هر زمان که بارسلونا در یک بازی مساوی کرده یا شکست می خورد، اتفاقات جالبی رخ می دهد. بازیکنان تیم نمایش پر فراز و نشیبی را از خود به نمایش می گذارند و همین باعث می شود که همه به راحتی درباره آنها بحث کرده و بازی آنها را مورد انتقاد قرار دهند. اما تیم در 10 بازی پیاپی پیروز می شود و ناگهان سکوتی عظیم فضای مجازی را در بر می گیرد! ,و دوباره با یک شکست آغاز می شود.
حال بیایید به ستایش مردی بپردازیم که سزاوار آنست، موافقید؟ پس از سپری کردن یک هفته وحشتناک در پی شکست مقابل رئال سوسیه داد دیوید مویس در آنوئتا، لوییس انریکه تغییرات مثبتی در تیم خود انجام داد، بالاخره بهترین ترکیب خود را انتخاب کرده و از آن موقع نیز فرم عالی تیم را حفظ کرده است.
او در یک قدمی حضور در فینال جام حذفی قرار دارد، در لالیگا تنها یک امتیاز با رئال مادرید بحران زده فاصله دارد(با یک بازی بیشتر) و موفق شده سه بار پیاپی تیمی را شکست دهد که بارسا در 6 بازی خود در فصل گذشته، حتی نتوانست یکبار آن را شکست دهد. او از مردی که چندی قبل، تیمش را اسیر شایعه و تنش می دید، امروز به مردی تبدیل شده که ما باید به او بگوییم، آفرین بر تو!
برخی عقیده دارند که فرم فعلی بارسلونا دقیقاً همان فرمی است که ما باید از یک تیم با چنین ستاره هایی و با داشتن بهترین مثلث هجومی جهان انتظار داشته باشیم. این حرف منصفانه است، اما این بازیکنان همینطوری و صرفاً با پیروی از قانون "آنقدر پاس بده تا به گل برسی" وارد زمین نمی شوند. لوییس انریکه به خوبی ایده های جدید خود را به تیم تزریق کرده است.
ما در تیم انریکه شاهد ارسال پاسهای قطری و بلند، ضد حملات سریع و ساخت مثلث های حساب شده و جذاب در سرتاسر زمین هستیم. ما در حال مشاهده بارسایی هستیم که اگرچه کنترل کمتری بر بازی دارد، اما بسیار خطرناک تر از گذشته بازی می کند. سبک بازی ما از هافبک محوری به مهاجم محوری تبدیل شده است، زیرا با داشتن مسی، سوارز و نیمار در پیشانی خط حمله، چه کسی است که این کار را انجام ندهد؟
لوچو حتی از این نیز فراتر رفته و همواره در صدد بوده تا بهترین بازی را از مثلث خطرناک خط حمله اش بگیرد. برای مثال سوارز را ببینید که چگونه نقش یک طعمه را بازی می کند تا فضاهای بیشتری در کناره ها نصیب مسی و نیمار شود، در حالیکه به سختی در حال تلاش است تا تعداد گل زده خود را افزایش دهد. شک نکنید که این اتفاق نیز خیلی زود رخ خواهد داد، زیرا اینگونه که شواهد نشان می دهد لوچو از بهترین ویژگی سوارز در خط حمله که همان قابلیت جایگیری بسیار خوب اوست، به نحو احسن استفاده می کند. ما در این فصل بارها شاهد گلهای از سوی مسی و نیمار بوده ایم که در آنها لوییزتو مدافعین را به خود مشغول و برای دو مهاجم دیگر فضاسازی کرده، آن هم بدون اینکه توپ به پایش برخورد کرده باشد! این مهاجم اوروگوئه ای به مرکز خط حمله منتقل شده تا مسی به پست سابق خود در سمت راست برگردد.
نقش فعلی مسی در تیم نیز بسیار کلیدی است. او در حال حاضر در فرمی قرار دارد که از ابتدای فصل همگی از او انتظارش را داشتند. او در هر بازی بارسا را رهبری کرده و ضمن دیکته کردن بازی خود به حریف، گلها و پاس گلهای بسیاری به نام خود ثبت می کند. به آن دو مورد قبلی نیمار را هم اضافه کنید که به جز بازی قبل، در حال تجربه بهترین فرم دوران بازیگری خود است. همین باعث شده تا سه عضو ثابت خط حمله بارسا به طور مدام علاوه بر فضاسازی، پاسکاری و دریبل زدن مدافعین حریف، پاس گل بدهند و گلزنی کنند. بارسا در 10 بازی اخیر خود 37 گل را وارد دروازه حریفان کرده که این گلها را مسی (11)، نیمار (9)، سوارز (3)، پدرو (3)، پیکه (2)، اینیستا، رافینیا، متئو، آلبا، روبرتو و آدریانو به ثمر رسانده اند. این خود بدین معناست که بارسلونا در 10 بازی اخیر، 11 گلزن متفاوت داشته است.
اما خط حمله، تنها فاکتور کلیدی در پیروزی های اخیر شاگردان لوچو محسوب نمی شود. در سبک بازی انریکه، خط دفاعی نیز نقش موثری ایفا می کند و اگرچه تمامی خط دفاعی در 14 گل خورده در 23 بازی لالیگا (کمترین میزان گل خورده در اسپانیا) سهم داشته اند، اما از چند تن از مدافعین بایستی به دلیل ارائه نمایش خیره کننده در چند بازی اخیر تشکر کنیم.
جرارد پیکه در این فصل حیرت انگیز بوده است، گویی که انگار روح جدیدی در کالبدش دمیده شده و بالاخره به همان "پیکنبائر" سابق بارساییها تبدیل شده است. واقعاً دلمان برایش تنگ شده بود و نیاز داریم که او این فرم خوب خود را برای مدت طولانی حفظ کند. اگر به یاد داشته باشید، انریکه در ابتدای فصل سه بازی پشت سر هم او را نیمکت نشین کرد و تعداد زیادی به این کار او خرده گرفتند، اما شاید همین نگرش سخت گیرانه لوچو است که پیکه را به خود آورده است.
انریکه به این اهمیت نمی دهد که بقیه به چشم دشمن به او نگاه کنند. او آنقدر به یک بازیکن سختی و مرارت می دهد تا او را به یک سرباز در درون زمین تبدیل کند؛ سربازی که با دل و جان دستورات فرمانده اش را در زمین پیاده می کند.
کار به آنجا رسید که پیکه در مصاحبه خود عنوان کرد: «در این فصل همه چیز برای من خوب پیش می رود، اما از همان ابتدا اینگونه نبود، زیرا من دو یا سه مسئله غیر ورزشی داشتم». مدافع شماره 3 بارسا ادامه داد: «انریکه به طور مدام از من استفاده نمی کرد و من نمیتوانستم به خوبی نشان دهم که تا چه حد از نظر فیزیکی آماده هستم. به غیر از این، چند مسئله غیر ورزشی نیز وجود داشت که به شدت نحوه بازی من را تحت تاثیر قرار داده بود».
از دومین بازیکنی را که باید نام ببریم، کسی نیست جز جوردی آلبا. سمت چپ بارسا به لطف نمایش های فوق العاده اخیر او به یکی از نقاط قوت این تیم تبدیل شده است. او سمت چپ آبی و اناریها را تسخیر کرده، به طوری که دیگر کسی دنی آلوس را بزرگترین خطر بارسا در کناره ها به شمار نمی آورد. او به سختی اجازه عبور بازیکن حریف از منطقه خود را می دهد و تلاش می کند تا به هر نحوی که شده توپ را از حریفش برباید. نقش او در ضد حملات بارسا انکار نشدنی است و به کمک قدرتمندترین ابزار خود به نام سرعت، از مثلث خط حمله بارسا با فرارهای دیدنی و پاسها و سانترهای سریع خود حمایت می کند. بارها و بارها دیده ایم که آلبا در گوشه سمت چپ محوطه جریمه حریف پا به توپ شده است. او به یک ثبات رسیده که این با توجه به عدم وجود این روحیه در ابتدای فصل در او و در زمانی که انریکه در بازیهای بزرگ او را نیمکت نشین می کرد، بسیار خوب است. آیا این هم یکی دیگر از حقه های لوچو بوده تا ما اکنون بتوانیم از این قطار سریع السیر در سمت چپ تیممان بهره ببریم؟
اگرچه، هنوز هم چند بازی دیگر مانده تا من بتوانم به طور کامل به انریکه اعتماد کنم و این را با توجه به ذهن خرافاتی خودم و بازیهای سخت پیش رو در ماه های آینده می گویم. اما شما فکر نمی کنید که ما باید به این مرد مجال بیشتری بدهیم؟ باخت در باسک موجب شد تا مردم او را با دیوید مویس مقایسه کنند! او در حال حاضر در حال نمایش فرم هیجان انگیز، مستقیم و غیر قابل پیش بینی است که در ابتدای قبول این مسئولیت، قولش را داده بود، پس فکر می کنم که ما هم باید دیدگاهمان را نسبت به او تغییر دهیم. قبل تر من از لوچو انتظار داشتم که پس از پیروزی مقابل اتلتیکو مادرید، روند پیروزیهای تیم را حفظ کند و او این کار را انجام داد. شاید، او آنطور که عده ای می گفتند بد نیست! و شاید، شاید، شاید او می داند که چه می کند!
او بعد از باخت در مقابل مالاگا حرفی زد که حتی مربیان بزرگی مانند مورینیو و آنجلوتی قدرت بیان آن را نداشتند. او گفت اگر تمام بازیکنان بد بازی کردند این بر عهده من است نه بازیکن ها. این گفته مرا به یاد پپ بزرگ انداخت که بعد از گرفتن 14 جام همه را به بازیکنان نسبت داد و فبل از رفتن گفت چیزی دیگر برای یاد دادن به بارسا ندارم . این اعترافات از مربیان کوچک مربیان بزرگی می سازد.