Real Loverیه بچه از تو اتاقش باباشو صدا میکنه، باباهه میره تو، چراغو روشن میکنه، میبینه بچش نشسته رو تخت، بهش میگه چیه پسرم چرا نمیخوابی؟ اون میگه خوابم نمیبره، میترسم، حس میکنم یکی زیر تختمه، باباهه میره کنارش میشینه میگه نترس عزیزم، کسی زیر تخت نیست، الان نگاه میکنم. میره پایین زیر تختو ببینه، یهو خشکش میزنه، بچش زیر تخته با صدای آروم میگه بابا، کیه رو تختم، من خیلی میترسم!
در صحنه آخری چهره بهت زده پدره رو نشون میده و دو تا چهره معصوم رو تخت و زیر تخت که با اطمینان و ترس عجیبی نگاش میکنن، که یهو لامپ اتاق خاموش میشه!