علی. قروه(ایسکو)لرزيده گر از پاي تو تا سر، به جهنم! شد گوش جهان از سخنت كر، به جهنم!
مي بيني اگر حيثيت و ثروت و نامت غارت شده و خواب قلندر، به جهنم!
بزدل بود آن برّه كه از گرگ بترسد با شيردلي گر بشود خ ر، به جهنم!
دلواپس كارند اگر عدّه ي معدود در دلخوشي خيل دلاور، به جهنم!
از حق غني سازي عقب گرد نكرديم حالا چه شود «پنج»، چه كمتر، به جهنم!
با ضربه ي شلاق به جنّت نتوان رفت دربست توان رفت ولي درب جهنم
هم جنتي و طيّب و رحماني و نعمت مجلس دهد اخطار، مكرر، به جهنم!
«توفيق» اگر يار شود، راه همان است شد با «فرجي»، يا كس ديگر، به جهنم!
با چند دلار ژنو امروز چه شاديم! «كرسنت» بَرَد چند برابر، به جهنم!
يك ساله تورم شده «يك ثلث» و ندارد ننجون فلان شيخ چو باور، به جهنم!
ممنون كه مكدّر شدي از قيمت خودرو هر كس بشود جز تو مكدّر، به جهنم!
خشمت زده بر هيبت سرهنگ كنايه رحمي به خودت!، ملّت و كشور به جهنم!!
آهسته تر اي دوست!، كه اينگونه فرستي هر خشك و تر و اول و آخر به جهنم