دیلمیان طوایفی کوهنشین بودند که جغرافیدانان عرب قرن دهم میلادی آنها را همان ساکنان دیلم (ارتفاعات گیلان و غرب مازندران) میدانستند. گرچه میتوان توزیع گستردهتری تا جنوب ارمنستان و قفقاز هم میتوان نتیجه گرفت.«زیاریان» و «آل بویه»، دو خاندان دیلمی از نواحی کوهستانی گیلان بودند که توانستند در بخش بزرگی از ایران حکومت کنند. در واقع، بعد از حکومت نیمه مستقل طاهریان و پس از صفاریان و در ایام امارت امیری سامانی در ماوراءالنهر، این حکومت های محلی توانستند بر قسمت عمده ایران غربی، یعنی از خراسان تا بغداد تسلط یابند. حکومت این طوایف به دو نام مشخص و دو دوره پی در پی در تاریخ شهرت یافته: زیاریان (آل زیار) و بویه ایان، (آل بویه).
دیلمیان قبل از اسلام تحت سلطه ی حاکمان ایرانی نبودند و تنها به صورت مزدور برای لشگر ایران می جنگیدند و معمولا در اطراف ارتفاعات گیلان می زیستند.دیلمیان تا سالها پس از فتح ایران توسط اعراب مسلمان توانستند در مقابل اعراب مقاومت بکنند این جریان ادامه دار بود تا زمانی که عده ای از علویان(که دشمن حکومت های عباسی و اموی بودند)وارد دیلمستان(مناطق شمالی ایران)شدند و به وسیله ی این علویان،دیلمیان به مرور مسلمان و شیعه شدند.(بیشتر شیعه ی زیدی بودند) و پس از آن مدت ها به قیام بر علیه حکام بنی عباس پرداخته و دست به تشکیل حکومت هایی زدند.
از میان حکومت های دیلمی دو حکومت گستردگی و شهرت بیشتر دارند که اولین آنان آل زیار هستند:
حکومت آل زیار:
آل زیار شاخه ای از دیلمیان و یکی دیگر از سلسله پادشاهان ایرانی تبار برخاسته از شمال ایران و شیعه زیدی مذهب هستند که در دوره بین (316 تا 483 قمری / 928 تا 1090میلادی) بر سرزمینهای گیلان, طبرستان(مازندران), گرگان, قزوین, ری, اصفهان و خوزستان فرمانروایی کردند. شاهان آل زیار به گسترش فرهنگ و علوم و ادبیات کمک فراوانی کرده و تعدادی از آنان چون قابوس بن وشمگیر و کیکاووس بن اسکندر خود نیز آثاری را مکتوب نمودند. از قابوس وشمگیر اشعار و رسائل و از کیکاووس اثر با ارزش قابوس نامه بر جای مانده است.
همزمان با حکومت نصر بن احمد سامانی در خراسان و ماوراء النهر، یکی از سرداران او به نام مرداویج بن زیار در طبرستان قیام کرد و سلسله ی مستقل آل زیار را تاسیس کرد. مرداویج سپس با استفاده از اوضاع آشفته ی دربار سامانی، توانست علاوه بر گرگان و ری، بخش های مهمی از جنوب ایران را از دست حاکمان دست نشانده ی خلفای عرب آزاد کندو شهر اصفهان را مرکز حکومت خود قرار دهد. مرداویج که همواره آرزوی احیای پادشاهی ایران را داشت، جشن های ملی نوروز و مهرگان را با شکوهد هرچه تمام در اصفهان برگزار کرد. اودر سال 319 هجری برای فتح همدان عازم غرب ایران شد و در نبردی که با لشکریان خلیفه داشت، به پیروزی رسید و همدان را نیز فتح کرد و به تدریج قلمرو وی گسترش یافته, گرگان, طبرستان, دیلم, ری, اصفهان, همدان, بهبهان و اهواز را زیر سلطه خود درآورد. تا این زمان برادرش وشمگیر کماکان در گیلان به کشاورزی مشغول بود, اما از طرف مرداویج فراخوانده شد و گویا اول نپذیرفت و بالاخره با اکراه به وی پیوسته و حکمرانی ری به او سپرده شد. در همین دوران پسران بویه, علی, حسن و احمد بنینگذاران سلسله دیلمیان آل بویه که تا آن زمان در لشگر ماکان کاکی (سردار دیگر دیلمی) بودند نیز به مردآویج پیوستند.
معروف است که مردآویج به ملیت ایرانی ارج بسیار میگذاشت و در صدد احیا حکومت واحد سرتاسری در ایران بود.پس از فتح اصفهان مردآویج قصد حمله به بغداد و برافکندن خلافت را داشت. اما خلیفه نیز بیکار ننشسته بود. به سال 323 قمری برابر با 935 میلادی چهار روز پس از برگزاری جشن سده در اصفهان, توسط تعدادی از غلامان ترک در حمام کشته شد. اسامی دو تن از این ترکان توزون و بجکم بود که بعدها در دستگاه خلافت مشعول کار شدند.با مرگ مرداویج، سرداران سپاه، وشمگیر بن زیار را به حکومت مننسوب کردند. اما وشمگیر نتوانست آرزوهای برادر بزرگترش را برآورده سازد و به ناچار تبعیت از خلیفه را پذیرفت .بیشتر دوران فرمانرزوایی وشمگیر به نبر با سامانیان گذشت تا اینکه با تاسیس حکوت آل بویه،در جنوب ایران قلمرو حکومت او تنها به بخشی از گرگان و طبرستان محدود گردید. سلسله ی آل زیار نیز سرانجام در حمله ی سلجوقیان به طور کامل منقرض شد.
حکومت آل بویه:
بین سال های ۳۲۰ تا ۴۷۷ هجرى قمرى شعبههاى مختلف آنها توانستند بر حنوب و غرب ايران و بر عراق حکومت کردند. آنان ابتدا شیعه ی زیدی بودند و بعد به شیعه ی دوازده امامی گرایش پیدا کردند. بويه جدّ اين خاندان ماهيگيرى ديليمى بود. سه پسر او على (عمادالدوله)، حسن (رکنالدوله) و احمد (معزالدوله) بودند. على در خدمت مردآويج به حکومت عراق عجم (تقریبا نواحی مرکزی ایران)رسيد و سپس به برخى نواحى فارس و خوزستان نيز دست يافت. احمد بدون جنگ بر بغداد دست يافت و با خليفه با احترام رفتار کرد ولى از آن پس خلفاى عباسى مطيع آلبويه گشتند و آنها را خلفا را عزل و نصب مىنمودند و دربار خلفا در اين زمان به نهايت صعف دچار شد. بوئيان شيعى مذهب بودند و اقامهٔ مراسم عزادارى ماه محرم را رواج دادند. وزراء آنان چون صاحببن عباد و ابنسينا و ابنعميد به ادب و معارف عربى توجه داشتند ولى در دربار آنها شعراى فارسىسرا چون غضائرى رازى هم بودند. از ديگر ويژگىهاى آلبويه تسامح و گذشت آنها نسبت به ديگر مذاهب بود. قلمرو بوئيان که بين سه برادر تقسيم شده بود پس از آنها دچار اختلاف و تجزيه شد.(دیالمه ی اصفهان- همدان و بغداد-عراق و ری و فارس و کرمان) این دولت ها نیز به مرور توسط غزنویان و سلجوقیان منقرض شدند.
آل بویه همانند فاطمیان حامیان بزرگ هنرها و علوم بودند. این حقیقت که آنها بر بغداد حکومت می کردند و دلبستگی کلی به عراق داشتند که در آنجا ادب عربی رایج بود و انها را بیشتر حامی و مشوق ادب عربی ساخته بود تا ادب فارسی نوین که در آن ایام در قسمت شرقی ایران نشو و نما می یافت. با اینهمه در ایام فرمانروایی آل بویه شعرایی در مغرب ایران بودند که به زبان فارسی نو شعر می گفتند. اما در مغرب ایران ادب عربی بر ادب فارسی غالب بود.کتابخانه های آل بویه در شیراز، ری، اصفهان نمونه های شگفت انگیز زمان خود بودند.آل بویه آبادانیهای بسیاری به خصوص در امور آبیاری و کشاورزی به خصوص در عراق بر جای گذاشتند.گفتنی است ابن سینا مدتی وزیر یکی از حاکمان آل بویه ی اصفهان بود.