اگر گیمر باشید قطعاً اسم سری بازی Assassin's Creed را شنیدهاید و شاید بدانید که این سری بازی برگرفته از یک گروه مخوف است که بین سالهای ۱۰۹۰ تا ۱۲۷۵ به ترور مقامات مسلمان یا مسیحی میپرداخت.
اسماعیل بزرگترین فرزند ششمین امام شیعیان یعنی جعفر صادق بود که در زمان حیات پدر خود، فوت کرد.
به دلیل این اتفاق، پسر دیگر جعفر صادق جانشین پدر خود شد؛ اما بعضی از شیعیان با این انتخاب مخالفت کردند و اسماعیل را امام خود میدانستند.
آنها در مصر خلافت فاطمی را به وجود آوردند. درنهایت این حکومت توسط صلاحالدین ایوبی از بین رفت. حسن صباح که یکی از پیروان این فرقه بود از مصر، به ایران آمد و شروع به ساخت فرقه خود کرد.
حسن صباح یک متفکر، نویسنده و جنگجو بود و به پیر کوهستان نیز مشهور بود. او اسماعیلیان را وارد ایران و سوریه کرد و از روشهای مختلف و عجیبی برای گسترش فرقه خود استفاده میکرد.
طبق گفته مردم، افراد این گروه بسیار افراطی، وفادار و بسیار خطرناک بودند. طبق گفته بعضی افراد از جمله مارکوپولو، آنها از طریق مواد مخدر و با حیله و نیرنگ نیرو جذب میکردند. حسن صباح و یارانش جوانان را با مواد مخدر به مکانهایی میبرد که آنها هرگز دوست نداشتند آنجا را ترک کنند. به همین دلیل، برای تجربه دوباره آن لحظات وارد فرقه مرموز و عجیب حسن صباح میشدند و تا پای جان برای رهبر خود میجنگیدند. (البته این ادعا بهطورجدی تأیید نشده است)
نقطه قوت اعضای این گروه وفاداری اعضای آن بود که میتوانست بسیار خطرناک باشد؛ اما شهرت جدی این گروه به دلیل ترور کردن و ازبینبردن دشمنان و مخالفان خود بود که خطری جدی برای رهبران و فرمانروایان مسیحی و مسلمان میشد.
کشیش آلمانی، «بروکاردوس» این گروه را اینگونه توصیف میکند:
آنها تشنه خون انسان هستند. هر کسی را در ازای پرداخت مبلغی به قتل میرسانند و برای هیچچیزی از جمله زندگی و رستگاری ارزشی قائل نیستند. |
روش ترور
آنها در تغییر چهره بسیار ماهر بودند و میتوانستند بهراحتی خود را به در میان مردم مخفی کنند. آنها با نقشها و دلایل متفاوت خود را به هدف نزدیک میکردند و سپس آنها را با خنجر به قتل میرساندند. آنها از شمشیر و زهر برای ترور استفاده نمیکردند و با ترور دشمنان خود توانستند صدها سال بدون داشتن ارتشی قدرتمند و منظم دوام بیاورند و نام آنها در سرتاسر جهان مشهور شدند.
نابودی حشاشیان
آنها در دو جبهه مشغول نبرد با دشمنان خود بودند تا مغولان از راه رسیدند. با آمدن مغولان، حشاشیان اختلافات را با حکومتهای مسلمان دیگر کنار گذاشتند و متحد شدند تا جلوی مغولان را بگیرند؛ اما این اتحاد هیچ نتیجهای نداشت.
آنها تلاش کردند منگوقاآن را به قتل برسانند؛ اما آنها موفق نبود و در نهایت هلاکوخان قلعه الموت را تسخیر کرد.
از طرفی دیگر سلطان مصر، بیبرس تلاش کرد سرزمینهای شام را از تسلط مغولان و اروپاییها خارج کند و دولت مستقل حشاشیان هم برای آنها خطرناک بود و درنهایت قلعههای حشاشیان در سوریه هم از دست رفت و پراکنده شدند.
خواجه نظامالملک
این وزیر حکومت سلجوقی، طبق روایات در نزدیکی نهاوند توسط فردی که لباس صوفیان را پوشیده بود با خنجر و ضربه بر سینهاش زخمی و یک روز بعد کشته شد.
|
کنراد مونتفرات
قاتلان خود را به شکل راهبان مسیحی در آوردند و توانستند پادشاه بیتالمقدس را به قتل برساند.
او بلندپایهترین فردی بود که توسط حشاشیان به قتل رسید. یکی از قاتلان کشته شد و دیگری دستگیر، و زیر شکنجهها اعلام کرد که از طرف ریچارد شیردل برای ترور آمده است و باتوجهبه اختلافات میان این دو نفر صحبتهای قاتل منطقی به نظر میآمد.
هرچند حسن صباح طی نامهای مسئولیت قتل را برعهده گرفت.
|
صلاحالدین ایوبی
او یک فرمانده سنی و دشمن ریچارد شیردل و حشاشیان بود که یکبار در حلب و بار دیگر در شهر اعزاز به او حمله شد؛ اما حشاشیان نتوانستند او را به قتل برسانند. پس این ماجراها او در یک برج چوبی میخوابید که تحت تدابیر امنیتی بود.
|
قلعه الموت
این قلعه مقر اصلی و مهمترین قلعه حشاشیان بود که به دلیل قرارگرفتن در کوهستان و موقعیت استراتژیک خود، کمکهای زیادی به حشاشیان کرد و باعث شد تا آنها در برابر حملات سلجوقیان و صلیبیها مقاومت کنند و شکست نخورند؛ هر چند درنهایت این قلعه توسط هلاکوخان تسخیر و نابود شد.
موقعیت قلعه بر فراز صخرهای به بلندای ۲٬۱۶۳ متر از سطح دریا که بلندی صخره از زمینهای پیرامون خود ۲۰۰ متر و گسترهٔ دژ ۲۰٬۰۰۰ مترمربع است .