به نام خدا
.
قالب:غزل
.
یار مایی ؟ یار غیری ؟ من ندانم راه تو
دیگری آگه نباشد بر جمال و جاه تو
.
آن رخت مانند ماهی زلف تو مانند شب
دیگری لایق نباشد بر شب و بر ماه تو
.
صد شراره می جهد بیرون ز آن چشمان مست
من چه گویم از نظر ، از نرگس گمراه تو
.
لحظهای ناخوش بباشی آتشین این سینه ام
دوزخی باشد غم و داغی که دارد آه تو
.
چاه تاریکی بباشد قلب تو چون مدفنی
لیک خواهم من که باشم میهمان چاه تو
.
گر زمانه تلخ بود و گر به خوبی دف نزد
شانهای دارم که باشد بستر و غم گاه تو
.
اشک ها بس رفت و دیده تشنه و خشکیده ماند
تا شود این بیت ها لایق به تو ، دلخواه تو