اختصاصی طرفداری | تا پایان فصل و نبرد قهرمانی فاصله زیادی داریم، اما این روزها باوجود سیتی گواردیولا، هر دیدار و ۳ امتیاز شدیداً حیاتی است؛ آن هم به قولی دیدارهایی معروف به «شش امتیازی»!
از اسلوت مربی جدید قرمزها و آرتتا مربی آرسنال و این دو تیم بسیار حرف زدیم. بعد از پیروزی در دیدارهای لیگ قهرمانان این هفته، هر دو تیم و هر دو مربی، واقف به اهمیت این نبرد داخلی در لندن هستند. این دیدار شاید بهانهای شد تا تنها بخشهایی از مطلبی بسیار اساسی و کاملتر از این را در معرض دید خوانندگان این نوع مطالب تاریخی بگذارم.
در تاریخ فوتبال انگلستان، سه فصل غیرقابلباور وجود دارد که سرنوشت و تعیین قهرمان کشور تا آخرین روز، تا آخرین مسابقه و تا آخرین لحظه ادامه داشته است:
فصل ۵۲-۱۹۵۱
زمانی که دردانههای بازبی، آرسنال را در اولدترافورد با نتیجه ۶-۱ شکست دادند و عنوان قهرمانی را کسب کردند.
فصل ۷۲-۱۹۷۱
فصل ۷۲-۱۹۷۱، پرپیچوخمترین، نزدیکترین و فشردهترین فصل تمامی دوران است. بالا و پایین، حوادث و رویدادها و رقابت شانهبهشانه کاملا معنی و جلوه دیگری به خود گرفت؛ جایی که قهرمان لیگ تنها هفت امتیاز از تیم ششم جدول فاصله داشت و اختلاف قهرمان فصل با تیمهای دوم و سوم و چهارم فقط…؟ بله، فقط یک امتیاز بود:
- دربی کانتی ٥٨ امتیاز
- لیدز یونایتد ٥٧ امتیاز
- لیورپول ٥٧ امتیاز
- منچسترسیتی ٥٧ امتیاز
پیشازاین، مفصلاً به این فصل پرداختهام: رقابت قهرمانی؛ امروز و دیروز «قهرمانانه مُردَن!»
و این بار به فصل بیهمتای دیگری میپردازیم؛
فصل ٨٩-١٩٨٨
این فصل پر از حوادث و فجایع بود؛ ازاینرو از فصول بسیار مهم در تاریخ فوتبال انگلستان است:
- تلخترین فاجعه فوتبال تاریخ انگلستان، استادیوم هیلزبرو شفیلد و مرگ ۹۶ هوادار لیورپول در دیدار نیمهنهایی جام حذفی مقابل ناتینگهام فارست
- بعد از ۴۸ ساعت، دولت انگلیس دستور برچیدهشدن حصارهای دور زمین استادیومهای فوتبال را اعلام کرد.
- قرارداد آی تی وی برای پخش مسابقات زنده و جاریشدن پول در فوتبال از طریق قراردادهای تلویزیونی
- تغییر قانون صعود تیمها از دسته دوم به دست یک و انجام فینال آن در ومبلی
- بازگشت دو غول ولزی به تیمهای سابق خود. یان راش از یوونتوس به لیورپول و مارک هیوز از بارسلونا به منچستریونایتد
- ملحق شدن پل گسکوئین به تاتنهام و به ثمر رساندن اولین گل در دیدار ملی برای انگلیس
- پیروزی ٢-٣ لیورپول در فینال مرسی ساید جام حذفی با ۲ گل از راش
- اخراج کاپیتان اسبق لیدز، بیلی برمنر از مربیگری این تیم در دسته دوم و درگذشت مربی تیم معروف و استثنایی لیدز یونایتد و انگلستان، دان ریوی
- جریمه و محرومیت برایان کلاف تا پایان فصل. برای ضربه مشتی که حواله صورت یکی از تماشاگرانی که وارد زمین شده بود
- محکومیت و حبس ۱۴ طرفدار لیورپول به جرم قتل غیرعمد در ضایعه استادیوم هایسل بلژیک در ۱۹۸۵
و سرانجام؟… مطمئن باشید این تاریخ در خاطرتان ثبت خواهد شد:
- ۲۶ مه ۱۹۸۹، لیورپول مقابل آرسنال
این فقط تاریخ و افسانه نیست. تاریخی است و تمامی تار و پودش مانند حکایتهای حماسی دیوانهکننده و غیر قابل باور است؛ وقتی قهرمانی فصل به آخرین دیدار، تفاضل گل، و آخرین ثانیهها میرسد؛
به دقیقه ٨٩…
از آغاز فصل تا دسامبر، قناریها در صدر قرار دارند. در ۱۷ دسامبر، لیورپول با ۸ امتیاز اختلاف در مکان ششم جدول، بعد از باخت در مقابل نوریچ همیشه صدرنشین. آرسنال بعد از پیروزی از منچستر در مکان دوم است. در پایان ماه آرسنال با تفاضل گل بهتر از نوریچ صدرنشین میشود. در اول ژانویه ۸۹، لیورپول با شکست ۱-۳ در اولدترافورد ۹ امتیاز از بالانشینان عقب میافتد. در پایان ماه آرسنال با ۳ امتیاز اختلاف، بهتنهایی در مکان اول جا خوش میکند. در فوریه لیورپول هشتم است با ۱۹ امتیاز اختلاف با آرسنال و ۴ بازی کمتر.
در ۳۱ مارس، لیورپول با پیروزی در شش دیدار پیدرپی به مکان سوم صعود میکند. همچنان ۵ امتیاز پشت تیم اول، آرسنال. در پایان آوریل، آرسنال با ۳ امتیاز همچنان در مکان اول است و لیورپول در جای دوم و با تفاضل گلی بهتر.
تنها ۱۰ روز به پایان لیگ در ۱۶ می ۸۹ لیورپول برای نخستینبار صدرنشین میشود.
آنچه از اینجا تا بازی آخر فصل رخ میدهد به قصهها پیوسته. از آن حکایتهای فراموشناشدنی. آنچه این دیدار و این فصل را متمایز از دو بازی اشاره شده در شروع متن میکند، یگانه است؛ خلاصهشدن تمامی فصل در دیدار آخر میان تیم یک و دو جدول. صدرنشینان، با کمترین اختلاف ممکنه. در واقع یک فینال تمامعیار باورنکردنی در تاریخ لیگ. سناریویی غیرقابلتصور، مهیج و هالیوودی. تماشای جدول و اعداد، پیش و بعد از دیدار نهایی هر توضیح اضافهای را بیمورد جلوه میدهد. مطمئن باشید این تاریخ در خاطرتان ثبت خواهد شد:
۲۶ مه ۱۹۸۹، لیورپول مقابل آرسنال در آنفیلد
امیرحسین صدر
۲۶ اکتبر ۲۰۲۴
در طول ادوار، چندین باشگاه بریتانیایی برخی از دراماتیکترین نتیجهها را در تاریخ ورزش فوتبال شکل دادهاند که با همراهی تفسیر و جملات گزارشگران تلویزیونی جاودانه شده است (لااقل برای طرفداران فوتبال انگلیس)؛ «و سولسشر آن را برد»، «آنها فکر میکنند همه چیز تمومه، حالا هست» یا بهسادگی و تنها با فریادکشیدن یک نام؛ «آگوئرووووووووو!»
خیلی سال پیش از سیتی و اولین قهرمانی این تیم در دوران نو، در میان تمامی بزرگترین وقایعی که تاکنون روی داده بود و ما در طول عمر خود شاهد آن بودیم، قابلتوجهترین و استثناییترین همه پایان پایانها، در لیگ انگلستان در ۲۶ می ۱۹۸۹ در آنفیلد رخ داد. این روز، الهامبخش مستند ۸۹ و رمان پرفروش و معروف نیک هورنبی «تب سکوها Fever Pitch» بوده است.
از آغاز فصل تا دسامبر، قناریها در صدر قرار دارند. در ۱۷ دسامبر، لیورپول با ۸ امتیاز اختلاف در مکان ششم جدول، بعد از باخت در مقابل نوریچ همیشه صدرنشین. آرسنال بعد از پیروزی مقابل منچستر، در مکان دوم است. در پایان ماه آرسنال با تفاضل گل بهتر از نوریچ صدرنشین میشود. در اول ژانویه ۸۹، لیورپول با شکست ۱-۳ در اولدترافورد ۹ امتیاز از بالانشینان عقب میافتد. در پایان ماه، آرسنال با ۳ امتیاز اختلاف بهتنهایی در مکان اول جا خوش میکند. در فوریه لیورپول هشتم است با ۱۹ امتیاز اختلاف با آرسنال و ۴ بازی کمتر.
در ۳۱ مارس لیورپول با پیروزی در شش دیدار پیدرپی به مکان سوم صعود میکند. همچنان ۵ امتیاز پشت تیم اول، آرسنال. در پایان آوریل آرسنال با ۳ امتیاز همچنان در مکان اول است و لیورپول در جای دوم و با تفاضل گلی بهتر.
تنها ۱۰ روز به پایان لیگ در ۱۶ مه ۸۹ لیورپول برای نخستینبار صدرنشین میشود.
آنچه از اینجا تا بازی آخر فصل رخ میدهد به قصهها پیوسته. از آن حکایتهای فراموش ناشدنی. آنچه این دیدار و این فصل را متمایز از دو بازی اشاره شده در شروع متن میکند، یگانه است. خلاصهشدن تمامی فصل در دیدار آخر میان تیم یک و دو جدول. صدرنشینان. با کمترین اختلاف ممکنه. در واقع یک فینال تمامعیار باورنکردنی در تاریخ لیگ. سناریویی غیرقابلتصور، مهیج و هالیوودی. تماشای جدول و اعداد، پیش و بعد از دیدار نهایی هر توضیح اضافهای را بیمورد جلوه میدهد؛
پیش از بازی؛
- لیورپول ۳۷ بازی، ۷۶ امتیاز با تفاضل گل ۳۷
- آرسنال ۳۷ بازی، ۷۳ امتیاز با تفاضل گل ۳۵
لیورپول با مساوی و حتی باخت یک بر صفر به قهرمانی دست مییافت.
در مراحل اولیه بازی، هیچ سؤالی وجود نداشت کدام تیم قاطعانه در شرایط مطلوبتری به سر میبرد. آرسنال هجده سال را بدون قهرمانی در لیگ سپری کرده بود در حالی که طی این مدت، لیورپول ۱۰ عنوان قهرمانی کسب کرده بود، آنها حتی در پانزده بازی خود در آنفیلد به پیروزی دست نیافته بودند. لیورپول، مدافع عنوان قهرمانی بود، بدون شکست از روز سال نو، و شش روز قبل در فینال مرسی ساید جام حذفی، طی دیداری دیدنی ۳-۲ اورتون را شکست داده بود.
در دیدار «تعیینکننده عنوان»، تیم قدرتمند کنی دالگلیش متشکل از بارنز، هانسن، راش و آلدریج، زوجی که لیورپول هر وقت آنها در کنار یکدیگر داشت با شکست بیگانه بود، تلاش میکرد به هشتمین «دوگانه لیگ و جام حذفی» خود دست یابد. طی آن هجده سال، بدون شک غالبترین دوره یک باشگاه در تاریخ لیگ انگلیس است، دورهای که به طور گسترده و کاملی با دست خط لیورپولی ها نوشته شده است.
اگر بهاندازه کافی، همه آنچه گفته شد باز هم کافی نیست، آرسنال نهتنها نیاز داشت بازی را ببرد، بلکه میبایست دیدار را با دو اختلاف حداقل دو گل از آن خود میکرد، در آن دوران شاهکاری بود که هیچ تیمی در طی سه سال گذشته در انفیلد موفق به انجام آن نشده بود. جای تعجب نبود که بخش ورزشی دیلی میرر با این تیتر صفحه فوتبال را تزیین کرده بود؛ «دعا نمیکنی، آرسنال».
نیمه اول
علیرغم اینکه توپچیها نیاز به دو گل داشتند، آنها با دو مدافع به میدان رفتند و این برای کارشناسان و تماشاگران شگفتانگیز بود. بااینحال، این یک حرکت زیرکانه از سوی جورج گراهام، مربی آرسنال بود، لندنیها به این دلیل، بهراحتی طوفان اولیه میزبان را پشت سر گذاشتند.
سپس، طی نیم ساعت اول «یان راش» یکی از بهترین گلزنان اروپا مصدوم شد. نقطه عطفی بود. راش که سه سال بعد به بهترین گلزن تاریخ لیورپول تبدیل شد، با درد کشاله ران از مسابقه خارج شد و میهمان با تساوی بدون گل به وقت استراحت رسید. نتیجه صفر صفر مانده بود و لیورپول تنها ۴۵ دقیقه با قهرمانی فاصله داشت.
نیمه دوم
هفت دقیقه پس از شروع مجدد، آرسنال، تیمی که با پیروزیهای یک بر صفر دائمی خود در دوران گراهام از سوی تمامی تماشاگران تیمهای دیگر به «آرسنال ملالآور Boring boring Arsenal» معروف شده بود، موفق شد با یک ضربه ایستگاهی به گل دست پیدا کند؛ آلن اسمیت، بهترین گلزن لیگ، با سانتر نایجل وینتربرن با ضربه سر توپ را به گوشه دروازه لیورپول وارد کرد. علیرغم اعتراض لیورپول به آفساید و هلدادن، گل پابرجا ماند.
با گذشت دقایق، بازی باز شد و آرسنال به جلو فشار میآورد. باید و باید گل دیگری به ثمر میرساندند. در این روند شکافهایی در خط دفاعی توپچیها ایجاد میشد و لیورپول دو بار تقریباً از طریق آلدریج و ری هاتون شانس رسیدن به گل را داشت.
درحالیکه یک دقیقه به پایان مانده، استیو مک ماهون بازیکن لیورپول انگشت خود را به سمت همتیمیهای خود بلند میکند تا نشان دهد کار تقریباً انجام شده است. لیورپول بار دیگر با امتیاز مساوی به مقام قهرمانی خواهد رسید؟!!
اما نه کاملاً…این پایان این دیدار فینال لیگ نیست. نبردی است حقیقتاً نفسگیر و بیامان. همه استادیوم و همه بینندگان تلویزیونی ناخنهای خود را میجوند. برایان مور گزارشگر بازی با هیجان و تنش فزایندهای جملاتش را بیان میکند؛ دل تو دل هیچ نظارهگری نیست! خفقانآور است.
تعیین قهرمان در آخرین ضربه کل فصل
وقت تقریباً تمام شده و به وقت اضافه رسیدهایم. جان بارنز، مسلماً بهترین بازیکن لیورپول در آن روز، مالکیت توپ را در محوطه جریمه آرسنال از دست میدهد. لوکیچ، دروازهبان آرسنال، توپ را به سمت لی دیکسون مدافع جناح راست میاندازد، این آخرین حمله آرسنال است. آخرین تلاش.
دیکسون، توپ بلندی را با امیدواری به جلو میفرستد. آلن اسمیت ضربه نرمی به توپ وارد میکند و توپ به مایکل توماس میرسد.
توماس در تلاشی برای پایین آوردن توپ، از استیو نیکول مدافع لیورپول کمک میگیرد و ناگهان خود را بهتنهایی روبروی دروازه لیورپول میبیند.
برایان مور، دقایقی پیش گفته بود؛ «به نظر میرسد عنوان مال لیورپول است»، در این شرایط این جمله معروف را به زبان میآورد: «حالا وقت قاپ زدنه»
توماس به جلو میرود و تمامی آرسنالی ها فریاد میزنند؛ شوت، شوت، شوت کن لعنتی… توماس در لحظاتی که به حالت آهسته از چشمان همه میگذشت، سرانجام شلیک میکند و توپ از کنار بروس گروبلار وارد دروازه میشود.
قهرمانی آرسنال، تقریباً با آخرین ضربه پایانی کل فصل به واقعیت پیوست و گراهام به قول جسورانه عنوان قهرمانی عمل میکند!
بهراستی باورنکردنی و حیرتانگیز بود. هرگز پیش یا قبل از آن در تاریخ لیگ، دو تیم اول و دوم در آخرین دیدار لیگ، چنین دراما و داستان حیرتآوری را در برابر یکدیگر شکل نداده بودند. روز بعد میرر با این عنوان بهدرستی از توپچیها تمجید کرد؛ «مردان معجزهگر».
پس از پایان بازی و فصل؛
- آرسنال ٣٨ بازی، ۷۶ امتیاز با تفاضل ٣٧
- لیورپول ٣٨ بازی، ٧۶ امتیاز با تفاضل گل ۳۵
این فصل و این دیدار، رنسانسی در فوتبال انگلستان پدید آورد. در حالی که کاپیتان تونی آدامز جام را بلند کرد، این یکی از بزرگترین لحظات تاریخ آرسنال است که بهیادگارمانده است، دوستداران و وفاداران لیورپول بعد از فاجعه هیلزیورو در سکوهای آنفیلد ماندند تا فاتحان را تشویق کنند.
پس از وقایع غمانگیز هیسل و هیلزبورو، فوتبال بریتانیا برای تولدی دوباره فریاد میزد و «دیدار تعیینکننده» دسته یکم در سال ۲۶ می ۱۹۸۹ مطمئناً بذرهای تغییرات را فراهم کرد. بسیاری از کتب فوتبال آن را کاتالیزوری چیزی شبیه به رنسانس فوتبال تشبیه کردند و تمامی وقایع این فصل، به طور حتم در شکلگیری لیگی با اسمورسم و فرمی جدید سهم بسزایی بازی کرد. تنها سه سال بعد لیگ برتر تأسیس شد و دقیقاً سه سال بعد «مایکل توماس» که قلب تمام دوستداران لیورپول را با گل خود به دو نیم کرده بود، گل دوم لیورپول را در فینال جام حذفی و قهرمانی لیورپول به ثمر رساند.
طعنهآمیز بود. نام توماس در فرهنگ و تاریخ پرقدمت توپچیها جای دارد.