متن آهنگ اوفلیا از لنا
من همون هیولای بیشهها
تو شدی اما ماه آسمون
من همون اسطوره تاریکی
که صبرش سر نیومده هنوز
تو همون تک درخت سبز ولی
دیگه نیست واسم حتی میوههاش
تو شدی تنها راه امیدم
که واسش راه میرم روی شیشهها
من همون پیراهن نخنمای تو
که مثل بقیشون تا نمیکنیش
من شدم دزد عروسکهای قلبت
چون با همشون بازی میکنی
تو آخرین شعله گرم فانوسم
ولی من هنوزم آب رو آتیش
منو یه انتظار توی دیای سیاه قلبم
که آرومشون کردن آبیش
تئوری هملت میشه جادوی مرگت
میکنه بت حمله بوی خون میده صحنه
افتاده یا رفته میگیره فال قهوه
توش میریزه زهرش
اگر بودی مردش میری تنها به جنگش
دنیا میزنه ساز تو برقص
فاحشه یه روزی میگیرم تقاصشو پس
این در وا بشه
دستم افسارته این اصلا افسانه نیست
تو رو اعصابمی این در عذابته