مطلب ارسالی کاربران
ریچارد سوم!! و لسترسیتی؛تیمی که از فرش به عرش رسید
هفته پیش که لستر با ۵ امتیاز اختلاف در صدر جدول لیگ برتر قرار گرفت، همه یادِ این حقیقت افتادند که درست یک سالِ پیش لستر قعرنشینِ لیگ بود. لستر تا ۱۸ آوریل ۲۰۱۵ از ردهیِ بیستمِ جدول بالاتر نیامد. اینها نکاتی است که تا پایانِ فصل مدام خواهیم شنید، در حالیکه دنبالِ دلیلی منطقی برایِ صدرنشینیِ لستر میگردیم، دلیلی که منطقِ زیادی پشتش نیست.
رویای قهرمانی لستر حالا به قدری به حقیقت نزدیک شده است که هیچکس از کسبِ سهمیهیِ چمپیونز لیگ دیگر حرف نمیزند. لستر ۱۲ امتیاز نسبت به تیمِ پنجم بیشتر دارد و تنها ۱۳ هفته به پایانِ لیگ مانده است. حتی اگر لستر در راهِ قهرمانی بلغزد، بازهم رسیدن به چمپیونز لیگ موفقیتی فوقالعاده برایِ این تیم است. از سالِ ۲۰۰۲ بدین سو و سقوطِ لیدز یونایتد، “تاپ فور”ِ انگلیس کمابیش ثابت مانده است. این ترکیب ابتدا متشکل از منچستر یونایتد، چلسی، آرسنال و لیورپول بود و از فصلِ ۲۰۱۰-۲۰۱۱ من سیتی جایِ لیورپول را گرفت و در فصلِ ۲۰۱۳-۲۰۱۴ هم لیورپول برایِ یک فصل جایِ یونایتد را گرفت. در تمامِ این سالها تنها یک بار اورتون و دو بار تاتنهام موفق شدند غیر از این تیمهایِ متمولِ انگلیسی راهی به چمپیونز لیگ پیدا کنند و تیمهایی به مراتب ثروتمندتر از لستر برایِ شکستنِ این سلطه تلاش کردهاند و شکست خوردهاند.
امروز یک روز بزرگ دیگر در فصلِ فراموشنشدنیِ لستر سیتی است. واکنشِ لستر به این شرایط، وقتی قهرمانی دیگر رویایی دوردست نیست، عاملِ بسیار مهمی در سرنوشتِ آنها خواهد بود. اما بهترین نکته دربارهیِ لستر این است که موفقیتِ این تیم به هیچ وجه به پول بستگی نداشته است. لستر تیمی نبوده که به ناگاه مالکی متمول بخردش و پولی فراوان برایش خرج کند. حتی لستر را نمیتوانیم جزوِ تیمهایِ طبقهیِ متوسطِ انگلیس که با قراردادهایِ جدید وضعِ مالیشان بسیار بهتر از پیش شده، بدانیم. کلِ تیمِ لستر با ۶۰ میلیون پوند بسته شده است. تیمی که هفتهیِ پیش من سیتی را شکست داد، یک دهمِ سیتی ارزشِ بازیکنانش بود و در روزی که هوادارانِ لیورپول به نشانهیِ اعتراض به بالا رفتنِ قیمتِ بلیطها آنفیلد را ترک کردند، این حقیقتی شیرین برایِ رمانتیکهایِ فوتبال علیه نظامِ سرمایهداریِ حریصی که مدتهاست بر فوتبالِ انگلیس سلطه پیدا کرده، بود.
مشخص است که حالا تمامِ هوادارنِ بیطرف دوست دارند لستر قهرمانِ لیگِ برتر شود، حتی بخشی از تماشاگرانِ من سیتی هم بعد از پیروزی ۳-۱ لستر در اتحاد در پایانِ بازی بازیکنانِ این تیم را تشویق کردند. حالا همه به مقایسهیِ احتمالِ قهرمانیِ لستر با دیگر پدیدههایِ تاریخِ فوتبالِ انگلیس میپردازند، با ناتینگهام فارستِ ۱۹۷۸، با ایپسویچِ ۱۹۶۲. اما غیر از این دو واقعا نمونهای در حدِ لستر پیدا نمیشود و در دورانی که فوتبال وابستگیِ بسیاری به پول پیدا کرده و بیش از پیش قابلِ پیشبینی شده، اهمیتِ قهرمانیِ احتمالیِ لستر بیش از هر وقتِ دیگری خواهد بود. اصلا برایِ همین است که کلودیو رانیری بهترین گزینه برایِ رسیدن به چنین افتخاری است. رانیری در سالهایِ گذشته بی بهره از ثروتِ تیمهایِ متمول و تازه به دوران رسیده، مخصوصا موناکو، نبوده است. اما وقتی سالِ ۲۰۰۳ رومن آبراموویچ به انگلیس آمد و معادلاتِ اقتصادیِ لیگِ برتر را برایِ همیشه تغییر داد، این رانیری بود که قربانیِ طرحِ او شد و بعد از یک فصل جایش را به ژوزه مورینیو داد. ۱۱ سال بعد رانیری به انگلیس بازگشت و با شکست دادنِ چلسیِ مورینیو، باعثِ اخراجِ او به دستِ آبراموویچ شد. درسته که خودِ رانیری باوقارتر از این است که بخواهد اشارهای به این نکته کند، اما چقدر شاعرانه است اگر او قهرمانیِ لستر را در هفتهیِ آخر در استمفورد بریج جشن بگیرد.
اما واقعا لستر چطور تا اینجا رسیده است؟ بهتر است خیلی به آن فکر نکنیم چون منطقِ زیادی پشتِ این داستان نیست. در همان اوایلِ فصل پیش و وقتی لستر قعرنشین بود، صحبت این بود که این تیم بهتر از نتایجی که میگیرد بازی میکند. نایجل پیرسون این باور را در تیمش زنده نگه داشت و تیم را در لیگ حفظ کرد و زیر ساختِ لستر این فصل را بنا کرد. از این جهت باید از او تقدیر کرد. اما اتفاقاتی که در تابستان افتاد واقعا عجیب و غریب بودند: پیرسونی که هرگز در مخفی کردنِ خشمش موفق نبود و یک بار از یک ژورنالیست پرسیده بود: «تو شترمرغی؟» بعد از اینکه پسرش به یک زنِ تایلندی توهینِ نژادپرستانه کرد، از باشگاه اخراج شد و مربیای جایش را گرفت که در آخرین بازیاش رویِ نیمکتِ یونان مقابلِ جزایرِ فارو شکست خورده بود. برایِ هر تیمِ دیگری که قصد دارد چنین فرمولی را تکرار کند، آرزویِ موفقیت داریم!
رانیری که پیش از این در چلسی به “تینکرمن” (مربیای که مدام تیمش را تغییر میدهد) معروف بود، تغییراتِ اندک و ریزی در لسترِ پیرسون داد، دفاع سه نفره را به چهار نفره تغییر داد، انگولو کانته و کریستین فوکس را به خطِ میانی و دفاعیاش اضافه کرد و نقشِ ریاض محرز را به مراتب در تیم بالاتر برد. سیستمی که رانیری برایِ تیمش برگزید سیستمی ساده بود: دفاعِ پرعمق، استفاده از سرعت و تکنیکِ واردی و محرز در ضدحمله. همین سیستمِ ساده تا امروز کار کرده است. چرا؟ شاید برایِ اینکه هنوز هیچکدام از تیمهایِ بزرگ لستر را جدی نگرفتهاند. کدام یک از تیمهایِ بالایِ جدول این فصل برایِ مقابله با لستر دست به ترکیب و سیستمِ خودشان زدند؟ هیچکدام.
اما همچنان این دلیلی کافی برایِ توضیحِ اتفاقی که از آوریلِ گذشته تا امروز افتاد نمیشود. لستر از ۲۹ بازیِ اولِ لیگِ فصلِ پیش تنها ۱۹ امتیاز گرفت و بعد از ۳۴ بازیِ بعد ۷۵ امتیاز! شاید آمدنِ رابرت هوت و قرار گرفتنش کنارِ وز مورگان تاثیرِ زیادی در لستر داشت، اما فراموش نکنیم که با وجودِ نمایشهایِ ابرانسانیِ هوت در چند بازیِ اخیر، او قبل از پیوستن به لستر در استوک نیمکتنشین بود. برایِ همین است که خیلیها در شهرِ لستر عاملِ ریچاردِ سوم را دلیلِ اصلیِ اوج گرفتنِ لستر سیتی میدانند. بعد از اینکه پسرانِ ادواردِ چهارم هر دو به شکلِ مرموزی مردند، عمویِ آنها، ریچاردِ سوم در ۱۴۸۳ تاجگذاری کرد. اما دورانِ سلطنتش دو سال بیشتر دوام نداشت و در نبردِ “بازورُس فیلد” (چسبیده به لستر) به دستِ نیروهایِ هنری تودور، که بعدا شاه هنریِ ششم لقب گرفت، کشته شد. کالبدِ ریچاردِ سوم قرنها ناپدید بود تا اینکه بیست و ششمِ مارچِ سالِ گذشته در لستر کشف و به کلیسایِ جامعِ این شهر منتقل شد، دقیقا روزی که ورق برایِ لستر سیتی بازگشت. منطقسازیِ زیادی پشتِ این اتفاق و تیمِ فوتبالِ لستر شد، اینکه خاکسپاریِ ریچاردِ سوم حسی از غرور و همبستگی به شهرِ لستر داد. حقیقت این است که هر عاملِ فرازمینیای برایِ توضیحِ داستانِ لستر به اندازهیِ هر آنالیزِ فوتبالیای منطق دارد. وگرنه چطور میتوان توضیح داد که بازیکنانِ اصلیِ لستر این فصل هیچ مصدومیتی نداشتهاند و همه در یک زمان و یک فصل در بهترینِ فرمِ کلِ دورانِ فوتبالشان قرار گرفتهاند؟ بزرگترین افسانهها، گاهی قابلِ توضیح نیستند