اختصاصی طرفداری | احساسات لبریز و بیپایان در سراسر ومبلی و در تمامی «تاین ساید» موج تماشایی ساخته بود که همه را با خود غرق کرده بود.
برخی میخندیدند و بسیاری دیگر از شادی بیحدوحصر اشک میریختند. و خیلیها دستانشان را بهسوی آسمان بلند کرده بودند، شاید به یاد عزیزانی که دیگر در میانشان نبودند اما حاضر بودند هر چیزی را بدهند تا در اینجا، این لحظه را با آنها تقسیم کنند.
چهره و حالات مردان میانسالی که با شالهای سیاهوسفید دستانشان را به حالت دعا بالا کرده بودند، از زجر و عذاب و آرزویی طولانی سخن میگفت. با فریادهایی از سر شور و شعف، هیجان و عقدههای نسلها را بیرون میریختند؛ رهایی بزرگ از طلسمی نفرینشده که سالها مانند یک کابوس بر سرشان سایه افکنده بود.
و هنگامیکه همهچیز به پایان رسید، وقتی سوت پایان به صدا درآمد و نیوکاسل یونایتد با نتیجه ۲-۱ لیورپول را شکست داد، نیوکاسل یونایتد پس از ۵۶ سال نخستین جام خود را برد و پس از ۷۰ سال اولین جام داخلی خود را فتح کرد، سرانجام، مشتهای گرهکرده جواب داد و همگی سبکبال، با نفسی عمیق برای ادامه جشنی که احتمالاً تا صبح ادامه داشت، کشیدند.
نیوکاسل و هواداران پرشور و رنجکشیدهاش هفت دهه گذشته را بهعنوان سوژه طنز دیگران سپری کردهاند. آنها ۷۰ سال تمام، واقعیتی تلخ در برابر رؤیاهای دیگران بودهاند. و به همین دلیل، فینال این جام در ومبلی مانند رهایی شگفتانگیزی از برزخی بود که در آن گرفتار شده بودند؛ برزخی که گاهی به نظر میرسید هرگز از آن نجات نخواهند یافت.
با تمام تمسخرهایی که از سوی هواداران دیگر متحمل شدهاند، با تمام نگاههای تحقیرآمیزی که دریافت کردهاند، نیوکاسل با حمایت و طرفداران بسیارش یکی از بزرگترین قبایل فوتبال انگلیس است. ناکامی طولانیمدت آنها در فتح یک جام، همراه با تمام فرصتهای ازدسترفتهشان، در میان بزرگترین خشکسالیهای تاریخ ورزش جای دارد.
تیم بیسبال شیکاگو کابز ۱۰۸ سال بین دو قهرمانی خود در سری جهانی فاصله داشت. تورنتو میپل لیفس ۶۵ سال است که استنلی کاپ را نبرده، نفرین بامبینو و بیب راث، بازیکن معروف، یقه بوستون رد ساکس را از سال ۱۹۱۸ تا ۲۰۰۴ گرفت. ۷۷ سال طول کشید تا اندی ماری موفق شد قهرمانی فرد پری را بهعنوان تنیسور بریتانیایی در ویمبلدون تکرار کند. و سال آینده ۶۰ سال از آخرین قهرمانی تیم ملی فوتبال مردان انگلیس در یک تورنمنت بزرگ میگذرد.
اندوه و طلسم نیوکاسل در کنار تمامی این ناکامیهای بزرگ و طولانی قرار میگیرد. بازیکنان بزرگی مانند کریس وادل، کوین کیگان، پل گاسکوین، پیتر بیردزلی و آلن شیرر از سال ۱۹۶۹ تا امروز آمده و رفتهاند، نزدیک شدند، به یکقدمی رسیدند، بیآنکه باشگاه موفق به کسب هیچ جامی شود اما اکنون، سرانجام، به لطف هدایت و مهارت و درایت ادی هاو در دوران جدید، این طلسم شکسته شده است!
و باید اذعان کرد در میدان نبرد، نیوکاسل شایسته این پیروزی بود. آنها بهطور کامل و قطعی تمام ارواح گذشته را از ومبلی بیرون کردند و لیورپول را کاملاً تحت انقیاد خود درآوردند؛ تیمی که ۱۲ امتیاز در صدر لیگ برتر پیشتاز است و میرود تا قهرمان این فصل انگلستان باشد. از شروع تا پایان، نیوکاسل بر بازی مسلط بود.
لیورپول اصلاً در حد و اندازههای خود ظاهر نشد. شاید خستگی ناشی از شکست حماسیشان مقابل پاری سن ژرمن در لیگ قهرمانان اروپا بود؛ شکستی که در ضربات پنالتی پس از وقتهای اضافه رقم خورد، بر عملکرد آنها تأثیر گذاشته بود. آنها فقط سایهای از تیمی بودند که لیگ برتر را به تسخیر خود درآورده است. محمد صلاح، ژوتا و خیلیهای دیگر عملاً از جریان بازی حذف شده بودند.
امیرحسین صدر
۱۷ مارس ۲۰۲۵
پیر و جوان؛ اشکها و لبخندها
این نگرانی برای هواداران نیوکاسل وجود داشت تا تیم محبوبشان زیر فشار انتظارات از هم بپاشد، اما آنها نهتنها دوام آوردند، بلکه انرژی و شور و اشتیاقشان در سراسر بازی کاملاً نمایان بود. جوئلینتون، هافبک جنگنده نیوکاسل، همانطور که انتظارش میرفت و در پیشدرآمد این بازی اشاره کرده بودم، با عملکردی فوقالعاده، بهترین بازیکن میدان بود.
در پایان، هنگامی که صدای آهنگ Blaydon Races در ورزشگاه طنینانداز شد، دوربینها آلن شیرر را که از خوشحالی در پوست نمیگنجید، نشان دادند. او در سکوها، با شادی بیحدوحصر پسرش در حال رقصیدن بود. این مهاجم معرکه هرگز موفق نشد با نیوکاسل جامی کسب کند، اما بالاخره، حداقل شاهد این افتخار بزرگ بود.
در این هیاهو یک نکته قابلتأمل وجود داشت. این پیروزی، پیروزی برای حکومت عربستان سعودی که در سال ۲۰۲۱ باشگاه را خریداری کرد نیز هست. اگر منچسترسیتی در نبرد حقوقی خود با لیگ برتر موفق شود، شاید بار دیگر شاهد تکاپوی بیشتری از سوی تیمهایی باشیم که با سرمایههای دولتی تأمین مالی میشوند. با این حال، در این ولوله تاریخی مردان سیاهوسفیدپوش شاید زمان مناسبی برای پرداختن به این بحث نباشد. این لحظات باشکوه متعلق به هوادارانی بود که به اندازه هر گروه مستضعف و ضعیفتر در تمامی لیگها، تیم خود را در دوران سخت و دشوار که عمدتاً با شکست همراه بوده، حمایت کردهاند. این لحظهای برای قدردانی از وفاداری آنها بود.
آلن شیرر در سکوها از آغاز تا پایان، تیم محبوبش را تشویق کرد
نمایشی که آنها خلق کردند، تماشایی بود. دیوار عظیم سیاهوسفیدِ شالها پیش از آغاز بازی، نشانهای از یکپارچگی و تعهد آنها به تیم. و انصافاً بازیکنانشان در زمین، شایسته و مستحق این حمایت بودند.
رقابت، مدتها پیش از سوت آغاز مسابقه شروع شده بود. زمانی که هواداران لیورپول شالهای خود را به احترام سرود «تو هرگز تنها گام نخواهی زد» بالا بردند، هواداران نیوکاسل در سمت مقابل، شالهای سیاهوسفیدشان را دیوانهوار در هوا میچرخاندند. این صحنه، مانند حریفان تیم راگبی نیوزیلند All Blacks بود که در برابر اجرای هاکا، با تمسخر واکنش نشان میدهند.
وقتی بازیکنان از تونل بیرون آمدند، نیوکاسلیها با یک پرچم عظیم که در جایگاهها برافراشته شده بود، از آنها استقبال کردند. روی آن نوشته شده بود: «به جانشان بیفتید!» و آنها دقیقاً به درخواست دوستدارانشان لبیک گفتند.

نیم ساعت ابتدایی، یک نبرد فرسایشی بود. نیوکاسل برتری نسبی داشت و لیورپول در برابر قدرت و انرژی سه هافبک نیوکاسل، ساندرو تونالی، جوئلینتون و برونو گیمارش، دچار مشکل شده بود، اما هیچیک از دو تیم نتوانستند فرصتی ایجاد کنند. بااینحال، نیوکاسل تیم خطرناکتر میدان به نظر میرسید. آنها نخستین فرصت جدی خود را زمانی به دست آوردند که الکساندر ایساک، توپ را به عقب برای تونالی فرستاد و او شوتی را با اختلاف اندک، از کنار تیرک سمت چپ دروازه کوایمین کلهر به بیرون زد.
نیوکاسل ۱۰ دقیقه پیش از پایان نیمه نخست، یک فرصت نصفهونیمه دیگر به دست آورد، اما انرژی بازی بدون شک در اختیار نیوکاسل بود. جوئلینتون با سرعت از جناح چپ دوید تا یورش یارل کوانساه را متوقف کند و توپ را از او بگیرد. سپس با غرشی پیروزمندانه، مشتهایش را گره کرد و به سمت هواداران نیوکاسل فریاد زد. آنها نیز با غرشی متقابل پاسخ دادند. لیورپول در تلاش بود با شدت و حدت نیوکاسل هماهنگ شود، اما بهوضوح دچار مشکل بود.
در لحظات پایانی نیمه نخست، نیوکاسل به گلی که باید، دست یافت. کیران تریپیه یک کرنر را به سمت تیرک دوم فرستاد و بار دیگر دن برن بلندتر از همه پرید، درحالیکه الکسیس مک آلیستر وظیفه مهار او را داشت. دوئل نابرابری بود و برن با ضربه سری قدرتمند، توپ را از مقابل دستان کلهر به گوشه دروازه فرستاد.
دن برن و هفتهای رویایی؛ اول دعوت شدن به تیم ملی انگلیس و حالا نقش اول قهرمانی نیوکاسل
احتمالاً آرنه اسلوت بین دو نیمه، حسابی تیمش را تحتفشار قرار داده بود، زیرا لیورپول نیمه دوم را با انگیزه بیشتری آغاز کرد. دیوگو ژوتا، که در نیمه نخست کاملاً نامرئی بود، سرانجام یک نفوذ مناسب از سمت چپ انجام داد و توپ را به عقب پاس داد، اما جوئلینتون که همهجا حاضر بود، بار دیگر در لحظهای حساس مداخله کرد و خطر دفع شد.
این فقط یک وقفه کوتاه در برتری همهجانبه نیوکاسل بود. زمانی که ایساک از فاصله نزدیک توپ را وارد دروازه کرد، «تون ارمی» تصور کرد گل دوم هم به ثمر رساندهاند، اما برونو گیمارش در مقابل کوایمین کلهر، دروازهبان لیورپول، ایستاده بود و پیشتر در موقعیت آفساید قرار داشت و گل مردود اعلام شد. این موضوع اهمیتی نداشت.
چند دقیقه بعد، ایساک دوباره گل زد و این بار گل او مورد تأیید قرار گرفت. تینو لیورامنتو یک سانتر بلند به تیرک دوم فرستاد، جیکوب مورفی با یک پرش عالی توپ را با سر به زمین کوبید و ایساک نیز با یک ضربه نیمهوالی، آن را وارد دروازه کرد.
لیورپول کاملاً سردرگم بود. به قول «علی امیریفر»: «لیورپول کاملاً خالی کرده بود!» وامانده، خسته و پنچر در جادهای که هیچگونه کنترل و سرعتی در ماشین قرمزرنگ اسلوت دیده نمیشد.
در مقابل، نیوکاسل روی موجی از احساسات که از سکوهای ومبلی جاری شده بود، به سمت جام حرکت میکرد؛ لحظهای که برای مدتها در آرزوی آن بودند.
با میل و اشتهایی بیشتر و انرژیای که لیورپول فاقد آن بود. آرنه اسلوت میدانست باید واکنشی نشان دهد. او کرتیس جونز و داروین نونیز را به زمین فرستاد. جونز بهزودی بهترین موقعیت لیورپول را در بازی خلق کرد، زمانی که پاسی از دومینیک سوبوسلای دریافت کرد و با یک شوت پرقدرت دروازه نیک پوپ را تهدید کرد، اما دروازهبان نیوکاسل آن را با یک واکنش عالی به کرنر فرستاد.
در میانههای نیمه دوم، نیوکاسل میتوانست کار را تمام کند. گیمارش با یک پاس هوشمندانه توپ را به سمت چپ فرستاد، جایی که هاروی بارنز منتظر بود. بارنز توپ را بهخوبی به درون محوطه جریمه ارسال کرد، درحالیکه ایساک آماده بود، اما توپ کمی عقبتر از او قرار گرفت و همین باعث شد ضربهاش بهدرستی روی توپ ننشیند و کلهر با یک واکنش سریع، توپ را از محوطه خطر دور کرد.
ژوئلینتون، گلادیاتور شکستناپذیر میانه میدان
فدریکو کیهزا، وینگر ایتالیایی که بهعنوان آخرین برگ اسلوت وارد زمین شده بود، گل خود را در ۸ دقیقه وقتهای اضافه با یک ضربه بهموقع به توپ به ثمر رساند. بسیاری از هواداران نیوکاسل، شالهای دور گردن خود را با استرس و نگرانی گاز زدند و کنترل دوربینهای وار آنقدر طولانی شد که جنبش آنی را از لیورپول گرفت و کیهزا هنوز هاجوواج نمیدانست گل به حساب قرمزها واریز شده است یا نه! این چیزی جز یک گل تسلیبخش نبود و ذرهای تسلی و آرامش برای مردان و طرفداران تیم مرسیساید در خود نداشت.
از همان دقیقه اول، نیوکاسل نشان داد که چقدر بیشتر از لیورپول برای این بازی آماده است؛ این یک نمایش واقعاً ویژه بود و تمامی روز و رنگ و زرق و برق و صداها و تشویقها به آنها تعلق داشت. جشن قهرمانی آنها فوقالعاده بود و به هیچ شکلی نمیشد برایشان خوشحال نبود. پس از سالها و سالها ناکامی در ومبلی و دیگر جبههها، نیوکاسل یک جام را از آنِ خود کرده بود. ۵۴ سال صبر بعد از کسب جام در اروپا و انتظار طولانی ۷۰ ساله تصاحب یک جام داخلی به پایان رسیده بود.
پایان انتظاری که یک عمر طول کشیده بود
طرفداران نیوکاسل در ومبلی با شور و هیجان منفجر شده بودند، در حالی که طرفداران لیورپول در روزی غیرعادی با نمایش بد تیم محبوبشان در سکوت غیرمعمولی به سر برده بودند و بهسرعت ومبلی را ترک کردند. پایان بازی شاید کمی پرتنش بود، اما در بیشتر دقایق، نیوکاسل کاری کرد که لیورپول ناباورانه کاملاً بیخطر و خلع سلاح به نظر برسد. لیورپول سرگردان و بیروح ظاهر شد، مثل یک شبح!
با این اوصاف، ادی هاو، مربی نیوکاسل، جلوهای از شخصیت و کلاس خود را به رخ کشید. اولین مربی تاریخساز نیوکاسل در دوران نو، درحالیکه اولین جام مهم دوران حرفه مربیگری را به دست آورده بود و در لحظهای که مطمئنیم واقعاً برای او خاص محسوب میشود، بعد از سوت پایان، بهجای شرکت در جشن قهرمانی، به سراغ تکتک بازیکنان لیورپول رفت تا آنها را دلداری دهد. این کلاس واقعی مربی جوانی است که سالهاست پتانسیل خود را به رخ کشیده است.
اولین سرمربی انگلیسی قهرمان پس از هری ردنپ که در سال 2009 قهرمان جام حذفی شده بود...
بااینوجود، این هفتهی دهشتناکی برای لیورپول و هواداران این تیم بود؛ هفتهای که پر از نوید و امید آغاز شده بود، با سرافکندگی و افسوس به پایان رسید. حذف از لیگ قهرمانان اروپا و اکنون شکست در فینال جام اتحادیه. انرژی این تیم تمام شده و در هیچ لحظهای از بازی احساس نمیشد لیورپول کنترل بازی را در دست خواهد گرفت.
نمایش آنها در سراسر بازی اسفبار بود و این ضربهی سنگینی است. در این شرایط، شاید فقط آرسنال و آرتتا با پیروزی کمرنگ ۱-۰ مقابل چلسیِ کمرنگتر، یک ساعتی پیش از این فینال، نیش لبخندی بر لبان داشته باشند. بازیکنانی مانند صلاح، دومینیک سوبوسلای و الکسیس مکآلیستر محو و ناپدید بودند و تیم کاملاً بیانگیزه به اینسو و آنسو میدوید. هیچ اثری از لیورپول در ومبلی نبود. هیچ!
وضعیت صلاح، حالوروز هواداران لیورپول است
درسته، قهرمانی در لیگ برتر تقریباً قطعی به نظر میرسد، اما این شکست و حذف از جامی که بزرگان اروپا در آن سرشاخ میشوند، برای مدتی درد خودش را خواهد داشت. خوشبختانه، لیورپول در لیگ برتر ۱۲ امتیاز اختلاف دارد، چون ممکن است مدتی طول بکشد تا از تأثیرات این ضربات خلاص شود. وقفهی بازیهای ملی در زمان مناسبی برای آنها از راه رسیده است. قرمزها بدجوری برای اینکه قال قضیهی لیگ را بکنند، به استراحت نیاز دارند. محض اطلاع، دیدار سخت بعدی با اورتون در آنفیلد است!
مرسیسایدیها در سکوت کامل لندن را ترک کردند، ولی در این بین، جشن در ومبلی و در تمام طول شب، به سوی شمال شرقی انگلیس تازه آغاز شده بود! این بار هیچچیز و هیچ مانعی نمیتوانست لحظهی تاریخی نیوکاسل را از آنها بگیرد.
اشک و لبخندهای یکایک آنها نشانگر آن بود. برای یکبار هم که شده، عروسی به «تاینساید» آمده بود و هیچ نیرویی قادر نبود این لحظهی افتخارآمیز را بر هم ریزد. طلسم لعنتی شکسته شده بود…
اشک شوق...