشنهاد داد. البته جدا شدن استودیوی دریموورک از پارامونت پیکچرز نیز در این مسئله نقش پررنگی داشت. کریستوفر نولان قبل از پذیرفتن این مسئولیت ایدههایی برای ساخت یک فیلم علمی تخیلی در ذهن داشت که ترکیب ایدههای او و فیلمنامه برادرش جاناتان، فیلمی که درنهایت اکران شد را شکل دادند.
این موضوع که اینتراستلارِ ساخته شده توسط اسپیلبرگ با نسخه کارگردانی شده توسط نولان چه تفاوتهایی میتوانست داشته باشد را نمیدانیم ولی از چند نکته مهم درباره فیلمنامه ابتدایی آن نسخه از فیلم اطلاع داریم. مهمترین نکته آن مربوطبه رابطه میان کوپر و برند میشود که در نسخه اسپیلبرگ قرار بود رابطه بسیار رمانتیکتری میان آنها شکل بگیرد و روند اصلی داستان را شکل دهد. همچنین قرار بود کوپر در سال ۲۲۳۰ به زمین برگردد تا درمیان زبالههای باقیمانده در زمین تحقیقاتی را آغاز کند و این بار نه در فضا که روی کره زمین ماجراجویی جدیدی را پیش ببرد. بهنظر شما نسخه اسپیلبرگ میتوانست موفقتر از فیلمی که مشاهده کردیم، ظاهر شود؟
یکی دیگر از نکات بسیار جالب مراحل ساخت فیلم Interstellar مربوطبه لوکیشنهای فیلمبرداری آن میشود. درباره استفاده نکردن از پرده سبز در این فیلم در ادامه مقاله بهطور مفصل صحبت خواهیم کرد و در این مورد تنها به این نکته اشاره میکنیم که کریستوفر نولان برای فرار از پرده سبز دنبال لوکیشنهایی میگشت که بتوانند صحنه موردنظر در هر قسمت از داستان فیلم را در واقعیترین شکل ممکن بهتصویر بکشند. بههمیندلیل تیم سازنده این فیلم سینمایی همراهبا بازیگران به نقاط مختلفی در جهان سفر کردند تا فیلمبرداری فیلم را در آن مناطق به پایان برسانند.
اگر بخواهیم بهطور خلاصه به برخی از مناطق استفاده شده در فیلمبرداری اینتراستلار اشاره کنیم میتوانیم به منطقهای در جنوب کشور ایسلند به نام The Eldhraun lava field، به منطقه دیگری به نام Svínafellsjökull و جزیره Mafabot در همین کشور و مناطق کوهستانی آلبرتا در کشور کانادا اشاره کنیم که احتمالا مهمترین و بهیادماندنیترین سکانسهای این فیلم در این مناطق جلوی دوربین رفتهاند..
۲- صدا و تصویر
یکی از المانهای فوقالعاده جذاب اکثر فیلمهای کریستوفر نولان بدون هیچ شکی موسیقی متن آنها بهشمار میرود که جذابیت تصاویر را دوچندان میکنند. فیلم اینتراستلار پنجمین همکاری کریستوفر نولان و هانس زیمر در فیلمهای متفاوت تلقی میشد. با آغاز مراحل ساخت فیلم، کریستوفر نولان به هانس زیمر گفت که شیوههای قبلی و مرسوم خود را کنار بگذارد و یک شیوه جدید و نو برای ساخت موسیقی متن این فیلم ابداع کند؛ نولان نمیخواست که موسیقی متن این فیلم شبیه به موسیقی متن فیلمهای گذشته او باشد.
کریستوفر نولان هیچگونه اطلاعاتی از شخصیتهای فیلم و جزییات داستان آن در اختیار زیمر قرار نداد، تنها چیزی که زیمر از نولان دریافت کرد یک کاغذ کوچک از شرح حال و هوای فیلم بود، همین! بهدلیل اینکه زمان موضوع بسیار مهمی در فیلم Interstellar بهشمار میرود، هانس زیمر تمام موسیقی متن این فیلم را براساس یک ریتم خاص طراحی کرد؛ ریتمی که زیمر برای این فیلم طراحی کرد به این صورت بود که در هر ثانیه یک ضربان به گوش شنونده برسد. کریستوفر نولان با پیشنهاد ابداع یک شیوه کاملا جدید برای موسیقی متن این فیلم عقیده داشت که فیلمی که قرار است آینده را بهتصویر بکشد باید موسیقی متن آن هم متعلق به آینده باشد.
خب از صدای فیلم که عبور کنیم به تصویر آن میرسیم؛ تصویری که هرچقدر از شگفتانگیز بودن آن صحبت کنیم باور کنید کافی نیست. همانطور که کریستوفر نولان برای موسیقی متن فیلم Interstellar ایده ابداع یک روش نوین را در سر داشت برای بهتصویر کشیدن برخی از تصاویر فیلم هم همین مسیر را طی کرد تا ساخت این فیلم سینمایی استاندارد جدیدی را برای فیلمهای علمی تخیلی رسم کرده باشد.
بهجای اینکه تصاویر کرمچاله و سیاهچاله موجود در فیلم نتیجه تخیلات تیم سازنده آن باشد، تیم جلوههای ویژه این فیلم با کمک دکتر کیپ تورن (که در ادامه مقاله بیشتر با او آشنا خواهیم شد) سعی کردند تصاویر کرمچاله و سیاهچاله را تا جای ممکن واقعی نشان دهند. دکتر تورن با جمعآوری یک تیم جلوههای ویژه به رهبری پائول فرانکلین، توانست تصاویری بسیار واقعی از این پدیدههای کیهانی را در اختیار سازندگان قرار دهند؛ چند سال پس از اکران این فیلم دانشمندان موفق شدند تا تصویری از افق رویداد یک سیاهچاله ثبت کنند، این تصویر باعث شد تا ببینیم سایهچاله موجود در این فیلم چقدر به واقعیت نزدیک است.
دکتر تورن اطلاعات و جزییات بسیار زیادی از سیاهچالهها در اختیار تیم جلوههای ویژه قرار داد، این اطلاعات بهقدری زیاد و مفصل بودند که تیم جلوههای ویژه مجبور به طراحی و ساخت یک برنامهی CGI جدید شدند تا بتواند این اطلاعات را پردازش و تصاویر نهایی را در اختیار تیم سازنده قرار دهند. بههمیندلیل از تکنولوژیهای کامپیوتری دردسترس در زمان ساخت فیلم نمیشد انتظار بهترین نتیجه را داشت و بههمیندلیل برنامههای تکنولوژی CGI بهکار رفته در این فیلم یک قدم از نسل خودشان جلوتر هستند و برای اولینبار در ساخت این فیلم سینمایی از آنها استفاده شده است.
نکته جالب دیگری درباره تصاویر المانهای فضایی این فیلم وجود دارد؛ این موضوع برکسی پوشیده نیست که کریستوفر نولان برای ساخت فیلم اینتراستلار از فیلم اودیسه فضایی به کارگردانی استنلی کوبریک، الهام گرفته است. این واقعیت که کرمچاله موجود در فیلم Interstellar در نزدیکی زحل قرار گرفته، اشارهای بسیار ریز به برنامه کوبریک برای ساخت اودیسه فضایی دارد. برنامه اصلی کوبریک بهتصویر کشیدن سیاره زحل در فیلم خود بود که در انتها به جای آن سیاره مشتری در فیلم قرار گرفت. امکانات دهه ۶۰ میلادی آنقدر پیشرفته و کافی نبود که بتوانند حلقههای سیاره زحل را بهخوبی نشان دهند. بااینحال کریستوفر نولان با انجام اینکار علاوهبر نشان دادن زیباییهای سیاره زحل به بهترین شکل ممکن، اشاره کوچکی به فیلم محبوب اودیسه فضایی داشت.
- قوانین علمی و پیروی از آنها
در نکات قبلی این مقاله به دکتر کیپ تورن اشاره کردیم ولی در این مورد بیشتر درباره او صحبت خواهیم کرد؛ چراکه این فیزیکدان و اخترشناس سرشناس آمریکایی نقش بسیار پررنگی در مراحل ساخت فیلم Interstellar داشت و دروغ نیست اگر بگوییم یکی از مهمترین دلایل واقعگرایانه بودن این فیلم بهشمار میرود.
دکتر کیپ تورن، فیزیکدان برجسته و نامزد کسب جایزه نوبل برای منطق این فیلم دو قانون مهم وضع کرد که هردو توسط کریستوفر نولان تایید شدند و مورد تصویب تیم سازنده فیلم قرار گرفتند. قانون اول این بود که هیچگونه صحنهای در فیلم نباید قوانین فیزیک که ثابت شدهاند را نقض کند و قانون دوم او این بود که هرگونه حدس و گمان در فیلم درباره مسائلی که بشر از آن آگاه نیست باید از جانب یک دانشمند بیان شود و نه از جانب نویسنده فیلم. کریستوفر نولان با این قوانین موافقت کرد و این قوانین نهتنها باعث نشد تا هیجانانگیز بودن خط داستانی فیلم کمتر شود بلکه باعث جذابتر و واقعگرایانهتر شدن آن شد.
موضوعی که بین دکتر تورن و نولان حل نشد این بود که دکتر تورن بههیچوجه موافق حرکت شخصیتهای فیلم با سرعتی بیش از سرعت نور نبود ولی کارگردان فیلم با این موضوع مشکلی نداشت. بااینحال حرکت با سرعتی بیشتر از سرعت نور المانی بهشمار نمیرود که منطق این فیلم سینمایی را بهطرز فزایندهای از واقعیت دور کند و دکتر تورن نیز درنهایت با آن مشکلی نداشت. خود کریستوفر نولان در یک مصاحبه تلویزیونی با اشاره به این موضوع گفته بود که حرکت روی مسیری که دکتر تورن برای منطق فیلم رسم کرده بود، باعث شد تا نهتنها سازندگان فیلم از منطقی که درنظر داشتند دور نشوند که باعث شد تا مخاطبان فیلم هم باوجود تمام المانهای علمی تخیلی فیلم از واقعگرایانه بودن آن لذت ببرند.
- حداقل استفاده از تصاویر کامپیوتری
وقتی درباره فیلمهای علمی تخیلی صحبت میکنیم خیلی راحت میتوانیم بپذیریم که در آنها تصاویر کامپیوتری و تکنولوژی CGI نقش بسیار پررنگی داشته باشند و وقتی متوجه میشویم که فیلمی مانند فیلم Interstellar با این میزان از المانهای علمی تخیلی چقدر کم از آنها استفاده کرده، مخمان سوت میکشد.
شخصیت تارس، ربات حاضر در فیلم که اسم او مخفف اصطلاح (technically artificial robotic system) است، از لحاظ رفتاری و ظاهری با سایر رباتهای حاضر در سایر فیلمهای فضایی مانند R2-D2 یا بندر، متفاوت است. تارس در این فیلم هیچگونه رفتار انسانی ندارد ولی شخصیت او قابل برنامهریزی است و میتوان با دادن برنامه صحیح به آن، رفتار متفاوتی از او انتظار داشت. هرچند نحوه حرکت او در سکانسهای فیلم کمی غیرقابل توصیف تلقی میشود ولی بااینحال او در تمام روند داستانی فیلم حضور داشته است.
بااینحال حضور تارس در فیلم حاصل جلوههای ویژه نبوده و تیم سازنده فیلم واقعا یک ربات برای شخصیت تارس خلق کردند. این ربات توسط بیل اروین کنترل و صدای تارس نیز صدای او بود؛ در مراحل پایانی ساخت فیلم صدای او از شخصیت تارس حذف شد و صدای ضبط شده توسط یک سیستمعامل جای صدای بیل اروین را گرفت. خلاصه اینکه تارس، ربات دوستداشتنی فیلم اینتراستلار بهطور کاملا واقعی ساخته شد و همچنان در زیرزمین استودیو برادران وارنر حضور دارد.
اما به جاهای سختتر ماجرا برسیم. معمولا ساخت فیلمهایی پرهزینه مانند Interstellar جلوی پرده سبز انجام میشود و بعد از ایفای نقش بازیگران، با جلوههای ویژه جزییات پیرامون آنها را به صحنه اضافه میکنند. کریستوفر نولان از این ایده اصلا خوشش نمیآمد؛ او نمیخواست بازیگران به چیزی عکسالعمل نشان بدهند که در واقعیت آن را نمیبینند. بنابراین تیم سازنده فیلم قبل از آغاز فیلمبرداری هر صحنه، جلوههای ویژه آن را تهیه میکردند و کارگردان آنها را در فضای پیرامون بازیگران بهتصویر میکشید.
به این صورت عکسالعمل بازیگران به جزییات پیرامون خود بسیار واقعیتر شکل میگرفت. شخصیتهای فیلم اگر از پنجره فضاپیما بیرون را نگاه میکردند، پردهی سبزی نمیدیدند بلکه ستارگان یا سطح سیارهها را میدیدند. این تصمیم کریستوفر نولان بهگفته بازیگران فیلم یکی از نکات بسیار مثبت آن بود که عکسالعملهای شخصیتهای داستان را بسیار واقعیتر نشان میداد. این موضوع که کریستوفر نولان از پرده سبز و تصاویر کامپیوتری فراری است را تقریبا در تمام فیلمهای کارگردانی شده توسط او دیدهایم.
درباره لباس شخصیتها هم یک نکته بسیار جالب وجود دارد. در فیلمهای فضایی لباس فضانوردان تنها از لحاظ ظاهری به لباس واقعی فضانوردان شبیه است ولی در فیلم Interstellar همانطور که میتوان حدس زد چنین چیزی وجود ندارد. تمام لباسهای استفاده شده توسط شخصیتهای فیلم در فضا نهتنها از لحاظ ظاهری که از لحاظ کارکرد با لباسهای واقعی فضانوردان شباهت دارند.
مری زوفرس، طراح ارشد لباس این فیلم سینمایی پس از آزمون و خطا و امتحان کردن دهها جنس و طرح مختلف به این نتیجه رسید که میتواند بهخوبی یک تعادل بسیار عالی میان ظاهر و عملکرد لباسها پیدا کند. به این ترتیب شخصیتهای این فیلم درون لباسها بهراحتی میتوانستند نفس بکشند و حتی میتوانستند در صورت امکان بهطور واقعی از آنها خارج از اتمسفر کره زمین استفاده کنند. درون این لباسها که تقریبا ۱۵ کیلوگرم وزن داشتند یک سیستم خنککننده نیز تعبیه شده بود تا بازیگران فیلم بتوانند برای مدت طولانیتر از آنها استفاده کنند تا نیازی به قطع شدن پیاپی فیلمبرداری وجود نداشته باشد.
۵- آغاز و پایان
اگر مثل من بارها فیلم اینتراستلار را تماشا کرده باشید قطعا در خاطر دارید که فیلم با چه تصاویری شروع میشد و پایان مییابد؛ مصاحبههایی که در آنها افراد معمولا مسن درباره طوفانهای شن و ضررهای مالی و جانی این فاجعه صحبت میکردند. این مصاحبهها هم مانند بخش عظیمی از این فیلم سینمایی کاملا واقعی هستند و برای استفاده در این فیلم ساخته نشدهاند
در سال ۲۰۱۲ میلادی یک مستند آمریکایی به نام The Dust Bowl به کارگردانی کن بِرنز ازطریق شبکههای تلویزیونی آمریکا روی آنتن رفت که در آن به ضررهای جبرانناپذیر طوفانهای بزرگ گردوخاک در بازه زمانی میان دهه ۳۰ تا دهه ۶۰ میلادی پرداخته شده است. در این مستند با افرادی مصاحبه شده است که در این طوفانهای سهمگین ضررهای مالی و جانی بسیار شدیدی را متحمل شدهاند و نهتنها درباره این موضوع صحبت میکنند که برخی از خاطرات جالب و درعینحال تلخ خودشان از زمان وقوع این حادثه را تعریف میکنند.
بههمیندلیل افرادی که در این مستند با آنها صحبت شده است، معمولا سن بالایی دارند و در آن زمان بهطور واقعی طوفانهای بزرگی را تجربه کردهاند. کریستوفر نولان فرصت را غنیمت شمرد و پس از صحبت با سازندگان این مستند توانست اجازه استفاده از آن در فیلم Interstellar را بهدست آورد. تصمیمی جالب که بهخوبی میتواند زمینه داستانی این فیلم و مشکلات آن شهر کوچک را به مخاطب خودش منتقل کند.
نظر شما همراهان عزیز و همیشگی سایت زومجی درباره فیلم Interstellar چیست؟ بهنظر شما کریستوفر نولان با فیلم جدیدش میتواند اثر تحسینبرانگیز دیگری را به سینما هدیه دهد؟ بهنظر شما میتوانیم اینتراستلار را بهترین فیلم کریستوفر نولان بدانیم؟
منبع اقتباس زوجمی