درباره عملیات بارباروسا:
عملیات بارباروسا تهاجم آلمان نازی و بسیاری از متحدان محور آن به اتحاد جماهیر شوروی بود که از روز یکشنبه 22 ژوئن 1941 در طول جنگ جهانی دوم آغاز شد. این بزرگترین حمله زمینی در تاریخ بشر بود که حدود 10 میلیون جنگجو در آن شرکت داشتند.این عملیات که با نام رمز فردریک بارباروسا ("ریش قرمز")، امپراتور و جنگجوی صلیبی قرن دوازدهم روم مقدس نامگذاری شد، هدف ایدئولوژیک آلمان نازی برای تسخیر غرب اتحاد جماهیر شوروی برای سکونت مجدد آن با آلمانی ها را به اجرا گذاشت. هدف ژنرال پلان اوست آلمانی استفاده از برخی از افراد تسخیر شده به عنوان کار اجباری برای تلاش های جنگی محور و در عین حال به دست آوردن ذخایر نفتی قفقاز و همچنین منابع کشاورزی مناطق مختلف شوروی از جمله اوکراین و بلاروس بود. هدف نهایی آنها ایجاد Lebensraum (فضای زندگی) بیشتر برای آلمان و نابودی نهایی مردم بومی اسلاو با تبعید دسته جمعی به سیبری، آلمانی شدن، بردگی و نسل کشی بود.
در دو سال منتهی به تهاجم، آلمان نازی و اتحاد جماهیر شوروی قراردادهای سیاسی و اقتصادی برای اهداف استراتژیک امضا کردند. پس از اشغال بیسارابیا و بوکووینا شمالی توسط شوروی، فرماندهی عالی آلمان در ژوئیه 1940 برنامه ریزی برای تهاجم به اتحاد جماهیر شوروی (تحت نام رمز عملیات اتو) را آغاز کرد. در طول عملیات، بیش از 3.8 میلیون نفر از نیروهای محور - بزرگترین نیروی تهاجم در تاریخ جنگ - با 600،000 وسیله نقلیه موتوری و بیش از 600،000 اسب، در طول یک جبهه 2900 کیلومتری (1800 مایل) به غرب اتحاد جماهیر شوروی حمله کردند. برای عملیات غیر جنگی این تهاجم، تشدید گسترده جنگ جهانی دوم، هم از نظر جغرافیایی و هم با موافقتنامه انگلیس و شوروی، که اتحاد جماهیر شوروی را وارد ائتلاف متفقین کرد، نشان داد.
این عملیات جبهه شرقی را باز کرد، که در آن نیروهای بیشتری نسبت به هر صحنه جنگی در تاریخ بشریت متعهد شدند. این منطقه شاهد برخی از بزرگترین نبردهای تاریخ، وحشتناک ترین جنایات و بیشترین تلفات (برای نیروهای شوروی و نیروهای محور) بود که همگی بر روند جنگ جهانی دوم و تاریخ متعاقب آن قرن بیستم تأثیر گذاشتند. ارتش آلمان در نهایت حدود پنج میلیون سرباز ارتش سرخ شوروی را اسیر کردند و عمداً از گرسنگی مردند یا 3.3 میلیون اسیر جنگی شوروی و میلیون ها غیرنظامی را کشتند، زیرا "طرح گرسنگی" برای حل کمبود مواد غذایی آلمان و نابودی جمعیت اسلاوها از طریق کار می کرد. گرسنگی. تیراندازی های دسته جمعی و عملیات گاز گرفتگی، که توسط جوخه های مرگ آلمان یا همکاران مایل انجام شد، بیش از یک میلیون یهودی شوروی را به عنوان بخشی از هولوکاست به قتل رساند.
شکست عملیات بارباروسا سرنوشت آلمان نازی را وارونه کرد. از نظر عملیاتی، نیروهای آلمانی به پیروزی های قابل توجهی دست یافتند و برخی از مهم ترین مناطق اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی (عمدتاً در اوکراین) را اشغال کردند و تلفات سنگینی را وارد کردند. با وجود این موفقیت های اولیه، تهاجم آلمان در نبرد مسکو در پایان سال 1941 متوقف شد و متعاقب آن ضدحمله زمستانی شوروی، آلمان ها را حدود 250 کیلومتر (160 مایل) عقب راند. فرماندهی عالی آلمان فروپاشی سریع مقاومت شوروی را مانند لهستان پیش بینی کرد، مشابه واکنش روسیه در طول جنگ جهانی اول. با این حال، چنین فروپاشی اتفاق نیفتاد و در عوض ارتش سرخ قویترین ضربات ورماخت آلمان را جذب کرد و آن را در یک جنگ فرسایشی که آلمانیها برای آن آماده نبودند گرفتار کرد. به دنبال تلفات سنگین و فشار لجستیکی بارباروسا، نیروهای کاهشیافته ورماخت دیگر نمیتوانستند در امتداد کل جبهه شرقی حمله کنند، و عملیاتهای بعدی برای بازپس گیری ابتکار عمل و راندن به عمق خاک شوروی - مانند Case Blue در سال 1942 و عملیات ارگ در سال 1943-. از نظر قدرت کوچکتر بودند و در نهایت شکست خوردند که منجر به شکست ورماخت شد. این پیروزی های شوروی به گسترش سرزمینی آلمان پایان داد و فروپاشی نهایی دولت آلمان نازی را در سال 1945 پیش بینی کرد.
تهاجم آلمان نازی به شوروی:
حوالی ساعت 01:00 روز 22 ژوئن 1941، بخشهای نظامی شوروی در منطقه مرزی [k] با دستورالعمل شماره 1 NKO که اواخر شب 21 ژوئن صادر شد، هشدار داده شد. این سازمان از آنها خواسته است که "تمام نیروها را به آمادگی رزمی برسانند"، اما "از هر نوع اقدامات تحریک آمیز خودداری کنند". دریافت دستور این دستورالعمل برای چندین واحد تابعه جبهه ها تا دو ساعت طول کشید. اکثریت آن را قبل از شروع تهاجم دریافت نکردند. یک فراری کمونیست آلمانی، آلفرد لیسکو، در ساعت 21:00 روز 21 ژوئن [m] از خطوط عبور کرد و به شوروی اطلاع داد که حمله در ساعت 04:00 در راه است. استالین مطلع شد، اما ظاهراً آن را به عنوان اطلاعات نادرست در نظر گرفت. زمانی که حمله آغاز شد لیسکو هنوز در حال بازجویی بود.
در 21 ژوئن، در ساعت 13:00، گروه ارتش شمال رمز «دوسلدورف» را دریافت کرد، که نشان میدهد بارباروسا صبح روز بعد شروع به کار میکند، و رمز خود را «دورتموند» منتقل کرد. در حوالی ساعت 03:15 روز 22 ژوئن 1941، نیروهای محور با بمباران شهرهای بزرگ در لهستان تحت اشغال شوروی و رگبار توپخانه بر روی پدافند ارتش سرخ در کل جبهه، تهاجم به اتحاد جماهیر شوروی را آغاز کردند. حملات هوایی تا کرونشتات نزدیک لنینگراد، اسماعیل در بسارابیا و سواستوپل در کریمه انجام شد. در همان زمان اعلامیه جنگ آلمان توسط وزیر امور خارجه یواخیم فون ریبنتروپ ارائه شد. در همین حال، نیروهای زمینی با همراهی پارتیزان های لیتوانیایی و اوکراینی در برخی مناطق از مرز عبور کردند. تقریباً سه میلیون سرباز ورماخت وارد عمل شدند و با نیروهای شوروی کمی کمتر در مرز روبرو شدند. نیروهای آلمانی در طول تهاجم اولیه نیز واحدهای فنلاندی و رومانیایی را همراهی کردند.
حوالی ظهر، خبر تهاجم توسط ویاچسلاو مولوتوف وزیر امور خارجه شوروی برای مردم مخابره شد: «... بدون اعلان جنگ، نیروهای آلمانی بر کشور ما افتادند، در بسیاری از نقاط به مرزهای ما حمله کردند... ارتش سرخ. و تمام ملت یک جنگ میهنی پیروزمندانه را برای کشور عزیزمان، برای افتخار، برای آزادی به راه خواهند انداخت... آرمان ما عادلانه است. دشمن شکست خواهد خورد. پیروزی از آن ما خواهد بود! نسبت به حزب، مولوتف به نوعی میهن پرستانه برخورد کرد که به مردم حیرت زده کمک کرد تا اخبار تلخ را جذب کنند. در چند روز اول تهاجم، فرماندهی عالی شوروی و ارتش سرخ به طور گسترده سازماندهی شدند تا آنها را در شرایط جنگی لازم قرار دهند. استالین تا 3 ژوئیه، زمانی که او همچنین خواستار "جنگ میهنی ... کل مردم شوروی" شد، ملت را در مورد تهاجم آلمان خطاب نکرد.
در آلمان، در صبح روز 22 ژوئن، ژوزف گوبلز، وزیر تبلیغات نازی ها، در یک پخش رادیویی با سخنان هیتلر، تهاجم به ملت بیدار را اعلام کرد: «در این لحظه راهپیمایی در حال برگزاری است که از نظر گستردگی، با بزرگ ترین راهپیمایی ها مقایسه می شود. من امروز تصمیم گرفتم که سرنوشت و آینده رایش و مردم خود را در دستان سربازانمان قرار دهم. خداوند به ما کمک کند، مخصوصاً در این جنگ! قبل از گذشت سه ماه، ما شاهد فروپاشی روسیه خواهیم بود که مانند آن در تاریخ دیده نشده است. پس از تهاجم، گوبلز دستور داد که تبلیغات نازی از شعار "جنگ صلیبی اروپا علیه بلشویسم" برای توصیف جنگ استفاده کند. متعاقباً هزاران داوطلب و سرباز وظیفه به Waffen-SS پیوستند.
نبرد در کشور های بالتیک:
در 22 ژوئن، گروه ارتش شمال به جبهه شمال غربی شوروی حمله کرد و ارتش 8 و 11 آن را شکست. شوروی بلافاصله با سپاه مکانیزه سوم و دوازدهم شوروی ضد حمله قدرتمندی را علیه گروه 4 پانزر آلمان آغاز کرد، اما حمله شوروی شکست خورد. در 25 ژوئن، ارتش های 8 و 11 دستور عقب نشینی به سمت رودخانه دوینا غربی را دریافت کردند. قرار بود با سپاه 21 مکانیزه و ارتش 22 و 27 ملاقات کند. با این حال، در 26 ژوئن، سپاه LVI پانزر اریش فون مانشتاین ابتدا به رودخانه رسید و یک پل را در سراسر آن ایمن کرد. جبهه شمال غربی مجبور شد دفاع رودخانه را رها کند و در 29 ژوئن استاوکا به جبهه دستور داد تا به خط استالین در رودخانه عقب نشینی کند. به لنینگراد نزدیک می شود. در 2 ژوئیه، گروه ارتش شمال با چهارمین گروه پانزر خود حمله خود را به خط استالین آغاز کرد و در 8 ژوئیه پسکوف را به تصرف خود درآورد و دفاع خط استالین را ویران کرد و به استان لنینگراد رسید. گروه 4 پانزر در حدود پیشروی کرده بود. 450 کیلومتر (280 مایل) از آغاز تهاجم و اکنون تنها حدود 250 کیلومتر (160 مایل) با هدف اصلی خود لنینگراد فاصله داشت. در 9 ژوئیه حمله خود را به سمت دفاع شوروی در امتداد رودخانه لوگا در استان لنینگراد آغاز کرد.
نبرد در اوکراین و مولداوی:
بخش شمالی گروه ارتش جنوب با جبهه جنوب غربی که بیشترین تمرکز نیروهای شوروی را داشت و بخش جنوبی با جبهه جنوبی روبرو بود. علاوه بر این، باتلاقهای پریپیات و کوههای کارپات بهترتیب چالشی جدی برای بخشهای شمالی و جنوبی گروه ارتش ایجاد کردند. در 22 ژوئن، تنها بخش شمالی گروه ارتش جنوب حمله کرد، اما زمین مانع از حمله آنها شد و به مدافعان شوروی فرصت کافی داد. وقت واکنش نشان دادن است. گروه 1 پانزر آلمان و ارتش 6 ارتش 5 شوروی را مورد حمله قرار دادند و آنها را شکستند. در شب 23 ژوئن، سپاه مکانیزه 22 و 15 شوروی به ترتیب از شمال و جنوب به جناحین گروه پانزر 1 حمله کردند. اگرچه قرار بود هماهنگ شوند، اما به دلیل هماهنگی ضعیف، واحدهای تانک شوروی به صورت تکه تکه فرستاده شدند. سپاه 22 مکانیزه به سپاه سوم موتوری ارتش 1 پانزر برخورد کرد و از بین رفت و فرمانده آن کشته شد. گروه 1 پانزر بخش اعظم سپاه 15 مکانیزه را دور زد که با لشکر 297 پیاده نظام ارتش ششم آلمان درگیر شد و در آنجا با آتش ضد تانک و حملات لوفت وافه شکست خورد. در 26 ژوئن، شوروی به طور همزمان با سپاه 9، 19 و 8 مکانیزه، که در مجموع 1649 تانک و با پشتیبانی بقایای سپاه 15 مکانیزه پشتیبانی می شد، ضدحمله دیگری را از شمال و جنوب به گروه پانزر 1 آغاز کرد. نبرد چهار روز به طول انجامید و با شکست واحدهای تانک شوروی به پایان رسید. در 30 ژوئن استاوکا به نیروهای باقی مانده جبهه جنوب غربی دستور داد تا به خط استالین عقب نشینی کنند، جایی که از نزدیکی های کیف دفاع می کرد.
در 2 ژوئیه، بخش جنوبی گروه ارتش جنوب - ارتش های 3 و 4 رومانیایی، در کنار ارتش 11 آلمان - به مولداوی شوروی حمله کردند که توسط جبهه جنوبی دفاع می شد. ضد حمله های سپاه دوم مکانیزه جبهه و ارتش نهم شکست خورد اما در 9 ژوئیه پیشروی محور در امتداد دفاع ارتش 18 شوروی بین رودخانه های پروت و دنیستر متوقف شد.
نبرد در بلاروس:
در ساعات آغازین تهاجم، لوفتوافه نیروی هوایی جبهه غربی را در زمین منهدم کرد و با کمک آبوهر و ستونهای پنجم ضد کمونیستی حمایتکننده آنها که در عقب شوروی فعالیت میکردند، خطوط ارتباطی جبهه را فلج کردند، که به ویژه قطع شد. مقر فرماندهی ارتش 4 شوروی از مقر فرماندهی بالا و پایین آن. در همان روز، گروه 2 پانزر از رودخانه باگ عبور کرد، ارتش چهارم را شکست، قلعه برست را دور زد و به سمت مینسک فشار آورد، در حالی که گروه 3 پانزر بیشتر مناطق را دور زد. ارتش سوم و به سمت ویلنیوس فشار آوردند. همزمان، ارتش های 4 و 9 آلمان با نیروهای جبهه غربی در اطراف بیالیستوک درگیر شدند. به دستور فرمانده جبهه غربی، دیمیتری پاولوف، سپاه 6 و 11 مکانیزه و سپاه 6 سواره نظام. در 24 تا 25 ژوئن یک حمله متقابل قوی به سمت گرودنو به امید نابودی گروه 3 پانزر انجام داد. با این حال، گروه 3 پانزر قبلاً حرکت کرده بود و واحدهای پیشروی آن در شامگاه 23 ژوئن به ویلنیوس رسیدند، و ضد حمله زرهی جبهه غربی در عوض با آتش پیاده نظام و ضد تانک از سپاه V ارتش ارتش 9 آلمان، با پشتیبانی حملات هوایی لوفت وافه در شب 25 ژوئن، ضد حمله شوروی شکست خورد و فرمانده سپاه 6 سواره نظام اسیر شد. در همان شب، پاولوف به همه بقایای جبهه غربی دستور داد تا به اسلونیم به سمت مینسک عقب نشینی کنند. ضدحمله های بعدی برای خرید زمان برای عقب نشینی علیه نیروهای آلمانی انجام شد، اما همه آنها شکست خوردند. در 27 ژوئن، گروه های 2 و 3 پانزر در نزدیکی مینسک ملاقات کردند و روز بعد شهر را به تصرف خود درآوردند و تقریباً تمام جبهه غربی را در دو قسمت محاصره کردند: یکی در اطراف بیالیستوک و دیگری در غرب مینسک. آلمانی ها سومین شوروی را نابود کردند. و ارتش 10 در حالی که خسارات جدی به ارتش های 4، 11 و 13 وارد کردند و گزارش دادند که 324000 سرباز شوروی، 3300 تانک، 1800 قبضه توپ را به اسارت گرفتند
دستورالعمل شوروی در 29 ژوئن برای مبارزه با وحشت گسترده در میان غیرنظامیان و پرسنل نیروهای مسلح صادر شد. این دستور تدابیر سریع و شدیدی را علیه هرکسی که هراس را تحریک میکند یا ترسو نشان میدهد، تصریح کرد. NKVD با کمیسرها و فرماندهان نظامی برای بررسی مسیرهای خروج احتمالی سربازانی که بدون مجوز نظامی عقب نشینی می کردند، کار کرد. دادگاههای عمومی میدانی برای رسیدگی به غیرنظامیان شایعه پراکنی و فراریان نظامی تأسیس شد. در 30 ژوئن، استالین پاولوف را از فرماندهی خلع کرد و در 22 ژوئیه او را به همراه بسیاری از اعضای ستادش به اتهام "بزدلی" و "بزدل" محاکمه و اعدام کرد. بی کفایتی کیفری».
در 29 ژوئن، هیتلر، از طریق براوچیتش، به بوک دستور داد تا پیشروی پانزرهای مرکز گروه ارتش را متوقف کند تا زمانی که گروههای پیاده نظام که جیبها را از بین میبرند، بگیرند. اما گودریان، با حمایت ضمنی بوک و هالدر، دستور را نادیده گرفت و به سمت شرق به سمت بوبرویسک حمله کرد، هرچند پیشروی را به عنوان یک شناسایی در حال انجام گزارش کرد. او همچنین شخصاً در 30 ژوئن یک بازرسی هوایی از جیب مینسک-بیالیستوک انجام داد و به این نتیجه رسید که گروه پانزر او نیازی به مهار آن ندارد، زیرا سومین گروه پانزر هرمان هوث قبلاً در جیب مینسک درگیر بود. در همان روز، برخی از سپاه پیاده ارتش های 9 و 4 که به اندازه کافی جیب بیالیستوک را از بین بردند، برای رسیدن به گروه های پانزر، حرکت خود را به سمت شرق از سر گرفتند. در 1 ژوئیه، بوک به گروه های پانزر دستور داد تا حمله کامل خود را به سمت شرق در صبح روز 3 ژوئیه از سر بگیرند. . اما براوچچ، با حمایت از دستورات هیتلر، و هالدر، که ناخواسته با آن همراهی کردند، با دستور بوک مخالفت کردند. با این حال، باک بر این دستور پافشاری کرد و اظهار داشت که لغو دستورات صادر شده غیرمسئولانه است. گروههای پانزر حمله خود را در 2 ژوئیه از سر گرفتند، قبل از اینکه گروههای پیاده نظام به اندازه کافی درگیر شوند.
نبرد در فنلاند:
در طول مذاکرات آلمان و فنلاند، فنلاند خواستار بی طرفی خود شده بود، مگر اینکه اتحاد جماهیر شوروی ابتدا به آنها حمله کند. بنابراین آلمان به دنبال تحریک اتحاد جماهیر شوروی برای حمله به فنلاند بود. پس از پرتاب بارباروسا توسط آلمان در 22 ژوئن، هواپیماهای آلمانی از پایگاه های هوایی فنلاند برای حمله به مواضع شوروی استفاده کردند. در همان روز آلمانی ها عملیات رانتیر را آغاز کردند و استان پتسامو در مرز فنلاند و شوروی را اشغال کردند. به طور همزمان فنلاند اقدام به نظامی کردن مجدد جزایر بی طرف آلاند کرد. علیرغم این اقدامات، دولت فنلاند از طریق مجاری دیپلماتیک اصرار داشت که آنها یک حزب بی طرف باقی می مانند، اما رهبری شوروی قبلا فنلاند را متحد آلمان می دانست. متعاقباً، شوروی در 25 ژوئن اقدام به بمباران گسترده علیه تمام شهرهای مهم فنلاند و مراکز صنعتی از جمله هلسینکی، تورکو و لاهتی کرد. در یک جلسه شبانه در همان روز، پارلمان فنلاند تصمیم به جنگ با اتحاد جماهیر شوروی گرفت.
فنلاند به دو منطقه عملیاتی تقسیم شد. شمال فنلاند منطقه صحنه سازی ارتش نروژ بود. هدف آن اجرای یک حرکت انبر دو شاخه در بندر استراتژیک مورمانسک به نام عملیات روباه نقره ای بود. جنوب فنلاند هنوز تحت مسئولیت ارتش فنلاند بود. هدف نیروهای فنلاند در ابتدا بازپس گیری کارلیای فنلاند در دریاچه لادوگا و همچنین ایستموس کارلیایی بود که دومین شهر بزرگ فنلاند ویپوری را شامل می شد.
باتشکر از:
Hamedx2
Mohammad tnt
|