طر فداری | معاصیر باربوسا دوناس یمنتو (Moacir Barbosa do Nascimento) زاده 27 مارس 1921 در شهر کامپیناس سائوپائولوی برزیل است. او فوتبالش را از سال 1940 در باشگاه ADCI سائوپائولو شروع کرد در این باشگاه به عنوان یک وینگر چپ بازی میکرد. یک سال بعد، معاصیر راهی باشگاه وایپیرانگا شد تا در این باشگاه به دلیل چابکی خود درون دروازه قرار گیرد. بازیخوانی مناسب و شیرجههای بسیار خوب معاصیر، او را به یک دروازهبان کامل تبدیل کرد و او تا سال 1944 به عنوان دروازهبان در وایپیرانگا بازی کرد. انعظاف پذیری معاصیر در چهارچوب دروازه باعث شده بود تا او به «لاستیک» مشهور شود.

این بازیکن در سال 1945 راهی باشگاه واسکودوگامای برزیل شد و طی 10 سال حضورش در این باشگاه، شش قهرمانی کاریوکا، یک قهرمان قهرمانان آمریکای جنوبی، یک تورنئو ریوسائوپائولو و یک ریواداویا کوریا میر را به دست آورد. 532 بازی در ترکیب واسکودوگاما، او را به یکی از بهترین بازیکنان این باشگاه تبدیل کرده بود. معاصیر در سال 1956 از این باشگاه جدا شد و حضور در دو باشگاه دیگر با نامهای بونسوکزو و سانتاکروز را تجربه کرد و در سال 1958 به واسکودوگاما بازگشت. او در دو سال حضورش، پس از بازگشت به واسکو، آمار 151 بازی را ثبت کرد و پس از مدت کوتاهی بازی در باشگاه کامپوگرانده، در سال 1962 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. سبک دروازهبانی معاصیر به گونهای بود که او به جای محافظهکاری و سبک بازی ایستا، ترجیح میداد که به سمت مهاجمان حریف بدود و با تنگ کردن فضای بازی برای آنها، جلوی ایجاد موقعیت را همگام با مدافعان تیمش بگیرد.
نخستین بازی ملی معاصیر در سال 1945، در بازی برابر تیم ملی آرژانتین به ثبت رسید. او پس از حضور در این بازی، نخستین دروازهبان سیهچرده تیم ملی برزیل شد و با استایل خاص خود که بدون دستکش درون دروازه میایستاد، بسیار میان هواداران برزیلی قابل تشخیص بود. کوپا سودامریکانوی سال 1949، نخستین چالش بزرگ ملی این دروازهبان در تیم ملی برزیل بود. او در هفت دیدار خود پیش از صعود کشورش به فینال این تورنمنت، یک کلینشیت را ثبت کرد و هفت گل را دریافت کرد. کلینشیت معاصیر در دیدار فینال برابر پاراگوئه، برزیل و این دروازهبان را به قهرمانی سودامریکانو رساند.

او پس از نمایشهای خوب خود در سودامریکانو، دروازهبان شماره یک برزیل در جام جهانی 1950 بود. برزیلیهای فوتبالدوست، پیش از این جام جهانی هنوز به قهرمانی در این تورنمنت نرسیده بودند. میزبانی برزیل از این تورنمنت، امیدواریهای سرزمین قهوه را برای فتح جهان فوتبال، بسیار زیاد کرده بود. این جام برای معاصیر، با کلینشیت او برابر تیم ملی مکزیک آغاز شد. او در بازی سوم تیمش برابر یوگسلاوی نیز کلینشیت کرد تا نخستین مرحله گروهی این دوره از جامهای جهانی را با دو کلینشیت و دریافت دو گل در دومین بازی از سوئیس به پایان برساند. دومین مرحله گروهی جام جهانی با آمار دو گل خورده در دو بازی از این دروازهبان همراه بود. بنابراین، دیدار سوم مرحله گروهی میان برزیل و اروگوئه، تکلیف قهرمان این دوره را مشخص میکرد.
برزیلیها که نیمه دوم را با یک گلزده شروع کرده بودند، در دقیقه 66 بازی، گل تساوی را دریافت کردند اما همه چیز از دقیقه 79 این بازی برای معاصیر و کشورش به تباهی رسید. گیگیا، بازیکن تیم ملی اروگوئه که گل نخست بازی را با ارسال خوبش برای همتیمی خود پایهریزی کرده بود، در موقعیتی مشابه قرار گرفته بود. معاصیر که سبک بازیاش، بیش از واکنشهایش به خروجهای موفق و تحرکش در محوطه جریمه معروف بود، از دروازه بیرون آمد تا جلوی ارسال خطرناکترین بازیکن اروگوئه را بگیرد. با این وجود، گیگیای اروگوئهای دست دروازهبان حریف را خواند و به جای ارسال توپ برای همتیمی خود، معاصیر را غافلگیر کرد و به سمت دروازه نشانه رفت. باربوسا که از حرکت بازیکن حریف غافلگیر شده بود، تلاش کرد تا با دست مخالف خود، توپ را مهار کند اما در لحظهای که او خیال میکرد این موقعیت را از حریف گرفته است، توپ به درون دروازه برزیل رفته بود تا یک ملت در حسرت قهرمانی جهان بمانند. قهرمانی اروگوئه در زمین برزیل با اشتباه معاصیر، بدترین سناریوی ممکن برای این دروازهبان بود.

دنیای معاصیر با خط فرضی جام جهانی 1950 به دو نیم تقسیم شد: دوران پیش از جام جهانی و دوران پساجام جهانی. معاصیر که در فوتبال باشگاهی به همراه واسکودوگاما به افتخارات فراوانی رسیده بود و نمایشهای خوبی را در سودامریکانو و بازیهای نخست جام جهانی داشت، به سرعت به مرد منفور کشورش تبدیل شد. معاصیر جایگاهش در تیم ملی برزیل را از دست داد تا پس از جام جهانی، دروازهبان نیمکتنشین کشورش در سودامریکانوی 1953 باشد و فقط در یک بازی این جام برابر اکوادور بازی کند. دیداری که با کلینشیت این دروازهبان همراه بود و به آخرین بازی ملی او تبدیل شد. او یکی از کاندیدهای حضور در جام جهانی 1954 بود اما یک مصدومیت باعث از دست دادن این تورنمنت برای معاصیر شد و خوشحالی شدید برزیلیها را به همراه داشت. 20 بازی ملی و هفت کلینشیت، آمار نهایی معاصیر در رده ملی بود. اشتباه در جام جهانی، علاوه بر تسریع پایان دوران ملی معاصیر، زندگی شخصی او را نیز بسیار سخت کرده بود. روزی نبود که این دروازهبان در سطح شهر، کنایههای تلخ هموطنان خود را نشنود.
او پس از خداحافظی از فوتبال، ترجیح داد با حضورش به عنوان معلم شنا در یکی استخرهای برزیل، دردهای فوتبالیاش را فراموش کند. معاصیر تیرهای استادیوم ماراکانا که یادآور تلخترین خاطره فوتبالی خود و کشورش بود را تکهتکه کرد و سوزاند تا بدین ترتیب، تمامی اتفاقات این مسابقه شوم را از یاد خود ببرد اما تلخی بی پایان این مسابقه برای او تمامشدنی نبود. حضور در اردوی آمادهسازی تیم ملی برزیل برای دروازهبان سالهای دور این کشور، پیشنهادی بود که میتوانست اندکی فوتبال را برای معاصیر شیرینتر کند. او در اردوی تیم ملی کشورش حاضر شد تا با بازیکنان تیم ملی برزیل دیدار کند اما مسئولان برزیلی، از ورود دروازهبان سابقشان به کمپ تمرینی تیم به دلیل بدیمنی او، خودداری کردند. رفتار مسئولان فوتبالی برزیل با معاصیر باعث شد تا او جمله معروفی را بر زبان بیاورد.
بالاترین جزای یک جرم در برزیل، 30 سال است اما اشتباه ناخواسته من، بعد از 40 سال بخشیده نشده است.
یکی دیگر از خاطرات تلخ معاصیر در دوران پساجام جهانی خود، شنیدن حرفهای یک زن در یک مغازه بوده است. این زن در حالی که از کنار معاصیر میگذشت، او را به بچه خود با عنوان «مردی که اشک برزیل را درآورد» معرفی کرد. فوت همسر در سال 1997، زندگی را بیش از پیش برای دروازهبان سابق واسکودوگاما سخت کرد. دوران موفق در واسکودوگاما، توانست تلخترین لحظات زندگی معاصیر را کمی قابل تحملتر کند. یک زوج فوتبالی که بازیهای معاصیر درون دروازه تیم محبوبشان یعنی واسکودوگاما را بیشتر از جام جهانی 1950 به یاد داشتند، پس از ملاقات اتفاقی با او، همدم روزهای تنهاییاش شدند. این زوج توانستند تا روزهای واپسین زندگی مرد مغضوب فوتبال برزیل را با حضورشان گرمتر کنند. معاصیر در روز هفتم آوریل 2000، 11 روز پس از تولد 79 سالگیاش درگذشت. علت فوت باربوسا، ایست قلبی ناشی از سکتهاش بود. در سال 1988، فیلمی با عنوان «باربوسا» با محتوایی از زندگی سخت معاصیر ساخته شد. داستان اصلی این فیلم شامل سفر یک انسان به گذشته برای جلوگیری از به ثمر رسیدن گل دوم تیم ملی اروگوئه است.
من فکر میکردم که آن توپ لعنتی را به بیرون فرستادم و خود را برای کرنر حریف آماده میکردم اما سکوت سنگین استادیوم، جرأت دیدن دروازه را به من نداد. وقتی توپ را درون دروازه خودم دیدم، سرما و لرزش شدیدی را در بدنم احساس کردم. بعد از گل متوجه شدم که کل استادیوم به من نگاه میکند.

از سری خاطرات فوتبالی
گایزکا مندیتا؛ ستاره بلوند والنسیا، خرید گرانقیمت لاتزیو و بازیکن سابق بارسلونا
پل بوسفلت؛ از قهرمانی جام یوفا تا حضور در منچستر سیتی و از دست دادن پنالتی هلند در یورو 2000
تاریبو وست؛ کشیش نیجریهای میلان و اینتر با سابقه بازی در پیکان و طلای المپیک