نیکولا تسلا متولد و بزرگ شده در کشور اتریش، کسی که برای اولین بار در سال 1870 مهندسی و فیزیک را بدون دریافت مدرک تحصیل کرد و سپس در اوایل 1880 تجربه عملی را به دست آورد که در زمینه تلفن و در صنعت برق مشغول به کار بود. در سال 1884 به ایالات متحده مهاجرت کرد و تابعه آنجا شد. او برای مدت کوتاهی در کارخانه ماشین سازی ادیسون در شهر نیویورک کار میکرد. تسلا با کمک شرکای خود برای تامین مالی و بازاریابی ایده های خود، آزمایشگاه ها و شرکت هایی را در نیویورک راه اندازی کرد تا طیف وسیعی از دستگاه های الکتریکی و مکانیکی را توسعه دهند. موتور القایی AC و اختراعات AC چند فاز مربوط به آن، که توسط وستینگهاوس الکتریک در سال 1888 مجوز گرفت.
تسلا در تلاش برای توسعه اختراعاتی که میتوانست ثبت اختراع و به بازار عرضه کند، طیف وسیعی از آزمایش ها را با ژنراتورهای مکانیکی، لوله های تخلیه الکتریکی و تصویر برداری اولیه اشعه ایکس انجام داد. او همچنین یک قایق با کنترل بی سیم ساخت که یکی از اولین قایق هایی است که تا به حال به نمایش گذاشته شده است. تسلا به عنوان یک مخترع به خوبی شناخته شد و دستاوردهای خود را به افراد مشهور و مشتریان ثروتمند در آزمایشگاه خود نشان داد و به دلیل مهارت خود در سخنرانی های عمومی مورد توجه قرار گرفت. در طول دهه 90، تسلا ایده های خود را برای روشنایی بدون نیاز به سیم و توزیع بدون سیم برق در سراسر جهان در آزمایش های برق با ولتاژ بالا و فرکانس بالا در نیویورک و کلرادو اسپرینگز دنبال کرد. در سال 1893، او اظهاراتی در مورد امکان ارتباط بی سیم با دستگاه های خود ارائه کرد و تسلا سعی کرد از این ایده ها در پروژه ناتمام برج واردنکلیف خود، یک فرستنده برق و ارتباطات بی سیم بین قاره ای استفاده عملی کند، اما قبل از اینکه بتواند آن را تکمیل کند، بودجه اش تمام شد و آن آزمایشات ناقص ماندند.
تسلا که بیشتر پول خود را خرج کرده بود، در مجموعه ای از هتل های نیویورک زندگی میکرد و قبض های پرداخت نشده را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاشت و نهایتا او در ژانویه 1943 در شهر نیویورک درگذشت.
🟤 اوایل زندگی؛
نیکولا تسلا در دهکده سمیلجان، در مرز نظامی، در امپراتوری اتریش (کرواسی کنونی)، در 10 ژانویه به دنیا آمد. پدرش، میلوتین تسلا کشیش کلیسا بود.
مادر تسلا، جوکا ماندیک استعدادی در ساخت ابزارهای صنایع دستی خانگی و لوازم مکانیکی داشت و توانایی حفظ اشعار حماسی صربی را نیز داشت. جوکا هرگز آموزش رسمی ندیده بود و تسلا حافظه و توانایی های خلاقانه خود را مدیون ژنتیک و تاثیر مادرش میداند. تسلا چهارمین فرزند از پنج فرزند خانواده بود. او سه خواهر به نام های میلکا، آنجلینا و ماریکا و یک برادر بزرگ تر به نام دَن داشت که وقتی تسلا پنج ساله بود در یک تصادف اسب سواری کشته شد. در سال 1861، تسلا به مدرسه ابتدایی در سمیلجان (نام روستایی در منطقه کوهستانی در کرواسی) رفت و در آنجا زبان آلمانی، حساب و دین خواند. در سال 1862، خانواده تسلا به جایی که پدر تسلا به عنوان کشیش محله کار میکرد، نقل مکان کردند. نیکولا تحصیلات ابتدایی و پس از آن دوره راهنمایی را به پایان رساند و در سال 1870 برای حضور در دبیرستان Higher Real Gymnasium که در آن کلاس ها به زبان آلمانی برگزار میشد، تسلا به Karlovac نقل مکان کرد.
تسلا بعدها نوشت که به الکتریسیته توسط استاد فیزیک خود علاقه مند شده است. تسلا قادر بود حساب انتگرال را بدون نیاز به نوشتن در سر خود انجام دهد، که معلمانش را بر آن داشت تا باور کنند که او تقلب میکند! او دوره چهار ساله خود را در سه سال به پایان رساند و در سال 1873 فارغ التحصیل شد.
تسلا پس از فارغ التحصیلی به اسمیلجان بازگشت، اما خیلی زود به وبا مبتلا شد، به مدت 9 ماه در بستر بود و چندین بار به مرگ نزدیک شد. پدر تسلا که یک کشیش بود به خدای خود قول داد در صورت بهبودی نیکولا از بیماری، او را به بهترین دانشکده مهندسی بفرستد.
او در سال 1875 با بورسیه نظامی، در کالج سلطنتی گراتس ثبت نام کرد. تسلا در زندگی نامه خود گفت که سخت کار کرده و بالاترین نمرات ممکن را کسب کرده است، 9 امتحان را گذرانده است (تقریبا دو برابر تعداد مورد نیاز) و از رئیس دانشکده فنی تقدیر نامه دریافت کرده است.
در گراتس، تسلا به شیفتگی خود نسبت به سخنرانی های مفصل در مورد الکتریسیته که توسط پروفسور Jakob Pöschl ارائه شده بود اشاره کرد و توضیح داد که چگونه پیشنهاداتی را برای بهبود طراحی ارائه کرده است. هر چند در سال سوم حضورش با یک شکست مواجه شد و هرگز فارغ التحصیل نشد و در دسامبر 1878 گراتس را ترک کرد.
خانواده تسلا پس از ترک مدرسه از او خبری نداشتند. در میان همکلاسی هایش شایعه ای وجود داشت مبنی بر اینکه او در رودخانه نزدیک مور غرق شده است، اما در ژانویه یکی از هم کلاسی هایش به تسلا در شهر ماریبور برخورد کرد و آن برخورد را به خانواده تسلا گزارش داد. معلوم شد که تسلا در آنجا به عنوان نقشه کش برای 60 فلورین در ماه کار کرده است (به پول ما چیزی حدود 2 میلیون تومان). در مارس 1879، میلوتین سرانجام پسرش را پیدا کرد و سعی کرد او را متقاعد کند که به خانه بازگردد و تحصیلات خود را در پراگ ادامه دهد. تسلا در اواخر همان ماه زمانی که به دلیل نداشتن اجازه اقامت اخراج شد، به گاسپیچ بازگشت. پدر تسلا ماه بعد، در 17 آوریل 1879، در سن 60 سالگی پس از یک بیماری نامشخص درگذشت. در طول بقیه سال تسلا به کلاس بزرگی از دانش آموزان در مدرسه قدیمی خود در گاسپیچ تدریس میکرد.
تسلا در سال 1881 به بوداپست (مجارستان) نقل مکان کرد تا زیر نظر تیوادار پوشکاش در یک شرکت تلگراف، اداره تلفن بوداپست، کار کند. به محض ورود، تسلا متوجه شد که شرکتی که در آن زمان در حال ساخت بود، کارایی ندارد، بنابر این به عنوان نقشه کش در دفتر مرکزی تلگراف کار کرد. ظرف چند ماه، صرافی تلفن بوداپست فعال شد و تسلا به عنوان مدیر ارشد برق اختصاص یافت. تسلا در طول کار خود، پیشرفت های زیادی در تجهیزات ایستگاه مرکزی انجام داد و ادعا کرد که یک تکرار کننده یا تقویت کننده تلفن را کامل کرده است که هرگز ثبت اختراع نشده و به طور عمومی توضیح داده نشده است!
🟤 کار برای ادیسون؛
در سال 1882، تیوادار پوشکاش شغل دیگری برای تسلا در پاریس در شرکت ادیسون پیدا کرد. تسلا شروع به کار در صنعتی کرد که در آن زمان یک صنعت کاملا جدید بود؛ نصب چراغ های رشته ای داخلی در سطح شهر در مقیاس بزرگ
این شرکت چندین زیر مجموعه داشت و تسلا در Société Electric Edison، در حومه Ivry-sur-Seine پاریس که مسئول نصب سیستم روشنایی بود، کار میکرد. در آنجا او تجربیات عملی زیادی در مهندسی برق به دست آورد. مدیریت به دانش پیشرفته او در مهندسی و فیزیک توجه کرد و به زودی او را مجبور به طراحی و ساخت نسخه های بهبود یافته دینام و موتورهای تولید کرد. همچنین او برای عیب یابی مشکلات مهندسی در سایر تاسیسات ادیسون که در اطراف فرانسه و آلمان ساخته شده بودند فرستاده شد.
در سال 1884، چارلز بچلر، که مدیر شعبه پاریس شرکت ادیسون، به ایالات متحده بازگردانده شد تا کارخانه ماشین سازی ادیسون، یک بخش تولیدی واقع در شهر نیویورک را مدیریت کند و از تسلا درخواست کردند که تسلا را به ایالات متحده بیاورند. در ژوئن 1884، تسلا به ایالات متحده مهاجرت کرد. تقریبا بلافاصله شروع به کار در ماشین کار در قسمت پایین ایست ساید منهتن کرد، همانطور که در پاریس، تسلا روی عیب یابی تاسیسات و بهبود ژنراتورها کار میکرد. یکی از پروژه هایی که به تسلا داده شد، توسعه یک سیستم روشنایی خیابانی مبتنی بر لامپ قوسی بود. روشنایی قوس الکتریکی محبوب ترین نوع روشنایی خیابان بود، اما به ولتاژ بالا نیاز داشت و با سیستم لامپ رشته ای کم ولتاژ ادیسون ناسازگار بود و باعث شد این شرکت قراردادهای خود را در برخی شهرها از دست بدهد. طرحهای تسلا هرگز به تولید نرسیدند، احتمالا به دلیل پیشرفت های فنی در روشنایی های رشته ای خیابان یا به دلیل قرارداد نصبی که ادیسون با یک شرکت روشنایی قوس الکتریکی انجام داد...
تسلا پس از شش ماه این کار را ترک کرد. اینکه چه رویدادی باعث خروج او شد مشخص نیست.
بلافاصله پس از ترک شرکت ادیسون، تسلا در حال کار بر روی ثبت اختراع یک سیستم روشنایی قوس الکتریکی بود، احتمالا همان سیستمی که او در شرکت ادیسون توسعه داده بود. در مارس 1885، او با وکیل ثبت اختراع، همان وکیلی که ادیسون از آن کمک میگرفت، ملاقات کرد تا برای ثبت ارسال اختراعات کمک بگیرد. سرل، تسلا را به دو تاجر به نام های رابرت لین و بنجامین ویل معرفی کرد، که موافقت کردند یک شرکت تولید و تاسیسات روشنایی قوس الکتریکی به نام تسلا (شرکت تولید و نور الکتریکی تسلا) تامین مالی کنند. سیستم جدید تسلا در مطبوعات فنی مورد توجه قرار گرفت که در مورد ویژگی های پیشرفته آن اظهار نظر کردند.
سرمایه گذاران علاقه کمی به ایده های تسلا برای انواع جدید موتورهای جریان متناوب و تجهیزات انتقال الکتریکی نشان دادند. در سال 1886، شرکای تسلا به این نتیجه رسیدند که بخش تولیدی کسب و کار بسیار رقابتی است و تصمیم گرفتند به سادگی یک شرکت برقی را راه اندازی کنند. آنها یک شرکت جدید تاسیس کردند و شرکت تسلا را رها کردند و مخترع بزرگ را بی پول گذاشتند. تسلا حتی کنترل اختراعاتی را که ایجاد کرده بود از دست داد، زیرا آنها را در ازای سهام به شرکت واگذار کرده بود. او مجبور بود در مشاغل مختلف تعمیر برق و به عنوان حفار خندق با 2 دلار در روز کار کند. بعدها نیکولا تسلا در زندگی نامه اش آن بخش از سال 1886 را به عنوان دوران سختی بازگو کرد و نوشت: "تحصیلات عالی من در شاخه های مختلف علوم، مکانیک و ادبیات به نظرم یک تمسخر بود و به درد نخور به نظر می آمدند"
🟤 AC و موتور القایی؛
در اواخر سال 1886، تسلا با آلفرد براون، سرپرست اتحادیه وسترن، و چارلز فلچر پک، وکیل نیویورک ملاقات کرد. این دو مرد در راه اندازی شرکت ها و ترویج اختراعات و ثبت اختراعات برای منافع مالی تجربه داشتند. بر اساس ایده های جدید تسلا برای تجهیزات الکتریکی، از جمله ایده موتور حرارتی مغناطیسی، آنها موافقت کردند که از مخترع حمایت مالی کنند و حق ثبت اختراع او را مدیریت کنند. آنها با هم در آوریل 1887 شرکت تسلا الکتریک را تشکیل دادند، با یدکیر به توافق رسیدند که سود حاصل از حق ثبت اختراع های تولید شده 1⁄3 به تسلا، 1⁄3 به پک و براون و 1⁄3 به بودجه توسعه تعلق میگیرد. آنها آزمایشگاهی را برای تسلا در 89 خیابان لیبرتی در منهتن راه اندازی کردند، جایی که او روی بهبود و توسعه انواع جدیدی از موتورهای الکتریکی، ژنراتورها و سایر دستگاه ها کار کرد.
در سال 1887، تسلا یک موتور القایی را توسعه داد که با جریان متناوب (AC) کار میکرد، یک قالب سیستم قدرت که به دلیل مزایای آن در انتقال ولتاژ بالا و مسافت های طولانی به سرعت در حال گسترش در اروپا و ایالات متحده بود. موتور از جریان چند فازی استفاده میکرد که یک میدان مغناطیسی دوار برای چرخاندن موتور ایجاد میکرد. این موتور الکتریکی نو آورانه که در ماه می 1888 به ثبت رسید، یک طرح ساده خود راه انداز بود که نیازی به کموتاتور نداشت (وسیله ای که به آرمیچر متصل میشود و سوئیچینگ جریان را انجام میدهد.)، بنابراین از جرقه زدن و نگهداری زیاد برس های مکانیکی در حال سرویس و تعویض مداوم جلوگیری میکرد. همراه با ثبت اختراع موتور، پک و براون ترتیبی دادند که موتور را به اطلاع عموم برسانند، با آزمایش مستقل برای تایید اینکه آن یک پیشرفت عملکردی است، شروع کردند و سپس انتشارات مطبوعاتی به نشریات فنی ارسال شد تا مقالات همزمان با صدور حق اختراع اجرا شوند. فیزیکدان ویلیام آرنولد آنتونی و سردبیر مجله دنیای الکتریک، توماس کامرفورد مارتین، ترتیبی دادند که تسلا، موتور AC خود را در 16 می 1888 در موسسه مهندسین برق آمریکا نشان دهد. مهندسان شاغل در شرکت تولید و برق وستینگهاوس به جورج وستینگهاوس گزارش دادند که تسلا دارای یک موتور AC و سیستم قدرت مرتبط با آن است. ( چیزی که وستینگهاوس برای سیستم جریان متناوب که قبلا بازاریابی میکرد به آن نیاز داشت) وستینگهاوس به دنبال ثبت اختراع بر روی یک موتور القایی مبتنی بر میدان مغناطیسی بدون جابجایی مشابه بود که در سال 1885 توسعه یافت و در مقاله ای در مارس 1888 توسط فیزیکدان ایتالیایی گالیله فراریس ارائه شد، اما دریافت که اختراع جدید تسلا بازار را کنترل خواهد کرد!
در ژانویه 1888، براون و پک قراردادی با جورج وستینگهاوس برای طراحی موتور القایی چند فازی و ترانسفورماتور تسلا به مبلغ 60000 دلار نقد و سهام و حق امتیاز 2.50 دلار به ازای هر اسب بخار AC تولید شده توسط هر موتور مذاکره کردند. وستینگهاوس همچنین تسلا را به مدت یک سال با هزینه هنگفت 2000 دلاری (66000 دلار به دلار امروزی در ماه استخدام کرد تا در آزمایشگاه های شرکت تولیدی وستینگهاوس در پیتسبورگ مشاور باشد.
در طول آن سال، تسلا در پیتسبورگ کار کرد و به ایجاد یک سیستم جریان متناوب برای تامین برق ترامواهای شهر کمک کرد. او این دوره را به دلیل درگیری با سایر مهندسان وستینگهاوس بر سر بهترین روش اجرای برق متناوب، ناامید کننده دانست.
🟤 آشفتگی بازار، نیکولا تسلا و اختراعاتش و یک دنیا مشتری؛
نمایش تسلا از موتور القایی خود و پس از آن وستینگهاوس مجوز ثبت اختراع، هر دو در سال 1888 در زمان رقابت شدید بین شرکت های برقی رخ داد. سه شرکت بزرگ، وستینگهاوس، ادیسون و شرکت الکتریک تامسون-هوستون، در تلاش بودند تا در یک تجارت سرمایه بر، رشد کنند و در عین حال از لحاظ مالی همدیگر را نابود کنند.. حتی یک کمپین تبلیغاتی "جنگ جریان ها" در جریان بود، ادیسون الکتریک ادعا کرد که سیستم جریان مستقیم آنها بهتر و ایمنت ر از سیستم جریان متناوب وستینگهاوس است و تامسون-هوستون نیز گاهی اوقات با ادیسون هم پیمان میشد. رقابت در این بازار به این معنی بود که وستینگهاوس پول نقد یا منابع مهندسی برای توسعه موتور تسلا و سیستم چند فازی مربوطه را فورا در اختیار نخواهد داشت.
دو سال پس از امضای قرارداد تسلا، وستینگهاوس الکتریک با مشکل مواجه شد. فروپاشی نزدیک بانک Barings در لندن باعث وحشت مالی سال 1890 شد و باعث شد که سرمایه گذارانپول و سرمایه های خود را به Westinghouse Electric واریز کنند. سرمایه گذاران جدید از وستینگهاوس خواستند که هزینه های بیش از حد برای خرید شرکت های دیگر، تحقیقات و حق ثبت اختراع ها، از جمله حق امتیاز هر موتور در قرارداد تسلا را کاهش دهد. در آن مرحله، موتور القایی تسلا ناموفق بود و در دست توسعه قرار داشت . وستینگهاوس سالیانه 15000 دلار حق امتیاز به تسلا میپرداخت حتی اگر نمونه های اولیه موتور تست نشده بوند و مشکل داشتند. در اوایل سال 1891، جورج وستینگهاوس مشکلات مالی خود را به صراحت برای تسلا توضیح داد و گفت که اگر خواسته های سرمایه گذاران خود را برآورده نکند، دیگر کنترل وستینگهاوس الکتریک را در دست نخواهد داشت و تسلا باید با سرمایه گذاران معامله کند. تسلا موافقت کرد که شرکت را از پرداخت حق امتیاز به او در قرارداد رها سازد و شرکت دیگر ملزم به پرداخت حق امتیاز نباشد. شش سال بعد وستینگهاوس حق اختراع تسلا را به مبلغ 216000 دلار به عنوان بخشی از قرارداد اشتراک اختراع که با جنرال الکتریک (شرکتی که از ادغام ادیسون و تامسون-هوستون در سال 1892 ایجاد شد) خریداری کرد.
🟤 آزمایشگاه های نیویورک؛
پولی که تسلا از صدور مجوز اختراعات AC خود به دست آورد، او را به طور مستقل ثروتمند کرد و به او زمان و بودجه داد تا منافع خود را دنبال کند. در سال 1889، تسلا از فروشگاهی که پک و براون اجاره کرده بودند، نقل مکان کرد و برای ده ها سال آینده در یک سری فضاهای آزمایشگاهی در منهتن کار کرد. تسلا و کارکنان استخدام شده اش برخی از مهم ترین کارهای او را در این آزمایشگاه ها انجام دادند.
در تابستان 1889، تسلا به نمایشگاهی در پاریس سفر کرد و از آزمایش های هاینریش هرتز مطلع شد که وجود تابش الکترو مغناطیسی، از جمله امواج رادیویی را به اثبات رساند. تسلا این کشف جدید را "طراوت و تازگی" نامید و تصمیم گرفت آن را به طور کامل دنبال کند. در تکرار و سپس گسترش این آزمایش ها، تسلا سعی کرد یک سیم پیچ Ruhmkorff را با یک دینام با سرعت بالا به عنوان بخشی از یک لامپ قوسی بهبود یافته تغذیه کند. اما متوجه شد که جریان فرکانس بالا هسته آهنی را بیش از حد گرم میکند و عایق بین سیم پیچ های اولیه و ثانویه سیم پیچ را ذوب میکند. برای رفع این مشکل، تسلا با "ترانسفورماتور نوسانی" خود، با یک شکاف هوا به جای مواد عایق بین سیم پیچ های اولیه و ثانویه و یک هسته آهنی که میتوانست به موقعیت های مختلف در داخل یا خارج سیم پیچ منتقل شود، به حل این مشکل پرداخت. بعدها این اختراع کویل تسلا یا سیم پیچ تسلا نامیده شد و برای تولید برق با ولتاژ بالا، جریان کم، جریان متناوب فرکانس بالا استفاده میشود. در 30 ژانویه 1891، تسلا در سن 35 سالگی، تابعیت ایالات متحده را به دست آورد و در همان سال، او کویل تسلای خود را به ثبت رساند.
🟤 روشنایی بدون نیاز به سیم؛
پس از سال 1890، تسلا با استفاده از ولتاژهای بالای متناوب AC که با سیم پیچ تسلا تولید میشد، انتقال نیرو را با کوپلاژ القایی و خازنی آزمایش کرد. او تلاش کرد تا یک سیستم روشنایی بی سیم مبتنی بر جفت القایی و خازنی میدان نزدیک ایجاد کند و او بیشتر دهه را با کمک سرمایه گذاران مختلف بر روی تغییرات این شکل جدید نورپردازی کار کرد، اما هیچ یک از سرمایه گذارها موفق نشدند از یافته های او محصول تجاری بسازند. تسلا از سال 1892 تا 1894 به عنوان معاون موسسه مهندسین برق آمریکا خدمت کرد.
🟤 سیستم چند فازی و نمایشگاه کلمبیا؛
در آغاز سال 1893، مهندس وستینگهاوس، چارلز اسکات و سپس بنجامین لام، پیشرفت هایی را در نسخه ای کارآمد از موتور القایی تسلا انجام دادند. لام راهی برای سازگار ساختن سیستم چند فازی مورد نیاز با سیستم های قدیمی تر تک فاز AC و DC با توسعه یک مبدل چرخشی پیدا کرد. وستینگهاوس الکتریک اکنون راهی برای ارائه برق به تمام مشتریان بالقوه داشت و شروع به نام تجاری سیستم AC چند فاز خود به عنوان "سیستم چند فازی تسلا" کرد. آنها معتقد بودند که حق ثبت اختراع تسلا به آنها نسبت به سایر سیستم های AC چند فازی اولویت دارد.
وستینگهاوس الکتریک از تسلا خواست تا در نمایشگاه جهانی کلمبیا در سال 1893 در شیکاگو شرکت کند. وستینگهاوس الکتریک در مناقصه روشن کردن نمایشگاه با جریان متناوب برنده شد و این یک رویداد کلیدی در تاریخ برق متناوب بود، زیرا این شرکت ایمن، قابل اطمینان بود و میتوانست به عموم مردم آمریکا نشان داد. یک فضای نمایشگاهی ویژه برای نمایش اشکال و مدل های مختلف موتور القایی تسلا راه اندازی شد. میدان مغناطیسی چرخشی که آنها را به حرکت درآورده بود، از طریق یک سری آزمایشات از جمله تخم مرغ کریستوفر کلمب توضیح داده شد که از سیم پیچ دو فازی موجود در یک موتور القایی برای چرخاندن یک تخممرغ مسی و ایستادن آن استفاده میکرد.
تسلا در طول آن دوره شش ماهه به مدت یک هفته از نمایشگاه بازدید کرد تا در کنگره بین المللی برق شرکت کند و مجموعه ای از آزمایشات را در نمایشگاه وستینگهاوس برگزار کند. یک اتاق مخصوص تاریک ساخته شده بود که تسلا سیستم روشنایی بی سیم خود را با استفاده از نمایشی که قبلا در سراسر آمریکا و اروپا انجام داده بود، نشان میداد.
یکی از بازدید کنندگان در خاطراتش گفته که: "در داخل اتاق دو صفحه لاستیکی سخت که با قلع پوشانده شده بود، آویزان بود. آنها حدود پانزده فوت از هم فاصله داشتند و به عنوان پایانه های سیم هایی که از ترانسفورماتورها منتهی میشدند عمل میکردند. با روشن شدن جریان، لامپ ها و لوله هایی که هیچ سیمی به آنها متصل نبودند، روی میزی بین صفحات که معلق قرار داشتند نورانی میشدند. اینها همان آزمایش ها و همان دستگاهی بود که تسلا در لندن حدود دو سال قبل نشان داد"
🟤 ژنراتور نوسان ساز بخاری؛
تسلا در طول ارائه خود در کنگره بین المللی برق در سالن کشاورزی نمایشگاه کلمبیا، ژنراتور برق رفت و برگشتی با بخار خود را که در آن سال به ثبت رسانده بود را معرفی کرد، چیزی که به نظر او راه بهتری برای تولید جریان متناوب بود. بخار وارد اسیلاتور میشد و از طریق یک سری پورت ها به بیرون هجوم می آورد و پیستونی را که به آرمیچر متصل شده بود به بالا و پایین فشار میداد. آرمیچر مغناطیسی با سرعت زیاد بالا و پایین میلرزید و میدان مغناطیسی متناوب ایجاد میکرد. اما این اختراع هرگز به عنوان یک راه حل مهندسی عملی برای تولید برق مورد توجه قرار نگرفت!
🟤 مشاوره در مورد نیاگارا؛
در سال 1893، ادوارد دین آدامز، که ریاست شرکت ساختمانی آب مروارید آبشار نیاگارا را بر عهده داشت، نظر تسلا را در مورد بهترین سیستم برای انتقال نیروی تولید شده در آبشار جویا شد. طی چندین سال، یک سری پیشنهادات در مورد بهترین روش انجام آن وجود داشت. از جمله سیستم های پیشنهادی توسط چندین شرکت آمریکایی و اروپایی که میتوان به AC دو فاز و سه فاز، DC ولتاژ بالا و هوای فشرده اشاره کرد. آدامز از تسلا اطلاعاتی در مورد وضعیت فعلی همه سیستم های رقیب درخواست کرد. تسلا به آدامز توصیه کرد که یک سیستم دو فاز قابل اطمینان تر است و یک سیستم وستینگهاوس برای روشن کردن لامپ های رشته ای با استفاده از جریان متناوب دو فاز وجود دارد. این شرکت بر اساس توصیه تسلا و نمایش وستینگهاوس در نمایشگاه کلمبیا، قراردادی را با شرکت وستینگهاوس الکتریک برای ساخت یک سیستم مولد AC دو فاز در آبشار نیاگارا منعقد کرد.
🟤 شرکت نیکولا تسلا؛
در سال 1895، ادوارد دین آدامز، تحت تاثیر آنچه در هنگام بازدید از آزمایشگاه تسلا دید، موافقت کرد که به تاسیس شرکت نیکولا تسلا کمک کند، تا برای تامین مالی، توسعه و بازاریابی انواع اختراعات و اختراعات قبلی تسلا و همچنین موارد جدید راه اندازی شود. آلفرد براون قراردادی امضا کرد و حق ثبت اختراع هایی را که تحت رهبری پک و براون توسعه داده بودند را به همراه خودش آورد. از آنجایی که اواسط دهه 1890 از نظر مالی دوران سختی بود، سرمایهگذاران کمی یافته شد و اختراعات نورپردازی بی سیم و نوسان گرها که برای عرضه به بازار راه اندازی شد، هرگز به نتیجه نرسیدند. این شرکت برای چند دهه آینده حق اختراع های تسلا را مدیریت میکرد.
🟤 آتش سوزی در آزمایشگاه؛
در ساعات اولیه صبح 13 مارس 1895، ساختمان خیابان پنجم جنوبی که آزمایشگاه تسلا را در خود جای داده بود، آتش گرفت. از زیر زمین ساختمان شروع شد و بسیار شدید بود و آزمایشگاه طبقه چهارم تسلا سوخت و به طبقه دوم فرو ریخت. آتش سوزی نه تنها پروژه های در حال انجام تسلا را به عقب انداخت، بلکه مجموعه ای از یادداشت ها و مواد تحقیقاتی اولیه، مدل ها و قطعات نمایشی، از جمله بسیاری از مواردی که در نمایشگاه جهانی کلمبیا در سال 1893 به نمایش گذاشته شده بودند را نیز از بین برد. تسلا به نیویورک تایمز گفت: "من در اندوه زیادی هستم که نمی توانم صحبت کنم. چه میتوانم بگویم؟" پس از آتش سوزی تسلا به خیابان هوستون شرقی نقل مکان کرد و آزمایشگاه خود را بازسازی کرد.
🟤 آزمایش اشعه ایکس؛
در مارس 1896، پس از شنیدن کشف رونتگن در مورد تصویر برداری اشعه ایکس، تسلا اقدام به انجام آزمایشات خود در تصویر برداری اشعه ایکس کرد و یک لوله خلا تک ترمینال پر انرژی ساخت. تسلا در تحقیقات خود چندین مجموعه آزمایشی برای تولید اشعه ایکس ابداع کرد. (دست نیکولا تسلا در تصویر برداری اشعه ایکس برای اولین بار)
تسلا به خطرات کار با مدار خود و دستگاه های تک گره تولید اشعه ایکس اشاره کرد و او در یادداشتهای فراوان خود در مورد بررسی اولیه این پدیده، آسیب های پوستی را به دلایل مختلفی نسبت داد. او در اوایل معتقد بود که آسیب به پوست توسط پرتوهای رونتگن ایجاد نمیشود، بلکه توسط ازون ایجاد شده در تماس با پوست و تا حدی کمتر توسط اسید نیتروژن ایجاد میشود. تسلا به اشتباه معتقد بود که اشعه ایکس امواج طولی هستند، مانند امواجی که در پلاسما تولید میشوند. این امواج پلاسما میتوانند در میدان های مغناطیسی بدون نیرو رخ دهند.
🟤 برق بدون نیاز سیم؛
از سال 1890 تا 1906، تسلا مقدار زیادی از زمان و ثروت خود را صرف یک سری پروژه کرد که در تلاش برای توسعه انتقال نیروی الکتریکی بدون سیم بود. این گسترش ایده او برای استفاده از سیم پیچ برای انتقال نیرو بود که او در روشنایی بی سیم نشان میداد. او این را نه تنها راهی برای انتقال مقادیر زیادی از قدرت در سراسر جهان، بلکه همانطور که در سخنرانی های قبلی خود اشاره کرده بود، راهی برای انتقال ارتباطات در سراسر جهان میدانست.
در زمانی که تسلا ایده های خود را مینوشت، هیچ راه عملی برای انتقال بی سیم سیگنال های ارتباطی در فواصل طولانی وجود نداشت. تسلا در اوایل امواج رادیویی را مطالعه کرده بود و به این نتیجه رسید بود که بخشی از مطالعه موجود بر روی آنها، توسط هرتز، نادرست است. همچنین، این شکل جدید تشعشع به طور گسترده در آن زمان به عنوان یک پدیده مسافت کوتاه در نظر گرفته میشد که به نظر میرسید در کمتر از یک مایل از بین میرود. تسلا خاطرنشان کرد که حتی اگر نظریه های امواج رادیویی درست باشند، برای اهداف مورد نظر او کاملا بی ارزش هستند، زیرا این شکل از "نور نامرئی" مانند هر تشعشع دیگری در یک فاصله کاهش میابد و در خطوط مستقیم به فضا حرکت میکند.
در اواسط 1890، تسلا روی این ایده کار میکرد که ممکن است بتواند الکتریسیته را در مسافت طولانی از طریق زمین یا جو هدایت کند و شروع به کار بر روی آزمایش هایی برای آزمایش این ایده از جمله راه اندازی یک فرستنده بزرگ ترانسفورماتور رزونانس بزرگ در شرق خود کرد. او سیستمی متشکل از بالون هایی را پیشنهاد کرد که الکترودهایی را در هوای بالای 9100 متر در ارتفاع معلق، انتقال و دریافت میکنند. جایی که او فکر میکرد فشار کمتر به او اجازه میدهد ولتاژهای بالا (میلیون ها ولت) را به مسافت های طولانی بفرستد.
🟤 کلرادو اسپرینگز؛
برای مطالعه بیشتر ماهیت رسانایی هوای کم فشار، تسلا یک ایستگاه آزمایشی در ارتفاع بالا در کلرادو اسپرینگز در سال 1899 راه اندازی کرد. در آنجا او میتوانست با خیال راحت سیم پیچ های بسیار بزرگ تری را نسبت به محدوده های تنگ آزمایشگاهش کار کند، و یکی از همکارانش ترتیبی داده بود که شرکت برق "ال پاسو" جریان متناوب را رایگان برای او تامین کند. او برای تامین هزینه آزمایش های خود، جان جاکوب آستور چهارم را متقاعد کرد که 100000 دلار (3520000 دلار به دلار امروزی) سرمایهگذاری کند تا سهامدار عمده شرکت نیکولا تسلا شود. آستور فکر میکرد که در درجه اول روی سیستم روشنایی بی سیم جدید سرمایه گذاری میکند. در حالی که تسلا از این پول برای تامین مالی آزمایشات کلرادو اسپرینگز خود استفاده کرد! به محض ورود، او به خبرنگاران گفت که قصد دارد آزمایش های تلگراف بی سیم را انجام دهد و سیگنال هایی را از پیکس پیک به پاریس منتقل کند.
در آنجا، او آزمایشهایی را با یک سیم پیچ بزرگ با محدوده مگا ولت انجام داد و رعد و برق مصنوعی متشکل از میلیون ها ولت و به طول 41 متر تولید کرد و برای یک بار، به طور سهوی ژنراتور در ال پاسو سوخت و باعث قطع برق کل منطقه شد. مشاهداتی که او از صدای الکترونیکی برخورد صاعقه انجام داد، او را به این نتیجه رساند که (به اشتباه) که میتواند از کل کره زمین برای هدایت انرژی الکتریکی استفاده کند.
تسلا در طول مدتی که در آزمایشگاهش بود، سیگنال های غیر معمولی را از گیرنده اش مشاهده کرد که گمان میکرد ارتباطات با سیاره ای دیگر باشد! او آنها را در نامه ای به یک خبرنگار و به انجمن صلیب سرخ در دسامبر 1900 خبر داد. خبرنگاران آن را به عنوان یک داستان هیجان انگیز تلقی کردند و به این نتیجه رسیدند که تسلا سیگنال هایی از مریخ میشنود!
تسلا با سردبیر مجله قرن توافق کرد تا مقاله ای در مورد یافته های خود تهیه کند. مجله عکاسی را به کلرادو فرستاد تا از کارهایی که در آنجا انجام میشد عکس بگیرد. مقاله با عنوان "مشکل افزایش انرژی انسان" در نسخه ژوئن 1900 مجله منتشر شد. او برتری سیستم بی سیمی را که در نظر داشت توضیح داد، اما این مقاله بیشتر یک رساله فلسفی طولانی بود تا یک توصیف علمی قابل درک از کار او، که با تصاویری نمادین از تسلا و آزمایش های کلرادو اسپرینگز او به تصویر کشیده شد!
🟤 واردنکلیف؛
در مارس 1901، او 150000 دلار (5300000 دلار به دلار امروزی) از جی پی مورگان در ازای سهم 51 درصدی شرکتش دریافت کرد و شروع به برنامه ریزی تاسیسات برج واردنکلیف کرد. در جولای 1901، تسلا برنامه های خود را برای ساخت فرستنده قدرتمندتر گسترش داد تا از سیستم مبتنی بر رادیو مارکونی، که تسلا فکر میکرد کپی از خود او بود، جلوتر جهش کند. او به مورگان نزدیک شد تا پول بیشتری برای ساختن سیستم بزرگتر بخواهد، اما مورگان از ارائه هر گونه بودجه بیشتر خودداری کرد در دسامبر 1901، مارکونی با موفقیت توانست تسلا را در مسابقه ای شکست داد تا اولین نفر باشد که چنین انتقالی را کامل میکند. یک ماه پس از موفقیت مارکونی، تسلا سعی کرد با کنترل "ارتعاشات در سراسر جهان"، رضایت مورگان را از طرحی حتی بزرگتر برای انتقال پیام ها و قدرت جلب کند. در طول پنج سال بعد، تسلا بیش از 50 نامه به مورگان نوشت و درخواست بودجه اضافی برای تکمیل ساخت واردنکلیف کرد. تسلا این پروژه را برای نه ماه دیگر در سال 1902 ادامه داد. این برج به ارتفاع 57 متر ساخته شد و در ژوئن 1902، تسلا عملیات آزمایشگاهی خود را از خیابان هیوستون به واردنکلیف منتقل کرد.
سرمایه گذاران پول خود را برای اختراعات مارکونی سرمایه گذاری میکردند و برخی از مطبوعات شروع به مخالفت با پروژه تسلا کردند و ادعا کردند که این یک فریبکار است و این پروژه در سال 1905 متوقف شد. تسلا اموال واردنکلیف را رهن کرد تا بدهی های خود را در Waldorf-Astoria پوشش دهد که در نهایت به 20000 دلار (585000 دلار به دلار امروزی) رسید. او مالکیت ملک را در سال 1915 از دست داد و در سال 1917 برج توسط مالک جدید تخریب شد تا زمین به دارایی املاک و مستغلات بادوام تر تبدیل شود.
🟤 سال های آخر عمر نیکولا تسلا؛
پس از بسته شدن واردنکلیف، در سال 1906، تسلا دفاتر خود را در برادوی در منهتن افتتاح کرد و تلاش کرد تا با توسعه و بازاریابی برای اختراع های خود، سرمایه بیشتری جمع آوری کند. او از سال 1910 تا 1914 دفتری در برج متروپولیتن داشت. برای چند ماه در ساختمان وول ورث خانه ای اجاره کرد و به دلیل عدم توانایی پرداخت اجاره به خانه دیگری رفت و سپس از 1915 تا 1925 به یک اتاق در اداره ای نقل مکان کرد و پس از آن بود که عملا ورشکست شد. بیشتر اختراعات او تمام شده بود و او با اختراعات جدیدی که سعی در توسعه آن داشت نیز مشکل پیدا کرده بود.
تسلا در 50 سالگی و در سال 1906، یک توربین بدون پره با قدرت 200 اسب بخار و16000 دور در دقیقه را به نمایش گذاشت. در طول 1910/11، در نیروگاه واترساید در نیویورک، تعدادی از موتورهای توربین بدون پره او با قدرت 100 تا 5000 اسب بخار آزمایش شدند. او بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای تکمیل توربین تسلا کرد، اما مشکلات مهندسی باعث شد که هرگز به یک وسیله کاربردی تبدیل نشود.
هنگامی که جنگ جهانی اول آغاز شد، انگلیسی ها کابل تلگراف ماورا اقیانوس اطلس را که ایالات متحده را به آلمان متصل میکرد، قطع کردند تا جریان اطلاعات بین دو کشور را کنترل کنند. تلفونکن، فیزیکدانان جاناتان زنک و کارل فردیناند براون را برای دفاع از آنها به خدمت گرفت و تسلا را به مدت دو سال با پرداخت 1000 دلار در ماه به عنوان شاهد استخدام کرد. زمانی که ایالات متحده در سال 1917 وارد جنگ علیه آلمان شد، این پرونده متوقف شد و سپس مورد بحث قرار گرفت.
در سال 1915، تسلا تلاش کرد از شرکت مارکونی به دلیل نقض حق اختراع های تنظیم بی سیم خود شکایت کند. پرونده تسلا در سال 1915 به جایی نرسید، اما در یک پرونده مرتبط، که در آن شرکت مارکونی تلاش کرد از دولت ایالات متحده به دلیل نقض حق ثبت اختراع در جنگ جهانی اول شکایت کند، تصمیم دادگاه عالی ایالات متحده در سال 1943 حق ثبت اختراعات قبلی الیور جوزف لاج، جان استون را احیا کرد و تسلا در دادگاه اعلام کرد که تصمیم آنها هیچ ارتباطی با ادعای مارکونی به عنوان اولین موردی که به انتقال رادیویی دست یافت، نداشت، فقط از آنجایی که ادعای مارکونی در مورد برخی بهبودهای ثبت شده مشکوک بود، شرکت نمیتوانست ادعای نقض همان حق اختراع ها را داشته باشد.
🟤 شایعات جایزه نوبل؛
در 6 نوامبر 1915، یک گزارش از رویترز از لندن، جایزه نوبل فیزیک 1915 را به توماس ادیسون و نیکولا تسلا اعطا کرد. با این حال، در 15 نوامبر، یک خبر دیگر از رویترز از استکهلم بیان کرد که جایزه آن سال به ویلیام هنری براگ و لارنس براگ "به دلیل خدمات آنها در تجزیه و تحلیل ساختار بلوری با استفاده از اشعه ایکس" اعطا شد. در آن زمان شایعات غیرقابل اثباتی وجود داشت که تسلا یا ادیسون جایزه را رد کرده بودند. بنیاد نوبل گفت: "هر شایعه ای مبنی بر اینکه به فردی جایزه نوبل داده نشده است زیرا او قصد خود را برای امتناع از پاداش اعلام کرده است، مضحک است"، چرا که دریافت کننده تنها پس از اعلام برنده میتواند جایزه نوبل را رد کند.
ادعاهای بعدی توسط بیوگرافی نویسان تسلا مبنی بر اینکه ادیسون و تسلا دریافت کنندگان اصلی بودند و به هیچ یک به دلیل خصومتشان با یکدیگر جایزه نگرفتند، وجود داشت.
در سال های پس از این شایعات، نه تسلا و نه ادیسون برنده جایزه نوبل نشدند.
تسلا این نظریه را مطرح کرد که استفاده از الکتریسیته در مغز باعث افزایش هوش میشود. در سال 1912، او طرحی را طراحی کرد تا دانش آموزان کسلکننده را با اشباع ناخود آگاه برق، روشن کند، او دیوارهای یک مدرسه را سیم کشی کرد و اتاق های مدرسه را با امواج الکتریکی بینهایت کوچک که با فرکانس بالا ارتعاش میکنند اشباع کرد. این طرح توسط سرپرست آن زمان مدارس شهر نیویورک، ویلیام ماکسول، تأیید شده بود. قبل از جنگ جهانی اول، تسلا به دنبال سرمایه گذاران خارجی بود. پس از شروع جنگ، تسلا بودجه ای را که از اختراع های خود در کشورهای اروپایی دریافت میکرد، از دست داد.
آگوست 1917 تسلا فرض کرد که میتوان از الکتریسیته برای مکان یابی زیر دریایی ها از طریق استفاده از بازتاب یک "پرتو الکتریکی" با "فرکانس فوق العاده" استفاده کرد و سیگنال را روی یک صفحه فلورسنت مشاهده کرد (سیستمی که اشاره شده است شباهت سطحی به رادار مدرن دارد). بعدها این تصور و فرض نادرست از آب در آمد و رد شد. امیل ژیراردو، که به توسعه اولین سیستم راداری فرانسه در سال دهه 1930 کمک کرده بود، در سال 1953 اشاره کرد که گمانه زنی های نیکولا تسلا درست بودند!
در سال 1928، تسلا حق اختراع طراحی هواپیمای دوباله با قابلیت برخاستن و فرود عمودی دریافت کرد. این طراحی غیر عملی چیزی بود که تسلا فکر میکرد با قیمت کمتر از 1000 دلار به فروش برسد.
🟤 شرایط زندگی نیکولا تسلا در سال های آخر عمرش؛
تسلا در سال 1922 به هتل سنت رجیس نقل مکان کرد و از آن به بعد الگوی نقل مکان به هتلی متفاوت را هر چند سال یک بار دنبال کرد و قبوض پرداخت نشده را پشت سر گذاشت و بدهی های بسیاری به بار آورد. تسلا هر روز برای غذا دادن به کبوترها به پارک میرفت. او شروع به غذا دادن به آنها از پنجره اتاق هتل خود میکرد و از پرندگان مجروح پرستاری میکرد تا سلامت خود را بازگردانند. او گفت که روزانه یک کبوتر سفید زخمی خاص از او بازدید میکرد. او بیش از 2000 دلار (معادل 35000 دلار) برای مراقبت از پرنده ها خرج کرده بود، او دستگاهی برای حمایت راحت او در زمانی که بال و پای شکسته پرندگان را بهبود میبخشید، ساخت. تسلا بیان کرد:
"من سال هاست به کبوترها غذا میدهم، هزاران کبوتر، اما یکی آنها متفاوت بود، پرنده ای زیبا، سفید خالص با نوک خاکستری روشن روی بال هایش، آن یکی متفاوت بود. فقط باید آرزو کنم و به او زنگ بزنم و او با پرواز به سمت من بیاید. من آن کبوتر را دوست داشتم همانطور که یک مرد یک زن را دوست دارد و او هم مرا دوست داشت. تا زمانی که او را داشتم، هدفی در زندگی من وجود داشت"
صورت حساب های پرداخت نشده تسلا و همچنین شکایت ها در مورد آشفتگی کبوترها، منجر به اخراج او از سنت رجیس در سال 1923 شد. او همچنین مجبور شد هتل پنسیلوانیا را در سال 1930 و فرمانداری هتل کلینتون را در سال 1934 ترک کند.
تسلا در سال 1934 به هتل ویندهام نیویورکر نقل مکان کرد. در این زمان شرکت وستینگهاوس الکتریک شروع به پرداخت ماهیانه 125 دلار (معادل 2800 دلار به امروز) علاوه بر پرداخت اجاره بها کرد. چندین منبع ادعا میکنند که وستینگهاوس نگران تبلیغات بد احتمالی ناشی از شرایط فقیرانهای بود که مخترع ستاره سابق آنها در آن زندگی میکرد. مارک سیفر، زندگی نامه نویس تسلا، پرداخت های وستینگهاوس را نوعی "تسویه حساب نامشخص" توصیف کرد. در هر صورت، وستینگهاوس بودجه تسلا را تا پایان عمرش تامین کرد.
در سال 1931، یک روزنامه نگار جوان که تسلا با او دوست شد، کنت سویزی، جشنی را برای 75 سالگی مخترع بزرگ ترتیب داد. تسلا از چهره های علم و مهندسی مانند آلبرت انیشتین تبریک دریافت کرد و همچنین عکس او بر روی جلد مجله تایم قرار گرفت. عنوان روی جلد "تمام دنیا خانه قدرت اوست" به سهم او در تولید برق اشاره کرد.
این مهمانی به قدری خوب پیش رفت که تسلا آن را به یک رویداد سالانه تبدیل کرد، موقعیتی که در آن غذا و نوشیدنی زیادی را با غذاهای پخته شده خود عرضه میکرد. او مطبوعات را دعوت میکرد تا اختراعات خود را ببینند و داستان هایی در مورد سو استفاده های گذشته او، دیدگاه ها در مورد رویدادهای جاری و گاهی اوقات ادعاهای گیج کننده بشنوند.
در مهمانی سال 1932، تسلا ادعا کرد که موتوری را اختراع کرده است که بر روی پرتوهای کیهانی کار میکند. در سال 1933، در سن 77 سالگی، تسلا در این مراسم به خبرنگاران گفت که پس از 35 سال کار، در آستانه تولید اثبات شکل جدیدی از انرژی است. او ادعا کرد که این یک نظریه انرژی است که به شدت با فیزیک انیشتینی مخالف است و میتواند با دستگاهی استفاده شود که کار آن ارزان است و 500 سال دوام می آورد. او همچنین به خبرنگاران گفت که در حال کار بر روی راهی برای انتقال طول موج های رادیویی خصوصی فردی، کار بر روی پیشرفت های متالورژی و ایجاد راهی برای عکاسی از شبکیه برای ثبت افکار است. در مناسبت سال 1934، تسلا به خبرنگاران گفت که او ابر سلاحی را طراحی کرده است که ادعا میکرد به همه جنگ ها پایان میدهد. او آن را "تلفورس" نامید، اما معمولا به عنوان "پرتو مرگ" شناخته میشود. تسلا آن را به عنوان یک سلاح دفاعی توصیف کرد که در امتداد مرز یک کشور قرار میگیرد و در برابر حمله به پیاده نظام یا هواپیماهای مستقر در زمین استفاده میشود. تسلا هرگز نقشه های دقیقی از نحوه عملکرد این سلاح در طول زندگی خود فاش نکرد. تسلا تلاش کرد تا علاقه وزارت جنگ ایالات متحده، بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی را به این دستگاه جلب کند.
در سال 1935، تسلا در جشن تولد 79 سالگی خود، موضوعات بسیاری را به زبان آورد. او ادعا کرد که پرتو کیهانی را در سال 1896 کشف کرده و راهی برای تولید جریان مستقیم از طریق القا اختراع کرد و ادعاهای زیادی در مورد نوسانگر مکانیکی خود داشت. او در توصیف این دستگاه (که انتظار داشت در عرض دو سال 100 میلیون دلار برایش به ارمغان بیاورد) به خبرنگاران گفت که نسخه ای از نوسانگر او در سال 1898 در آزمایشگاه خیابان هوستون و خیابان های مجاورش در منهتن ایجاد کرده بود. او در ادامه به خبرنگاران گفت که اسیلاتورش میتواند ساختمان امپایر استیت را با فشار هوای 5 پوند (2.3 کیلوگرم) تخریب کند. او همچنین پیشنهاد کرد که از نوسانگرهای خود برای انتقال ارتعاشات به زمین استفاده کنند. او ادعا کرد که در هر فاصله ای کار میکند و میتواند برای ارتباط یا مکان یابی ذخایر معدنی زیر زمینی استفاده شود، تکنیکی که او آن را "تله ژئودینامیک" نامید.
در سال 1937، در مراسم Grand Ballroom of Hotel New Yorker، تسلا نشان شیر سفید را از سفیر چکسلواکی و یک مدال از سفیر یوگسلاوی دریافت کرد. تسلا در مورد سوالات مربوط به پرتو مرگ اظهار داشت و گفت: "این یک آزمایش نیست... من آن را ساخته، نشان داده و استفاده کرده ام. فقط زمان کمی لازم است تا بتوانم آن را به دنیا بدهم"
🟤 مرگ، لحظه ای که دنیا نابغه خود را از دست داد؛
در پاییز سال 1937 در سن 81 سالگی، بعد از نیمه شب یک شب، تسلا هتل نیویورکر را ترک کرد تا رفت و آمد منظم خود را به کلیسای جامع و کتابخانه انجام دهد تا به کبوترها غذا بدهد. تسلا هنگام عبور از خیابانی، با تاکسی در حال حرکت برخورد کرد و به زمین پرتاب شد. در این سانحه کمرش به شدت آسیب دید و سه دنده اش نیز شکست. شدت جراحات او هرگز مشخص نشد. تسلا از مشورت با پزشک خودداری کرد و این آسیب دیدگی مادام العمر بود و هرگز به طور کامل بهبود نیافت.
در 7 ژانویه 1943، تسلا در سن 86 سالگی به تنهایی در اتاق 3327 هتل نیویورکر درگذشت. جسد او توسط خدمتکار آلیس موناگان وقتی وارد اتاق تسلا شد، بدون توجه به تابلوی "مزاحم نشوید" که تسلا دو روز قبل روی در خانه او گذاشته بود، پیدا شد.
دستیار پزشکی قانونی ومبلی جسد را معاینه کرد و اعلام کرد که علت مرگ ترومبوز عروق کرونر (نوعی حمله قلبی) بوده است. دو روز بعد، اداره تحقیقات فدرال به نگهبان اموال بیگانه دستور داد تا اموال تسلا را توقیف کند. جان جی ترامپ، استاد دانشگاه و یک مهندس برق معروف که به عنوان دستیار فنی کمیته تحقیقات دفاع ملی خدمت میکرد، برای تجزیه و تحلیل اقلام تسلا دعوت شد. پس از یک تحقیق سه روزه، گزارش ترامپ به این نتیجه رسید که هیچ چیزی وجود ندارد که خطری در بر داشته باشد و بیان داشت:
"افکار و تلاشهای او (تسلا) در حداقل 15 سال گذشته عمدتا جنبهی گمانه زنی، فلسفی و تا حدودی تبلیغاتی داشت که اغلب به تولید و انتقال بیسیم نیرو و برق مربوط میشد. اما شامل اصول یا روش های جدید، صحیح و قابل اجرا برای تحقق چنین نتایجی نمیشد"
ترامپ در جعبه ای که گفته میشود حاوی بخشی از پرتو مرگ تسلا است، یک جعبه مقاومت چند دهه ای 45 ساله پیدا کرد.
در 12 ژانویه، دو هزار نفر در مراسم تشییع جنازه تسلا در کلیسای جامع سنت جان الهی در منهتن شرکت کردند. پس از تشییع جنازه، جسد تسلا به قبرستان فرنکلیف در آردسلی، نیویورک منتقل شد و بعدا سوزانده شد.
در سال 1952، به دنبال فشار برادرزاده تسلا، ساوا کوسانوویچ، کل دارایی تسلا در 80 صندوق با علامت N.T به بلگراد فرستاده شد. در سال 1957، شارلوت موزار، منشی کوسانوویچ، خاکستر تسلا را از ایالات متحده به بلگراد منتقل کرد. خاکستر در یک کره با روکش طلا بر روی یک پایه مرمر در موزه نیکولا تسلا به نمایش گذاشته شده است.