طرفداری | او در جهانی به دنیا آمد که عملکرد ستارگان از همان دوران نوجوانی برجسته میشود، روی آنها زوم میکنند و رویشان برچسب ستاره میزنند. با این حال موردِ او این نبود. بازیکنانی که دوران حرفهای خودشان را مانند او شروع میکنند، روی کاغذ نباید شانسی برای بازی در فینال جام جهانی و زدن گل در فینال لیگ قهرمانان اروپا داشته باشند.
با این حال دیگر بر همه ثابت شده که تلاش همیشه توانایی شکست دادن استعداد خالی را دارد. ایوان راکیتیچ آنقدر تلاش کرد تا به یک بازیکن برنده تبدیل شود، از آنهایی که برای قهرمان شدن به چند مورد از آنها داخل ترکیب تیم خودتان نیاز دارید.
ایوان راکیتیچ و مهمترین گل دوران باشگاهی خودش
ورود به اسپانیا با یک داستان عاشقانه
در سال ۲۰۱۱، ایوان راکیتیچ ۲۱ ساله پس از چهار سال بازی در باشگاه شالکه آلمان، برای امضای قراردادی با تیم سویا به اسپانیا سفر کرد. پس از رسیدن به هتل و هنگام صرف شام با مسئولان باشگاه سویا، ایوان و برادرش دِیان تصمیم گرفتند یک نوشیدنی بخورند. در هتل، ایوان با پیشخدمتی به نام راکل آشنا میشود. او به قدری زیبا بود که ایوان احساس کرد باید شانس خودش را امتحان کند.
ایوان که زبان اسپانیایی بلد نبود، تنها میتوانست به او Hola (به معنی سلام) بگوید. اما همان شب، یک تماس دیگر از تیمی غیر اسپانیایی با او گرفته میشود. این پیشنهاد، ایوان را در شرایطی قرار داد که باید همان موقع تصمیم میگرفت. برادرش از او میپرسد که چه میخواهد انجام دهد و ایوان در پاسخ میگوید که قولش برایش مهمتر از امضای قرارداد است. او همچنین اشاره میکند که قرار است با همان پیشخدمت هتل ازدواج کند، حرفی که برادرش باور نکرد.
پس از امضای قرارداد با سویا، ایوان هر روز برای نوشیدن قهوه و فانتای نارنجی به هتل میرود تا راکل را ببیند، هرچند که او همچنان دعوت ایوان برای رفتن سر قرار را قبول نمیکند. راکل که به دلیل شغل ایوان و احتمال جابجایی او از سویا تمایلی به شروع رابطه نداشت، به ایوان میگوید که او یک فوتبالیست است و ممکن است سال آینده به کشور دیگری منتقل شود.
ایوان پس از ۷ ماه، یک روز متوجه میشود که راکل در بار نیست و در نتیجه همراه با یکی از دوستانش به هتل میرود تا او را متقاعد کند که برای اولین بار با او بیرون برود. سرانجام راکل قبول میکند و آنها همراه خواهر راکل بیرون میروند. پس از آن، رابطهشان شروع میشود و حالا 12 سال از ازدواجشان میگذرد.
خانواده ایوان راکیتیچ
اوج فوتبال و تبدیل شدن به ایوان مخوف
به اول داستان برگردیم. او پس از تبدیل شدن به اولین کاپیتان خارجی تاریخ سویا، تصمیم میگیرد به بارسلونا برود، پرزرقوبرقترین تیم آن زمان و تیمی که همه ستارگانش خلاف ایوان راکیتیچ، از همان نوجوانی قرار بود ستاره شوند و در چنین بازیهای بزرگی به میدان برود.
ورودش به بارسلونا مصادف شد با فصل اولِ انریکه، فصل اول MSN و فصل آخر ژاوی. بله، راجع به فصل تاریخی 15-2014 صحبت میکنیم. راکیتیچی که فوتبالش را از بازل سوئیس شروع کرده بود، باید جای ژاوی پر میکرد! یک عضو غیرقابل جانشین از یکی از بینقصترین تیمهای تاریخ فوتبال.
داستان طولانی را کوتاه کنیم، هافبک کروات نشان داد که «این کاره» است. مشخصاً هیچوقت به هافبکی در حد ژاوی تبدیل نشد اما طوری پیشرفت کرد که خودش را به یکی از هافبکهای اصلی بارسا تبدیل کند؛ یک بازیکن غیر لاماسیایی که با هوش خارقالعاده خودش توانست به عضوی جداناپذیر از تیم لاماسیاییها تبدیل شود. بهترین و خاطرهانگیزترین گلش؟ اولین گل فینال برلین که نقش بسیار مهمی در پنجمین قهرمانی بارسلونا در تاریخ لیگ قهرمانان اروپا ایفا کرد.
سخت است کنار امثال اینیستا، لیونل مسی، نیمار و در رده ملی لوکا مودریچ بازی کنید و بازیتان به چشم بیاید. راکیتیچ به دلیل تکنیک یا مهارت پاس دادنش مشهور نشد، او به یکی از بهترینهای جهان در پست خودش تبدیل شد چون توانایی تصمیم درست گرفتن در سختترین لحظات را داشت و از همه مهمتر، پاهایش در حساسترین لحظات نلرزید. چند بازیکن را میشناسید که دو بار متوالی در مرحله حذفی جام جهانی مسئولیت زدن پنالتی آخر تیمشان را بر عهده بگیرند و هر دو بار کارشان را به بهترین شکل انجام دهند؟ او در کرواسی هم مثل بارسلونا کنار ابرقهرمانی بازی کرد که توپ طلا برد؛ یک نمونه خاص از رابین که تا پای جان به بتمنهایش کمک کرد.
آدمهای زیادی در تاریخ فوتبال نداریم که از لوکا مودریچ باهوشتر باشند
از او ارزش ایوان راکیتیچ را بپرسید!