زندگی ما مجانبی است به سوی مرگ و این تعریف شکنجه است. وقتی هنوز نمرده ایم یعنی اینکه بدبخت تر از این هم می توانیم بشویم. اما مجانب یا قربانی شکنجه، با خیزی بلند به سوی مرگ، ابتدا از آن می هراسد، سپس فراموشش می کند و دست آخر آن را آرزو می کند!
جهنم از قوانین ساخته شده است و نه از آتش. جهنم جامعه طبقاتی هفت طبقه دارد :
۱. بر طبقهی فوقانی، عوامانی هستند که شوربختی را در تقدیر خویش می بییند.
۲. مردمان طبقهی ششم که اندکی باهوش تر اند، شرارت را در نفس انسانها می جویند که نفس انسان علت ِ بدفرجامی زندگی است.
۳. بر دروازهی پنجم، معترضینی هستند که از شرارتِ حکام در رنج اند، چه آنکه حکومت ها علت شرارت نفسانی و آن نیز علت بدفرجامی است.
۴. مردمان دروازهی چهارم، شوربختی را در قوانین می جویند. قوانینی که حکومت های حافظ قوانین، معلول آن بوده و آن نیز علت ِ شرارت فردی و آن نیز علت بدفرجامی است.
۵. بر دروازه سوم جهنم، شوربختی را از مالکیت می دانند که قوانین برای حفظ آن ساخته شده است. قوانینی که علت ِ حکومت های زورگو و آن نیز علت شرارت فردی و آن نیز علت بدفرجامی است.
۶. مردمان طبقه دوم، شرارت را در عقب ماندگی های حاکم بر شیوه ی تولید می یابند که مالکیت خصوصی، قوانین حاکم بر مالکین، مجریان این قوانین و انسانهای پلید و تقدیر را رقم زده است.
۷. اما در طبقه زیرین، در طبقهی اول، در جایگاه شیطان ِسیال، در ماشین آتشین هراکلیتوسی که نام نهادن بر چیزی به معنای سخن گفتن از مردگان است، شرارتی وجود ندارد، تنها رودخانهی تاریخ وجود دارد؛ این سرچشمهی آکرون. در این مغاک انسان چیزی نیست جز لحظه ای گذرا از یک مقطع عرضی رودخانه.
در اینجا بندهی جامعه طبقاتی تنها یک واحد اندازه گیری است. این شوربخت، این ستمدیده، این میراث دار رنجهای گذشته و وامدار ابدی، تنها سنگی است که با آن عمق چاه رذالت و عقب ماندگی تاریخی شمایان را اندازه می گیرند. (فرو افتادن در چاه همواره نماد ِ هم سطح شدن با طبقات زیرین است. تنها کافی است رستم و یوسف را مثال بیاوریم.)
همه چیز به آینده تعلق دارد اما آینده به همگان تعلق ندارد. و گذشته؟ تنها فرومایگان از گذشته افتخار می جویند. به چه چیز می توان افتخار کرد؟ به اینکه پدرم بردهی گران قیمتی بود با خونی ارزان یا رعیت ِ سخت کوشی با عرقی ریزان؟ یا آنانکه قلمدان تاریخ را در کندهی جلادان دیدند؟ به شکنجه گران بزرگ؟ به کوروش؟ این بانی حقوق بشر؟ ها ها ها.
ناسیونالیست ها و سلطنت طلبان می خواهند در تاریخ پدری قدرتمند بیابند تا مفتخر به فرزندی یک پدر قوی باشند. اما این ابلهان، این کوتوله های اودیپی، هنوز نمی دانند که یک یتیم قوی، قوی تر از فرزند یک پدر قوی است!
نوشته : فرزند زمین و خورشید